اميد سیدالشهدا (ع) به تحقّق وعده‌هاي الهي

کد خبر : 460492
عرفان: از آن جايي که امام حسین (ع) به مقام يقين رسيده بود، باور داشت که وعده‌هاي پروردگار در حقّ ايشان تحقّق خواهد یافت. با تأمّل در آيات الهي مي‌توان دريافت که خداوند چه وعده‌هايي به ايشان داده است. خداوند متعال در قرآن کريم، به انسان‌هاي مؤمن بهشت‌هايي را وعده داده که جوي‌هاي آن از عسل تصفیه شده روان است و بهشتيان تا ابد در آنجا با خوشي فراوان حاضر هستند؛ پروردگار سبحان مي‌فرمايد:
(مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى)‏[1]
(وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً)[2]
امّا بعضي افراد به چنان مقام رفيعي رسيدند که رفتن به بهشت آنان را راضي نمي‌کند، بلکه هدف اصلي‌شان خشنودي و رضاي خداوند متعال است. پروردگار در ادامة آيه مي‌فرمايد:
(وَ رِضْوانٌ مِنَ الله أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)[3]
بهشت محصول اعمال انسان‌هاي مؤمن و باايمان است که خود آن را به دست آوردند؛ امّا رضوان الهي، جايگاهي است که خداوند به انسان‌هاي وارسته‌اي چون سيّدالشهدا (ع) عطا مي‌نمايد. اگر کسي به اين مقام رسيد، به پيروزي نهايي دست يافته است. رضوان الهي براي انسان‌هاي عادي، جز از طريق پیروی از قرآن و اهل‌بيت:به ويژه سيّدالشهدا (ع) حاصل نمي‌شود.
پیشتازی روح امام حسین (ع) و اصحابشان در اتصال به پروردگار
بعضي از انسان‌هاي کامل به جايگاهي مي‌رسند که خود پروردگار، قبض روح آنان را بر عهده مي‌گيرد و به هيچ فرشته‌اي اجازه اين عمل را نمي‌دهد[4]. اين حقيقت در واقعة کربلا به خوبي نمايان شد. در روز عاشورا، خداوند به حضرت عزرائيل که وظيفه گرفتن ارواح انسان‌ها را بر عهده داشت، اجازه نداد که روح سيّدالشهدا (ع) را قبض کند؛ بلکه خود پروردگار، روح سيّدالشهدا (ع) و اصحابشان را قبض کرد و اين حاکي از مقام والاي آن حضرت و اصحاب باوفای ایشان است. خداوند اين حقيقت را در قرآن کريم اين‌گونه بيان نمود:
(يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً)[5]
در اين آيه خداوند، فاصله و برزخی را ميان خود و حضرت سيّدالشهدا (ع) قرار نداد و با جملة ﴿ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ﴾ به جهانيان فهماند که ميان خداوند و حضرت أبي‌عبدالله (ع) حجاب و فاصله‌اي وجود ندارد.
يکي ديگر از امتيازات سيّدالشهدا (ع) آن است که روح ايشان گوي سبقت بر ديگر ارواح اهل ايمان را در اتّصال به پروردگار ربود. به عبارت ديگر روح ايشان در اين مسابقة عظيم حرکت به سوی خداوند بر تمام موجودات عالم سبقت گرفت. در شعری منسوب به سیدالشهدا (ع) آمده است که می‌فرمایند:
سَبَقْت العَالمينَ إلي المَعَالي بِحُسن خَليقَة و علو هِمّه[6]
خداوند متعال نيز در آيات الهي در مورد سبقت اولياي الهي و روح مطهر ايشان مي‌فرمايد:
(وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)[7]
(فَامّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ)[8]
واژة (جنّت) در آية فوق به صورت مفرد آمده و به صورت جمع (جنّات) نیامده است. اين مطلب نشان مي‌دهد براي اولياي الهي بهشت ديگري است که انسان‌هاي عادي از درک آن ناتوانند[9].
گریه بر سیدالشهدا (ع) از والاترین لذّات
پروردگار متعال در قرآن کریم مي‌فرمايد:
(وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ)[10]
يکي از لذّات بهشتي، مربوط به چشم است و شيعيان و دلسوختگان آن امام همام در مصائب حضرت اشک مي‌ريزند و از ریختن اشک لذّت روحی می‌برند تا در روز قيامت و بهشت برين به بالاترين لذّت برسند. باید اشاره کرد که لذت اشک بر سیدالشهدا7 نه تنها روح را مکدّر و تاریک نمی‌کند، بلکه روح را صیقلی، جلا و صفا می‌دهد و به لطافت و نشاط روح منتج می‌شود که از بالاترین لذت‌هاست و لذتی با آن قابل مقایسه نیست.
وجود امام حسین (ع) واسطة فیض الهی
يکي ديگر از حقايقی که در وجود مقدس امام حسین (ع) تجلّي کرده است، شوق عمیق ايشان نسبت به خداوند متعال است؛ عشقي که در سراسر زندگي حضرت جاري بود و اين عشق سبب شد تا جان مبارک خود را براي خداوند بذل کند.
