وقتی «می‌دانیم» اما «عمل» نمی‌کنیم

امروز همه صاحب نظران، فعالان اقتصادی و حتی خود اعضای دولت معتقدند که مسیر توسعه در ایران از راه تبعیت از نسخه‌های تجویزی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول عبور نمی‌کند.

کد خبر : 455685
فارس: سید محسن طباطبایی استاد دانشگاه خوارزمی و موسسه عالی آموزش بانکداری ایران و مدیر مسئول فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد و مدیریت شهری یادداشتی را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که شرح آن در ذیل از مد نظر شما می‌گذرد:
موضوع خروج از رکود و نامه 4 تن از وزرا به ریاست جمهوری مدتی است بحث های متعددی را در فضای اقتصادی، سیاسی و رسانه ای کشور به راه انداخته است. برخی معتقدند دولت در سیاست های اقتصادی خود دچار اشتباه شده و برخی دیگری معتقدند تقدم در سیاست‌گذاری‌های مناسب و متناسب با اوضاع امروز کشور رعایت نشده است. برخی از صاحب نظران معتقدند دولت بیش و پیش از آنکه به دنبال مهار تورم باشد می‌بایست ابتدا رونق اقتصادی در کشور را رقم می زد و سپس برای کاهش نرخ تورم اقدام می‌کرد. اما به زعم راقم این سطور مشکل اساسی در حوزه اقتصادی کشور صرفا این مسایل نیست بلکه ریشه های عمیقتری وجود دارد که موجب می شود سیاست گذاری های اقتصادی به سرانجام نرسد.
دارون عجم‌اوغلو استاد دانشگاه ام‌آی‌تی و جیمز رابینسون استاد دانشگاه هاروارد در کتاب Why Nations Fail: The Origins of Power, Prosperity, and Poverty معتقدند صرفا نمی توان عدم آگاهی سیاستگذاران از سیاست های خوب و مناسب اقتصادی را دلیل توسعه نیافتگی قلمداد کرد بلکه گاهی سیاست مداران با اشراف کامل بر سیاست های درست، راه نادرست را انتخاب می کند.
واقعیت آن است که در حوزه اقتصادی در کشور ما نیز چنین مشکلی به طور کامل مشهود است. امروز همه صاحب نظران، فعالان اقتصادی و حتی خود اعضای دولت معتقدند که مسیر توسعه در ایران از راه تبعیت از نسخه‌های تجویزی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول عبور نمی‌کند بلکه توان اقتصادی ایران منوط به فعال کردم ظرفیت‌های بالقوه‌ای است که در دورن کشور وجود دارد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همه‌ی صاحب‌نظران قرار گرفت - یعنی من حتّی یک نفر از صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را به‌عنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند - ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمی‌دهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج ‌آب آن همسایه‌ی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم.» [1]
اما مشکل اینجاست که این سیاست راهبردی که از سوی مقام معظم رهبری به دولت و دیگر قوا ابلاغ شده است در حوزه عملیاتی زمین گیر می‌شود و نه تنها اقتصاد مقاومتی سامان نمی‌گیرد بلکه راه برای افزایش واردات و تبدیل ایران به یک بندر وارداتی فراهم می‌گردد.
در تحلیل این مساله به نظر می‌توان بر عامل سیاست‌زدگی در فضای کلی جامعه ایران اشاره کرد. اساسا سیاست عرصه ای زودگذر، موقتی و مبتنی بر آرای مردم است اما اقتصاد عرصه بلند مدت، دور اندیشه و دیر بازده است. در چنین شرایطی سیاستمداران غالبا به دنبال برگزینی سیاست هایی هستند که بازده فوری دارد و در مقابل از سیاست‌های بلندمدت اقتصادی پرهیز می‌کنند چراکه در صورت موفقیت این سیاست‌ها نیز ثمره آنها به جیب دولت، شخص، گروه یا حزب کنونی که در قدرت است واریز نمی‌شود.
دولت یازدهم زمانی سرکار آمد که نارضایتی‌های عمده‌ای از سیاست‌های اقتصادی دولت قبل در جامعه وجود داشت و آنچه که بیشتر مردم آن را احساس می کردند موضوع تورم بود و از این رو انتظار هم همین بود که دولت سیاست اصلی خود را برای مهار تورم لجام گسخیته متمرکز کند حتی به قیمت اینکه تولید و اقتصاد کشور در شرایط انجماد قرار گیرد. برای مثال بر اساس گزارش های دولتی نرخ رشد اقتصادی در فصل زمستان سال گذشته به پایین‌ترین رقم یعنی 0.6 درصد رسید و اکنون نیز پیش‌بینی می شود نرخ رشد بهار سال 94 بدتر از گذشته باشد.
اما اکنون نیز معتقدیم که دولت عملا بر سر یک دوراهی بزرگ قرار دارد. از یک سو می‌تواند با استفاده از فضای پدید آمده پس از مذاکرات هسته ای با گشایش در حوزه واردات، کالاهای مصرفی مرغوب و ارزان قیمت بازار جهانی را در اختیار مردم قرار دهد که رضایت فوری را نیز در پی دارد و یا اینکه بخش عمده‌ای از سرمایه گذاری ها را به سمت توسعه زیرساخت های اقتصادی متمایل کند که مطمئنا نتیجه بسیار مطلوب تر اما دیر بازدهی دارد. هم اکنون دولت به طور جدی زیر فشار افکار عمومی، رسانه‌ها و ... قرار دارد تا سریع السیر پس از نتیجه بخش بودن مذاکرات یک گشایش اقتصادی عظیم پدید آید. اگرچه دولت تصمیم گیر نهایی است اما کنش سیاسی و اقتصادی دولت در یک بستر اجتماعی روی می دهد که همه «ما» آن را تکوین می دهیم.لذا فضای روانی، رسانه‌ای و سیاسی کشور باید به سمتی سوق داده شود که دولت به سمت سیاست‌های بلندمدت اقتصادی حرکت کند. بی انصافی است اگر کسی بخواهد تمام ضعف های اقتصادی امروز کشور را نتیجه سیاست‌های دولت کنونی بداند که تنها 25 ماه زمام امور را در دست داشته است و از سوی دیگر این نوعی خیانت پنهان است که دولت به جای نگاه بلند مدت اقتصادی، منافع زودگذر سیاسی را در اولویت قرار دهد. در پایان یک بار دیگر تاکید می کنیم که تنها راه موفقیت کشور نگاه به درون و اتکای بر توانمندی های بومی و تحقق عملیاتی شعار کلیدی «دولت، ملت همدلی و همزبانی» است.
[1] بیانات مقام معظم رهبری در حرم رضوی 01/01/1394
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: