جراحی فوتبال ایران به سبک کهکشانی
اختلاف کارلوس کیروش با اسدی و بیتوجهی به تهدیدهای علی کفاشیان، زنگ خطر را برای فوتبال ملی کشورمان به صدا درآورده است.
تا همین حالا هم که برخی با کج رفتاری ها فوتبال را کتک زدهاند و دودش هم به چشم رسانه ها و هم علاقمندان رفته، کافی است، پس آقای رئیس؛ اگر می خواهی حالی به رسانه ها بدهی، این فضا را با مدیریت خودت به عنوان رئیس فدراسیون تغییرش بده تا رسانه ها هم منتفع شوند.
آقای کفاشیان؛ قبل از اینکه بخواهیم به جملات تکراری در مورد درگیری های دبیر کل فدراسیون و سرمربی تیم ملی را که مملو از منفعت طلبی شخصی است، برسیم، باید سخنی شفاف با شما داشته باشیم.
کفاشیان می گوید کیروش باید تابع تصمیمات فدراسیون فوتبال باشد، اما واقعیت چیز دیگری است.
آقای رئیس؛ بعد از ظهر روز گذشته در جمع خبرنگاران اعلام کردی که به دلیل مصاحبههای اخیر کیروش را توبیخ کتبی کرده و من بعد حق مصاحبه بدون هماهنگی را ندارد، شعاری که یک روز هم دوام نیاورد.
از این بدتر اینکه صبح امروز کمی جدی تر شدید و در گفتگوی رادیوییتان کی روش و اسدی را تهدید کردید که صبرتان اندازه ای دارد و در صورت تکرار برخورد خواهید کرد، اما همین تهدید شما فقط چند ساعت دوام داشت چون هم دبیرکل تان و هم سرمربی تیم ملی به دفتر کارت آمدند و خیلی راحت بیرون از ساختمان فدراسیون فوتبال تهدیدتان را وتو کردند و دوباره از خجالت هم درآمدند.
بدون شک در این پرونده اگر بخواهیم به دنبال مقصر اصلی برگردیم، شما در اولویت قرار دارید، چون نه تصمیمتان جدی است و نه حکمتان بوی حکم مدیریتی می دهد.
مقصرید چون شلاق خوردن های فوتبال را می بینید و فقط به این ترکه ها می خندید.
*و اما نقش دوم پرونده
کارلوس کیروش، مردی که در فوتبال و در حاشیه های آن نشان داده که فردی کاملا حرفهای است. مرد موزامبیکی- پرتغالی مسایل خارج از مستطیل سبز را مثل سازماندهی جلسات تمرینیاش به درستی کنار هم می چیند و کارش را پیش می برد.
او خوب می داند که در کنار تیم ملی، چه زمانی از تحریم ها علیه ایران صحبت کند و چگونه مشتش را مقابل مربی کره جنوبی گره بزند تا نماد تعصب ایرانی ها جلوه کند.او در چنین مواقعی مثل یک روانشناس رفتار می کند و شاید به همین دلیل است که امروز سرمربی تیم ملی با شدت گرفتن اختلاف ها کروات زده و با ظاهری جدید به دفتر کار کفاشیان می رود.
برای او عبور از نام های بزرگ فوتبال ایران از جمله سید مهدی رحمتی، هادی عقیلی،علی کریمی، امیر قلعه نویی، عباس ترابیان و ... کار سختی نبوده و نیست چون این مرد پرتغالی روزی همکار فرگوسن بوده و چند هفته هم تیم فوتبال رئال مادرید را با همه ستارههایش هدایت کرده است و شاید به همین دلیل است که در بیانیه اخیرش در مقابله با آقای دبیر کل به کارنامه درخشانش در فوتبال دنیا که از قهرمانی در مسابقات جهانی گرفته تا هدایت تیم های بزرگ اشاره می کند.
در بزرگی نام کیروش و اینکه کارنامهاش گویای بسیاری از ناگفتههاست شکی نیست، اما سوال اصلی اینجاست؛ از دعوایش با اسدی چه چیزی عاید تیم ملی و فوتبال ایران خواهد شد؟!
مگر نه اینکه این روزها همه بازی های تیم ملی حکم فینال را برای ما پیدا کرده است،( مانند بازی با ترکمنستان و گوام و ...)پس حال که قرار است در ادامه مسابقات جام جهانی و جام ملت های آسیا در روز 21 آبان به مصاف ترکمنستان برویم، داستان این جنگ های زرگری چیست؟!
امروز کیروش پس از چند سال فعالیت در ایران در جمع خبرنگاران مدعی می شود که اسدی، دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران را نمی شناسد. حرف های او را جوک سال می داند و تلاش می کند مقابل حرف های دبیرکل فقط خنده اش نگیرد.
کی روش شاید اسدی را نشناسد، اما بدون شک تیاگو کراویرو(دبیرکل فدراسیون فوتبال پرتغال) را خواهد شناخت و سوال اصلی اینجاست اگر همین امروز وی روی نیمکت پرتغال بنشیند در خصوص کراویرو همین صحبت ها را بیان خواهد کرد؟ قضاوت با آنها غرق در دوئل اسدی و کیروش شدهاند.
*و حالا یک سخن با فرستاده وزارت ورزش به فدراسیون فوتبال
بعد از جام ملت های 2015 آسیا بود که اسدی با حمایت دوستان وزارتی به فدراسیون آمد و روی یکی از حساس ترین صندلی مدیریتی در فدراسیون نشست. او بعد از جام ملت ها دبیر کل شده بود تا در مورد خیلی از اتفاقات فوتبالی کشور به جای نبی تصمیم بگیرد و شاید از خیلی جنجال های فوتبالی بکاهد.
ورود دکتر به جمع مدیران فوتبالی مصادف شد با رویارویی صریح و پی پردهاش با کیروش؛ جایی که خیلی از اختلافات امروزی در طبقه چهارم ساختمان فدراسیون کلید خورد و حالا به اوجش رسید.
اسدی می خواست پرونده همکاری کیروش با تیم ملی را برای همیشه ببندد،اما نه تنها این اتفاق رخ نداد،بلکه کاری کرد که سریال چند قسمتی از درگیری دبیرکل و کیروش به مدت چند ماه همه را مشغول خودش کند.
اسدی به لحاظ مدیریتی کیروش را هر از چند گاهی تهدید می کند و کیروش هم با کارنامهای که دارد، دبیر کل را به گوشه رینگ می برد، اما سوال اساسی اینجاست که این دعواهای بچهگانه چه سودی برای فوتبال ایران دارد؟ اصلا این درگیری ها که بعضا بازتاب بین المللی هم در برخی رسانه ها پیدا می کند، آیا نمی تواند به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به زیان کشورمان تمام شود؟
در کنار این دعواها یک نکته اساسی وجود دارد که هم کیروش و هم اسدی نباید از آن غافل شوند؛ نام ایران از نام هر کسی بزرگتر و مهم تر است،از دکتر گرفته تا مربی کهکشانی.