اين عشق شديد موجب شد شيعيان همواره براي رسيدن به لقاي الهي، آن حضرت را وسيلة تقرّب خویش قرار دهند؛ زيرا سيّدالشهدا (ع) واسطة فیض ميان شيعيان و خداوند متعال است.
(وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة)[11]
در زمان حيات حضرت عدّة زيادي براي جبران خطاهای خود به ايشان پناه مي‌آوردند. در زمان رسول خاتم (ص) برخی مرتکب خطاهايي مي‌شدند که از سوي پيامبر (ص) مورد توبيخ قرار مي‌گرفتند، اما با واسطه کردن امام حسین (ع) مورد عفو قرار می‌گرفتند که به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنیم:
در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر (ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. روزي از گوشة درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين8که کودکان خردسالي بودند، از کوچه عبور مي‌کنند. در همان لحظه درب را گشود و اين دو کودک را بر روي دوش خویش گذاشت و به سمت مسجد روانه شد. در ميان راه با خود مي‌گفت: اگر با اين دو کودک وارد مسجد شوم، پيامبر (ص) مرا عفو مي‌کند. وقتي وارد مسجد شد، پيامبر (ص) دو فرزند خردسال خود را روي دوش اين گنهکار ديد. لبخندي زد و فرمود: آنان را پياده کن، تو بخشيده شدي! آنگاه به امام حسن و امام حسین8فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد، در این هنگام این آیه بر قلب نازنین پیامبر (ص) نازل شد:[12]
﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ توَّاباً رَحيماً﴾ [13]
شيعيان و ارادتمندان سيّدالشهداء (ع) به خاطر رضايت حضرتش از مرگ نمي‌هراسند؛ زيرا ملک الموت با چهره‌اي بشّاش براي قبض روح آنان اقدام کرده و بهشت را به آنان بشارت مي‌دهد.[14] سُدير صيرفي[15] به حضرت امام صادق (ع) عرض مي‌کند: «آيا شيعيان از مرگ و قبض روح اکراه دارند؟ حضرت فرمود: خير، وقتي ملک الموت براي قبض روح مي‌آيد، آنان جزع و ناله مي‌کنند امّا ملک الموت به آنان مي‌گويد: جزع نکنيد، من از پدر، نسبت به شما مهربان‌تر هستم.[16]
پی نوشت ها:
[1]. محمّد9 (47):15؛ صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است:] در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذت است و نهرهايى از عسل خالص است.
[2]. توبه(9):72؛ خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت‏هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است و در آن جاودانه‏اند، و نيز سراهاى پاكيزه‏اى را... [وعده فرموده‏]. در تفسير نور الثقلين:2/ 241، حدیث 235، در ذیل این آیه، نقل شد: «في كتاب الخصال في احتجاج علىّ7 على الناس يوم الشورى قال: نشدتكم بالله هل فيكم أحد قال له رسول الله9: من سرّه أن يحيى حيوتى و يموت مماتي و يسكن جنتي التي وعدني الله ربي جنات عدن قضيب غرسه الله بيده ثم قال له كن فيكون فليوال على بن أبي طالب7 و ذريته من بعده إلى قوله: غيري؟ قالوا: اللهم لا.»
[3]. توبه(9):72؛ و هم‏چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت‌ها] بزرگ‏تر است.
[4] . در مورد قبض روح سیدالشهدا7 توسط خداوند ذکر چند نکته ضروری است؛
یکم) قبض روح توسط خداوند از نظر اعتقادی و کلامی هیچ مشکلی ندارد و مورد تأیید قرآن است، (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا)زمر(39): 42.
دوم) در منابع حدیثی در مورد اخذ جان سیدالشهدا7 و اصحابشان توسط خداوند به صورت اجمال اشاره شده است: کامل الزیارات: 264 باب 88 ح 1 و بحارالأنوار: 45/182 باب 39 و 28/59 (فتولی الله عزوجل قبض ارواحها بیده) و سفینه‌البحار: 5/38؛ حیاة القلوب، ج2، باب 63، ص 219 و خصائص الحسینیه عنوان چهارم؛ الطاف خاص خداوند به امام حسین7 ص114 و منتخب التواریخ252: باب 5 اصل قبض جان سیدالشهدا7 توسط خداوند مورد تأکید قرار گرفته است.
سوم) پاره‌ای از روایات که دلالت بر ناتوانی حضرت عزرائیل از اخذ جان سیدالشهدا7 بدلیل شدت جراحات وارده بر امام حسین7 کرده در کتب غیر معتبر "بحرالمصائب و کنزالغرائب" محمدجعفر تبریزی و سرورالمؤمنین شیخ کاظم اسدی آمده که فاقد اعتبار و وجاهت علمی است و در استناد یک مطلب به سیدالشهدا7 یا تکذیب مطلب دیگر به آن حضرت باید دقت شود و با این احادیث ضعیف نمی‌توان، آموزه‌های اسلامی را رواج داد.
[5]. فجر(89): 27ـ28؛ اى جان آرام گرفته و اطمينان يافته! * به سوى پروردگارت در حالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، بازگرد. «عن ابی بصیر عن الصادق7 فی قوله (يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) ادخلی جنتی یعنی الحسین‌بن‌علی7»تفسیرالقمی: 2/412؛ بحارالأنوار: 24/93.
[6]. مناقب آل أبي طالب:«ابن شهرآشوب»: 3/228؛ من از نظر بلند همّتى و علو مقام براى خلقت نيكویى كه دارم به تمام اهل عالم سبقت گرفتم.
[7]. واقعه(56):10-11؛ و پيشى گيرندگان [به اعمال نيك‏] كه پيشى گيرندگان [به رحمت و آمرزش‏]اند. اينان مقربان‏اند.
[8]. واقعه(56):88 ـ 89؛ پس اگر [جان به گلو رسيده‏] از مقربان باشد* [در] راحت و آسايش و بهشت پرنعمت [خواهد بود].
[9] . تفسیر القمی: 2/411.
[10]. زخرف(43):71؛ و چشم‏ها از آن لذّت مى‏برد.
[11]. مائده(5):35؛ ودست‏آويز و وسيله‏اى [از ايمان، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش‏] براى تقرّب به سوى او بجوييد.
[12]. بحارالأنوار: 43/318 باب 13 حدیث 2؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب: 3/400.
[13]. نساء(4):64؛ و اگر آنان هنگامى كه [با ارتكاب گناه‏] به خود ستم كردند، نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر9 هم براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، يقيناً خدا را بسيار توبه‏پذير و مهربان مى‏يافتند.
[14]. الكافي: 3/131، حديث4: «عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ الله7، «يَقُولُ مِنْكُمْ وَ الله يُقْبَلُ وَ لَكُمْ وَ الله يُغْفَرُ إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ وَ يَرَى السُّرُورَ وَ قُرَّةَ الْعَيْنِ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ الله9 وَ عَلِيٌّ7 وَ جَبْرَئِيلُ7 وَ مَلَكُ الْمَوْتِ7 فَيَدْنُو مِنْهُ عَلِيٌّ7 فَيَقُولُ يَا رَسُولَ الله! إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَحِبَّهُ وَ يَقُولُ رَسُولُ الله 9: يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ7 لِمَلَكِ الْمَوْتِ7 إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِه.»‏
[15]. در اوایل نیمة دوم سدة اول هجری در سرزمین عراق، شهر کوفه، در خاندان حکیم بن صهیب کوفی که از موالیان و شیفتگان اهل بیت:بود، کودکی چشمان خود را به جهان می‌گشاید که نامش را «سدیر» نهادند. چون حرفه و شغل پدر یا جدش یا احیاناً خود او صرّافی بود، به «صیرفی» لقب گرفت و به مناسبت زادگاهش به «کوفی» مشهور است و مکنّا به «ابوالفضل». او جزو اصحاب سه امام، حضرت زین‌العابدین، امام باقر و امام صادق: بوده است. سید محسن امین گفته است: «این راوی بدون تردید یکی از بزرگان شیعه است که هرگز از مخالفان قومش ترس و واهمه‌ای نداشت؛ به گونه‌ای که حقانیت و اصالت مکتب اهل بیت: را زیرکانه و خردمندانه نشر می‌داد و برای حق طلبان بازگو می‌نمود».(اعیان الشیعه:7/ 185) علامه مامقانی گوید: «سُدیر بن حکیم صیرفی یکی از رهروان راه امامان، ممدوح و مورد ستایش، محبوب خدا، با تمام وجود دوست‌دار پیامبر9 و آل او:، در پیدا و پنهان محرم راز آنان و عارف به فهم روایات و سخنان آن بزرگواران بود».(تنقیح المقال:2/ 8) آیت الله خویی می‌فرمایند: «این حقیقت انکارناپذیر است که این راوی، یکی از موالیان و دوستان و شیعیان امامان معصوم شیعه است».(معجم رجال الحدیث:8/34)
[16]. الكافي: 3/ 127ـ 128، حدیث 2: «عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ الله7 جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ الله! هَلْ يَكْرَهُ الْمُؤْمِنُ عَلَى قَبْضِ رُوحِهِ، قَالَ: لَا وَ الله إِنَّهُ إِذَا أَتَاهُ مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِ رُوحِهِ جَزِعَ عِنْدَ ذَلِكَ فَيَقُولُ لَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ: يَا وَلِيَّ الله! لَا تَجْزَعْ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً 9 لَأَنَا أَبَرُّ بِكَ وَ أَشْفَقُ عَلَيْكَ مِنْ وَالِدٍ رَحِيمٍ.»
برگرفته از
کتاب: آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام
نوشته: استاد حسین انصاریان
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: