قدم گذاشتن در راه حق و حقیقت جاودان میشود
کد خبر :
456847
وارث: زندگی بر مبنای خوبی ها
گروهی بر مبنای حسنات و خوبی ها عمرشان را سپری کردند و برنده دنیا و آخرت شدند. گروهی هم عمرشان را به زشتی ها و نادرستی ها سپری کردند و هم دنیایشان را باختند و هم آخرتشان را. امام علی علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام می فرمودند: من اگر احوالات و کردار و رفتار گذشتگان عالم را برایت بگویم، آنقدر روشن بازگو می کنم که به نظرت می رسد پدرت با آنها بوده است و با آنها زندگی کرده است. کسانی که می شنوند این طور باید درس بگیرند. خوبی ها را انتخاب کنند و بدی ها و زشتی ها را از زندگیشان حذف کنند که دچار خسران نشوند. امت ها به طور جمعی مثل قوم عاد و ثمود و ...
خانواده هایی که قرآن مجید در سوره های مختلفی به آن اشاره دارد مثل خاندان لوط و خاندان نوح که مدیر خانواده پیغمبر اولوالعزم و پیغمبر غیر اولوالعزم بوده اند ولی خاندان نخواسته اند حق را قبول کنند. اینها نه با نوح محشور می شوند و نه با لوط محشور می شوند. خاندان نوح با غرق شدگان غرق شدند و خاندان لوط هم با عذاب شدگان عذاب شدند. دستگیره نجاتی برای آنها نبود. نجات در متابعت از حضرت نوح علیه السلام بود نه به اینکه شوهر یا پدر کسانی است. در قرآن آورده است که فرزند نوح با غرق شدگان غرق شد و خدا او را از شفاعت نوح علیه السلام منع کرد. «لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ»1 به پیغمبر اولوالعزم می گوید من تو را موعظه می کنم که از بی خبران نباشی که نمی دانستند عاقبت بدکاران چه خواهد شد. عاقبت این پسر بدکار عذاب دائم است. خاندان هایی را اسم می برد که فوق العاده خاندان های با کرامت و الهی بوده اند.
خاندان ابراهیم (ع)
در آل ابراهیم یک زن به نام ساره هست که به شدت مورد عنایت پروردگار است. این زن سنش از هفتاد گذشته بود. فرشتگان وارد خانه ابراهیم علیه السلام شدند و ابراهیم علیه السلام از آنها سوال کرد کارتان چیست؟ گفتند: ما دو کار داریم، یکی اینکه برویم و سرزمین لوط را زیر و رو کنیم. بالای زمین را پایین ببریم و پایینش را بالا ببریم و در آنجا یک زلزله ای را ایجاد کنیم که زمین زیر و رو شود و از قوم لوط یک نفر زنده نمانند. علاوه بر زیر و رو کردن، بارانی از سنگ هم بنا است بر آنها باریده شود و تمام جنازه ها را نابود کند. ابراهیم علیه السلام این خبر را از فرشتگان شنید. فرشتگان گفتند کار دوممان این است که آمدیم شما را به یک فرزند مژده دهیم که مرد و زن بچه دار شوید. آنها تعجب کردند و گفتند ما بچه دار شویم؟ هیچ زنی تا این سن بچه دار نشده است. ابراهیم علیه السلام در آن سن کهنسالی بچه دار می شود و به او مژده می دهند بچه ای که از شما به دنیا می آید اسحاق است و وقتی بزرگ شود و ازدواج کند فرزندی به نام یعقوب به دنیا می آورد. این خانواده نسلشان ادامه پیدا کرد تا وجود مقدس حضرت مسیح علیه السلام. که به حق و حقیقت متصل بودند. ذکر وقتی
انسان را به کمال می رساند که انسان خودش را به اوامر و نواهی پروردگار وصل کند. امر را اجرا کند و از نهی پروردگار اجتناب کند.
راه حق و حقیقت در زندگی
وجود نازنین ابی عبدالله علیه السلام می توانستند از مدینه بیرون نیایند و شبانه روز ذکر بگویند. اما ذکر ابی عبدالله علیه السلام اتصال به حق و حقیقت و اوامر و نواهی پروردگار بود. ذکرش این بود که در هنگام هجوم به دین خدا هجرت و قیام کنند و مقابل ستمکاران از جان و مال مظلومان دفاع کنند. مال و اولادشان را در راه صاحب ذکر فدا کردند، این ذکر آدم را به کمال می رساند و انسان را پخته می کند و شخصیت انسان را می سازد. امام صادق علیه السلام یک روایت خیلی مهمی دارند که در جلد 2 اصول کافی مرحوم کلینی2 نقل کرده است، می فرمایند: ذکری که به شما می گوییم، گفتن سبحان الله و الحمدلله و الله اکبر در گوشه خانه نیست، منظور این است که وقتی امر خدا به شما رسید عمل کنید و وقتی نهی خدا به شما رسید کناره گیری کنید. ذکر الله الاکبر همین است خداوند در سوره طاها می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي»3 یک منظورش این است که نماز من را به پا دارید. اما در جای دیگر می فرماید: «إن الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر»4 این نماز باید شما را از منکر بازدارد، اگر باز نداشت ذکر نیست. اگر این ذکر را بخوانی و تو را از منکرات و فحشا بازدارد امنیت دنیا
و آخرت برایت به وجود می آید.
اگر دیدند پروندۀ ما فحشا و منکر ندارد امنیت ما حاصل می شود. قرآن مجید برای هر چیزی دو جریمه تعیین کرده است: یک جریمه دنیایی و یک جریمه آخرتی. مجرم بلاخره در کام مرگ می افتد. خیلی اعمال هست که هم در دنیا عقاب دارد و هم در آخرت عقاب ابدی دارد. وقتی ذکر خدا دوری از فحشا و منکر داشته باشد می توانیم خودمان را حفظ می کنیم. پیغمبر صلی الله علیه می فرمایند: مومن تا زنده است از طرف دیگران ایمن از آسیب خوردن نیست. یا همسایه ای دارد که اذیتش می کند یا مشکل مالی و اجتماعی برایش پیش می آورند. اینها کاری به نماز ندارد. می خواهم ایمن باشم، نماز مرا در امان نگاه می دارد. این ذکر یعنی اتصال به حق و حقیقت که قرآن است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إبراهيم وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»5 حال اگر آل ابراهیم را در قرآن ببینیم می فهمیم که چه اتصالی به نماز داشته اند.
قدم در راه خدا، جاودانی است
هاجر یک شخصیت عظیم الهی داشته است که به نظر می رسد از نظر شخصیتی قوی تر از حضرت ساره بوده است. خداوند متعال به هاجر در سن جوانی یک فرزند داد که فقط برای پیدا کردن آب برای فرزندش که از تشنگی پای خود را به زمین می کشید هفت بار رفت و آمد کرد و این هفت بار فقط برای خدا بود که جان آن بچه را نجات دهد. قدم های این زن که در کوه صفا و مروه هفت بار رفته و برگشته جزء شعائر خدا شده است. اینها درس است. اگر آدم بخواهد از تاریخ درس بگیرد بهترین درس ها را از تاریخ می دهد و بدترین زشتی ها را هم در تاریخ می بیند. مگر می شود قدم برای خدا نباشد و اینطور جاودان بماند.
بعد از اینکه خانه کعبه ساخته شد مناسک حج تعلیم داده شد و خدا فرمود: «إن الصفا والمروة من شعائر الله»6 این حرکت در صفا و مروه از شعائر من است که تا روز قیامت مردم از این زن سرمشق بگیرند و بین این دو کوه هفت بار طواف کنند. هر قدمی که بر می دارند من با این طوافشان به آنها حسناتی را می دهم و آنها مانند این می شوند که از مادر متولد شده اند.
14 نفر از نسل اسماعیل علیه السلام به دنیا می آیند که از خودشان و از مادرش هاجر مسابقه در ارزش ها را انجام می دادند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از نسل ایشان هستند. اگر ابراهیم و هاجر غیر از ابی عبدالله علیه السلام محصول دیگری نداشتند باید به آنها می گفتیم بهترین محصول را به دنیا آورده اید. شیرین ترین میوه این درخت که حسین علیه السلام است برای شما است. هیچ کتابی در این عالم وجود ندارد که درس هایی زیباتر از قرآن داشته باشد.