همه چیز درباره ایجاد مثلث موتلفه، پایداری و ایثارگران/ وقتی موتلفه به دنبال احیای پایگاه اجتماعی است

حدود نیم قرن قبل روز يك خرداد ۱۳۴۱ در جریان به هم پیوستن 3هیات مذهبی «جمعیت هیات‌های موتلفه اسلامی» شکل گرفت. پس از ماجرای تصویب‌نامه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال۱۳۴۱، دو هیات مذهبی از کسبه و تجار بازار تهران تصمیم گرفتند با یکدیگر ائتلاف کنند. سپس یکی دیگر از هیات‌های فعال بازار را هم مطلع و در ائتلاف خود سهیم کردند.

کد خبر : 455541
سرویس سیاسی فردا:

حدود نیم قرن قبل روز يك خرداد ۱۳۴۱ در جریان به هم پیوستن 3هیات مذهبی «جمعیت هیات‌های موتلفه اسلامی» شکل گرفت. پس از ماجرای تصویب‌نامه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال۱۳۴۱، دو هیات مذهبی از کسبه و تجار بازار تهران تصمیم گرفتند با یکدیگر ائتلاف کنند. سپس یکی دیگر از هیات‌های فعال بازار را هم مطلع و در ائتلاف خود سهیم کردند. آنها پس از ائتلاف، در یکی از ملاقات‌های مردمی با امام خمینی(ره)، ماجرای ائتلاف خود را به اطلاع ایشان رساندند و ایشان هم ائتلافشان را تأیید کرد. ائتلاف‌کنندگان که بعد‌ها به «هیات‌های مؤتلفه اسلامی» معروف شدند، هیات‌های مسجد امین‌الدوله، مسجد شیخ‌علی و اصفهانی‌ها در بازار تهران بودند. این گروه‏‌ها طی جلساتی با هم آشنا شده و با نظر و تصویب امام خمینی(ره)، آیت‌الله مرتضی مطهری و چند تن دیگر از شخصیت‏های روحانی، متکفل هدایت و تغذیه معنوی هیات‏های مؤتلفه اسلامی شدند. از حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان، حاج‌صادق امانی، مرتضی نیک‌نژاد، رضا صفارهرندی، مرتضی مطهری، صادق اسلامی، سیداسدالله لاجوردی، مهدی عراقی و علی درخشان در مقام بنیانگذاران اصلی هیات مؤتلفه‌ اسلامی نام برده شده‌ است. گفته می‌شود اساسنامه هیات‌های موتلفه هم چندی بعد مقطعی توسط آیت‌الله بهشتی تنظیم شد. (وبسایت تاریخ ایرانی) سامان دادن اعتصاب‌های سراسری، برپا کردن تظاهرات در شهرهای مختلف، تکثیر و توزیع نوشته‌ها، بیانیه‌ها و نوارهای صوتی امام خمینی(ره) که در نجف و سپس در پاریس در تبعید به سر می‌برد، از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی این جمعیت در سال‌های پیش از انقلاب بود. وجه ممیز موتلفه ویژگی بارز هیات‌های مؤتلفه اسلامی که وجهه ممیزه آن از سایر گروه‌های اسلام‌گرا بود پیگیری فعالیت‌های سیاسی آن هم با تکیه بر فقه و پیروی از یک مرجع روحانی بود. در حقیقت این گروه تنها تشکلی بود که از‌‌‌‌ همان ابتدا فعالیت‌های سیاسی- مذهبی خود را حول محور امام خمینی(ره) و مبارزه با استبداد پهلوی متمرکز کرد. الگوی رفتاری و فکری هیات‌های مؤتلفه‌ اسلامی، بیش از هر چیز منبعث از گروه فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی بود چنان‌که حتی برخی از اعضای موتلفه از جمله شهید مهدی عراقی، از جمله فعالان جمعیت فداییان اسلام به حساب می‌آمدند و متناسب با شرایط و اوضاع و احوال سیاسی - اجتماعی رژیم، اقدامات متفاوتی در دستور کار قرار می‌دادند... (وبسایت تاریخ ایرانی) البته رویه فرهنگی و مذهبی موتلفه پس از طرح مساله‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی و سپس تصویب آن به دست حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت به سمت ورود به مبارزه مسلحانه سوق پیدا کرد و پس از سخنرانی شدیداللحن امام(ره) درباره‌ تصویب این قانون، محمد بخارایی، عضو شاخه نظامی جمعیت هیات‌های مؤتلفه‌ اسلامی، حسنعلی منصور را در اول بهمن‌ماه ۱۳۴۳ در برابر مجلس شورای ملی ترور کرد. به‌دنبال این اقدام رژیم پهلوی دستگیری و زندانی کردن شخصیت‌های اصلی موتلفه را در دستور کار خود قرار دارد و در ۲۶خرداد ۱۳۴۴، 4نفر از متهمان به اسامی محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد، رضا صفارهرندی و حاج‌صادق امانی به اعدام محکوم شدند و 6نفر از متهمان شامل محمدمهدی عراقی، هاشم امانی، عباس مدرسی‌فر، ابوالفضل حاج‌حیدری، محمدتقی کلافچی و حبیب‌الله عسگراولادی به حبس ابد با اعمال شاقه محکومیت یافتند. پس از دستگیری سران اولیه آن، بقایای آن را شهیدان رجایی و باهنر اداره کرده و موتلفه دوم را راه‌اندازی كردند. این جمع در پوشش کارهای فرهنگی، اقتصادی و... مبارزات سیاسی را تا تشکیل ستاد استقبال از حضرت امام(ره) ادامه داد. در این ستاد افرادی همچون عسگراولادی، بادامچیان، عراقی، شفیق، توکلی بینا، رخ‌صفت، سعیدمحمدی، اسلامی، مقصودی و... از موتلفه حضور جدی داشتند. موتلفه پس از انقلاب اسلامی با پیروی انقلاب اسلامی اغلب اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی فعالیت خود را در حزب جمهوری اسلامی دنبال کردند. نطفه راست‌گرایی و چپ‌اندیشی پس از انقلاب، در جلسات و بعضا مجادلات حزب جمهوری اسلامی بسته شد و اعضای حزب موتلفه که با موضع حزبی خود در حزب جمهوری اسلامی شرکت کرده بودند یک سر مجادلات یاد شده بودند. اکبر‌ هاشمی‌رفسنجانی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۴شهریور۱۳۶۱ نمایندگان دو طیف راست و چپ را چنین برمی‌شمرد: «جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری] داشتیم. وقت را صرف انتقاد 2جناح از یکدیگر کردیم. آقای مهندس [میرحسین] موسوی و آقای [مسیح] مهاجری از یک طرف و آقای [اسدالله] بادامچیان و آقای [سعید] امانی از طرف دیگر صحبت کردند.» طیف چپ حزب جمهوری اسلامی که بعد‌ها مجمع روحانیون مبارز را پایه‌ریزی کردند و به‌عنوان بازوی دولت دوران دفاع مقدس در حزب و مجلس ایفای نقش می‌کردند گلایه‌مند از این بودند که جریان راست سنتی، ارگان حزب را تسخیر کرده است. با تعطیلی حزب جمهوری اسلامی در سال۱۳۶۵، این جمعیت، تجدید سازمان سیاسی کرد و با هویت سیاسی نوینی وارد معادلات و رقابت‌های گروهی درون ساختار جمهوری اسلامی شد. به‌ویژه در دهه‌ نخست جمهوری اسلامی، مؤتلفه‌ اسلامی، به اصلی‌ترین گروه «جناح راست» در ایران تبدیل شد. حزبی که به‌عنوان سازمان سیاسی بازار ایران شناخته می‌شد حال در جست‌وجوی یک اقتصاد بازار آزاد با مراعات و در نظر گرفتن مبانی اقتصاد اسلامی بود... جمعیت هیات‌های مؤتلفه‌ اسلامی که در دی ‌ماه سال۱۳۸۲ به «حزب مؤتلفه‌ اسلامی» تغییر نام داد، در مرامنامه‌ خود آورده: «مؤتلفه‌ اسلامی، توانست برای اولین‌بار در تاریخ معاصر ایران، تشکلی سیاسی-عقیدتی، تحت رهبری ولی فقیه عادل زمان و مرجع تقلید و تحت نظارت و هدایت شورای روحانیت و به دور از الگوپذیری‌ از سازمان‌ها و احزاب شرقی و غربی پدید آورد و شعار «مقلد» بودن به‌معنای واقعی و اصیل را مطرح سازد.» شناخته‌شده‌ترین شخصیت و تاثیرگذار‌ترین چهره موتلفه که برای چند دهه رهبری این حزب را هم بر عهده داشت مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان بود که نه‌تنها در موتلفه که در کلیت جناح اصولگرا نقشی کلیدی بازی می‌کرد. وی اگرچه در سال در سال۱۳۸۲ جای خود به‌عنوان دبیرکل حزب را به محمدنبی حبیبی، شهردار پیشین تهران واگذار کرد اما تا پایان عمرش سایه سیاست‌ها و رویکردهای میانه‌روانه‌اش بر خط مشی‌ها و رویکردهای حزب باقی ماند. راهبرد‌های کنونی موتلفه که خبرساز شده‌اند اما در دو سال گذشته پس از مرگ عسگراولادی و با وجود ناکامی اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۳۹۲ به نظر می‌رسد موتفله با نوعی بازآرایی تشکیلاتی و اتخاذ رویکردهایی نو در جست‌وجوی موقعیتی جدید برای خود است و همین موضوع به کانون تحلیل‌های سیاسی تبدیل شده است. درحالی که موتلفه همواره در میانه جریان اصولگرایی تعریف می‌شد و در زمره اصولگرایان میانه‌رو طبقه‌بندی می‌شد، سمت‌گیری موتلفه به سمت منتهی‌الیه راست جناح اصولگرا که گروه‌های پایداری و جمعیت ایثارگران قرار دارند به‌عنوان نوعی تحول در جهتگیری‌های موتلفه قلمداد شده است. به موازات این جهتگیری که مصادف با حضور و فعال‌تر شدن برخی چهره‌های جوان‌تر در این حزب بوده، مواضع موتلفه در برابر رقیب اصلاح‌طلب هم صریح‌تر شده چنان‌که رویکرد موتلفه نسبت به شخصی همچون آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی هم به وضوح انتقادی‌تر شده است. 1- تلاش برای ایجاد ائتلاف با ایثارگران و پایداری: «سه تشکل ایثارگران، پایداری و موتلفه اسلامی توافق کرده‌اند که با راهبرد» یک صدا -یک فهرست» براساس خرد جمعی فرآیند همگرایی و وحدت اصولگرایان حرکت کنند... . تنها راه پیروزی اصولگرایان در انتخابات پیش‌رو ائتلاف است... . خوشبختانه جلسات متعدد و خوبی میان سه تشکل ایثارگران و پایداری و موتلفه اسلامی در جهت وحدت اصولگرایان برداشته شده است. این سه تشکل در بیش از ۲۰نشست اصلی و فرعی با برآورد اوضاع و شرایط پیش‌رو در آستانه انتخابات بر وحدت و ائتلاف حداکثری اصولگرایان تاکید دارند... . سه تشکل تعهد داده‌اند که نه‌تنها فهرست جداگانه نخواهند داد بلکه روی افراد اختلافی اصرار نورزند... . هر سه تشکل پذیرفته‌اند که فهرست نهایی بر اساس سهمیه‌بندی احزاب، افراد و اضلاع اصولگرایی شکل نمی‌گیرد بلکه بر اساس معیار‌ها و مقیاس‌های ولایی و صلاحیت‌های علمی و عملی نامزد‌ها شکل خواهد گرفت... . سازوکار رسیدن به فهرست مورد اجماع توسط شورای هماهنگی اصولگرایان و نهایتا شورای داوری تعیین خواهد شد... . سه تشکل تاکید بر گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان رهبری و اصول و ارزش‌ها را اصل دانسته و به‌دنبال تشکیل جبهه فراگیر اصولگرایی هستند... (وبسایت موتلفه، ۹شهریور ۱۳۹۴) اینها اظهارات محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی است که به‌نوعی عصاره دستاوردهای این حزب از جلسات و مراودات چندماهه آن با جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری را ارائه می‌کند. بازگشت به عقب و مروری بر اتفاقات چندسال گذشته در اردوگاه اصولگرایی به‌خوبی یادآور نقش‌آفرینی گروه پایداری در شکست تلاش‌های وحدت‌گرایانه است. تلاش‌هایی که توسط شخصیت‌هایی همچون مرحوم عسگراولادی دنبال می‌شدند. در انتخابات مجلس نهم که تمامی تلاش‌های مرحوم عسگراولادی برای وحدت‌آفرینی ناکام ماندند وی در مقام دبیر کل جبهه پیروان گفت: «در تهران بیشترین حملات را عزیزان جبهه پایداری به این طرف داشتند و به آیت‌الله یزدی، آیت‌الله مهدوی و جامعه روحانیت حملاتی کردند، در مرحله دوم دقت کنید که اگر حملاتی صورت گرفت ما نباید در صدد پاسخگویی باشیم چون به نفع دشمن است. باید در راستای وحدت اصولگرایان حرکت کرده و از نامزد‌هایمان دفاع کنیم.» (فردا نیوز، ۳۱فروردین ۱۳۹۱) همچنین نقل‌قول‌های قابل توجهی از مرحوم عسگراولادی در مورد میزان توان و کارآمدی نیروهای پایداری برای اداره کشور وجود دارد. اختلافات موتلفه با پایداری و البته ایثارگران در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۳۹۲ شدت یافت چنان‌که پایداری از جلیلی، ایثارگران از حدادعادل و موتلفه ابتدا از یحیی‌آل اسحاق و سپس از علی‌اکبر ولایتی حمایت کرد و هیچ‌کدام در ‌‌نهایت برای حمایت از یک شخص به جمع‌بندی نرسیدند. با گذشت 2سال از آن روز‌ها اما امروز محمدنبی حبیبی با قدرت و اراده بالا از نزدیکی به پایداری دفاع می‌کند و حرکت حزب خود را در چارچوب وحدت اصولگرایان تعریف می‌کند. او اخیرا در گفت‌و‌گویی تصریح کرده «اصولگرا، اصولگراست. تندرو و افراطی، معتدل و سنتی نداریم. بالاخره یا کسی اصولگراهست یا نیست. ملاک‌های اصولگرایی مشخص است... متأسفم که دوم خردادی‌ها در قالب همین تحلیل‌های فریب‌آمیز به ساحت برخی از شخصیت‌های بزرگ اهانت می‌کنند. ما این اهانت را برنمی‌تابیم.» (خبرآنلاین، ۸ شهریور ۱۳۹۴) بدین ترتیب و با توجه به آنچه موتلفه در دستور کار خود قرار داده در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم می‌توان انتظار آن را داشت که نیروهای موتلفه در کنار ایثارگران و پایداری قرار بگیرند آن هم در شرایطی که خبری از حضور سایر اضلاع اصولگرایی که پیش‌تر در زمره متحدان اصلی موتلفه قلمداد می‌شدند نیست. جامعه اسلامی مهندسین و فراکسیون رهروان ولایت از این جمله‌اند که همواره در طیف‌بندی اصولگرایان به‌عنوان نیروهای سنتی و در کنار موتلفه قلمداد می‌شدند. 2- مواضع انتقادی صریح نسبت به دولت: در این میان مواضع اعضای موتلفه نسبت به دولت یازدهم هم دستخوش تغییرات جدی شده است. موتلفه در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۳۹۲ از علی‌اکبر ولایتی حمایت کرد که عملا نزدیک‌ترین نامزد به روحانی حساب می‌آمد و چه در جریان رقابت‌های انتخاباتی و چه پس از آن از هیچ کمکی به روحانی مضایقه نداشت. پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات۱۳۹۲ هم اعضای موتلفه از نخستین احزابی بودند که برای تبریک نزد روحانی رفتند. روایت حمیدرضا ترقی عضور حزب موتلفه اسلامی از آن دیدار قابل توجه است: «در این دیدار آقای عسگراولادی، میرسلیم، حبیبی، بادامچیان، فاطمه رهبر و حاجی‌حیدری حضور داشتند.... ابتدا آقای عسگراولادی ولادت حضرت ولی‌عصر(عج) و پیروزی آقای روحانی را به ایشان تبریک گفته و بعد از آن آقای حبیبی گزارشی از فعالیت‌های حزب موتلفه و ساختار تشکیلات در سراسر کشور را ارائه دادند و مشخص کردند که حزب در چه وضعیتی قرار دارد و کارکرد‌هایش چیست.» ترقی با بیان اینکه آقای حبیبی اعلام کرده که حزب موتلفه اسلامی همه شعارهای دولت حسن روحانی را قبول دارد، تصریح کرد: «همچنین آقای حبیبی تاکید کرد که موتلفه برای غلبه بر مشکلات کشور از دولت روحانی حمایت خواهد کرد و اگر نقد یا پیشنهادی بود به‌صورت خصوصی ارائه خواهد شد.» (ایلنا، ۲تیرماه ۱۳۹۲) با این حال تنها صدروز پس از آغاز به‌کار روحانی موضع‌گیری علنی و به‌خصوصی نبی حبیبی در قبال گزارش صدروزه دولت او نشان از مواضع موتلفه نسبت به دولت داشت. آنچنان‌که روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی نقل کرده، محمدنبی حبیبی در پایان نشست دبیران این حزب اظهار می‌دارد: «امید دادن به مردم برای حل مشکلات اقتصادی از نکات مثبت گزارش بود ولی اختصاص بخش عمده‌ای از وقت گزارش به نقد عملکرد دولت گذشته موجب شد که گفته شود رئیس دولت حرف چندانی برای گزارش عملکرد ندارد.» (تیرپرس، ۱۰آذر ۹۲) انتقادات چهره‌های موتلفه به دولت روحانی به مرور تند‌تر هم شد چنان‌که محمدحسین انبارلویی از چهره‌های جوان موتلفه که معمولا بیانی صریح‌تر دارد در مطلبی با عنوان این‌بار «معجزه روحانی!» انتقاداتی شدیداللحن را علیه سیاست‌های اقتصادی دولت روحانی بیان می‌دارد: «برخی از دولتمردان که در حوزه اقتصادی کار می‌کنند اخیرا به‌جای ارائه عملکرد و توجیه سیاست‌ها به طرح مسائلی بدون سند و مدرک در حوزه فساد اقتصادی در دولت گذشته برای تشویش اذهان عمومی روی آورده‌اند، که حتی صدای مقامات قضائی و نهادهای نظارتی را هم درآورده‌اند. قرار بوده دولت براساس ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری، کارهای مهم و کلیدی انجام دهد که برخی از این کار‌ها «اعمالی» بوده نه «اعلامی» اما در حد اعلام هم به سمت آن نرفته است.» (وبسایت موتلفه، ۸اسفند ماه ۱۳۹۳) در هفته‌های اخیر هم این لحن انتقادی نیروهای موتلفه نسبت به دولت به سمت مهم‌ترین بحث روز یعنی توافق هسته‌ای سوق پیدا کرده و چهره‌های موتلفه از جدی‌ترین منتقدان برجام بوده‌اند. از جمله دبیرکل موتلفه در واکنشی می‌گوید: «شتابزدگی در اجرای تعهدات درحالی که تصویب برجام در واشنگتن همچنان در هاله‌ ابهام است، چه معنا می‌دهد. همچنین شتابزدگی در اجرا تا وقتی که هنوز طرف مقابل به هیچ تعهدی تاکنون عمل نکرده باز بی‌معناست... درحالی که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گویدکه سایت پارچین هسته‌ای نیست، آژانس با موضع‌گیری دوپهلو باز علامت سوال روی فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌گذارد. با این بی‌اعتمادی به آژانس آیا شتابزدگی در اجرای تعهدات معنا دارد؟» (خبرآنلاین، ۸شهریور ۱۳۹۴) همچنین نامه انتقادی و شدیداللحن حزب موتلفه به حسن روحانی پس از آنکه او مباحثی حاشیه‌برانگیز در مورد نظارت استصوابی بیان داشت نشانی دیگر از موضع انتقادی موتلفه نسبت به رویکردهای دولت یازدهم دارد: «جناب آقای رئیس‌جمهور شما در گردهمایی استانداران فرموده‌اید «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هرطور که بخواهیم حرف بزنیم» آیا مفهوم سخنان شما این است که توافق مهری بر زبان‌ها و آزادی بیان در کشور است؟ چنین بندی در «برجام» وجود ندارد. جناب آقای رئیس‌جمهور شما سوگند یاد کرده‌اید؛ «از آزادی و حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنید». امید داریم مسیری را نروید که به نقض عهد و سوگند ریاست‌جمهوری منتهی شود.» (فارس، ۰۲ شهریور ۱۳۹۴) 3- فاصله‌گیری بیش از پیش از هاشمی‌رفسنجانی: اگر ماجرای ترور حسنعلی منصور باعث شکل‌گیری رفاقتی ۵٠ساله میان موتلفه‌ای‌ها و هاشمی‌رفسنجانی شد چراکه موتلفه‌ای‌ها با سلاحی منصور را ترور کردند که از هاشمی‌رفسنجانی گرفته بودند اما پس از اتفاقات سال٨٨ و مواضع اکبر هاشمی‌رفسنجانی، در نوع نگاه موتلفه به هاشمی‌رفسنجانی تغییرانی ایجاد شد و به مرور فاصله موتلفه از هاشمی بیشتر شد. از جمله اینکه در اولین واکنش موتلفه‌ای که هرسال ٢۶خرداد به دیدار هاشمی می‌رفت از سال۸۸ دیدار با هاشمی را متوقف کردند. با این حال تا زمان حیات مرحوم عسگراولادی کماکان رگه‌هایی از نزدیکی را در اظهارات و رفتارهای شخص مرحوم عسگراولادی و چهره‌هایی همچون اسدالله بادامچیان می‌شد مشاهده کرد. از جمله اظهارنظر مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی مبنی بر اینکه «در سرداری، فداکاری و انقلابی بودن هاشمی‌رفسنجانی هیچ شکی نیست و ایشان همواره سردار قبل از انقلاب، حین انقلاب و سردار در جمهوری اسلامی می‌ماند.» یا اینکه «برخی سخت‌گیری‌هایی در مورد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی انجام می‌دهند و می‌خواهند ایشان را شهروندی بی‌شناسنامه کنند که نباید این‌طور باشد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی یک مجتهد سیاسی و یک شهروند با شناسنامه کامل است.» اسدالله بادامچیان هم پیش از داستان ریاست مجلس خبرگان از دیدار خصوصی‌اش با هاشمی‌رفسنجانی خبر داد و همچون عسگراولادی از هاشمی حمایت کرد و گفت: «برخی شعارهای تند و برخی بی‌ادبی‌ها نسبت به آقای هاشمی مورد رضایت رهبری نیست و جلو‌تر از رهبری حرکت کردن است.» (نقل قول‌ها از روزنامه اعتماد، ۳۰تیر ۱۳۹۴) اما موضع محمدنبی حبیبی دبیرکل کنونی موتلفه متفاوت از چنین مواضعی است چنان‌که وی غالبا مواضعی انتقادی در قبال هاشمی‌رفسنجانی اتخاذ کرده است. وی اخیرا در واکنش به یکی از اظهارات هاشمی‌رفسنجانی می‌گوید: «متأسفانه ایشان در گفت‌وگو با پایگاه خبری المانیتور برای چندمین بار تشکیک در انتخابات سالم را مطرح کردند. خوب است ایشان به‌عنوان شاگرد مکتب امام(ره) به یاد آورند که امام(ره) در فروردین ۱۳۶۷ و پس از جنجال‌های پدید آمده درباره انتخابات مجلس سوم فرمودند: «باید توجه داشت که هدف از انتخابات در ‌‌نهایت، حفظ اسلام است. اگر در تبلیغات حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخب، حافظ اسلام می‌شود. باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نشود و در صورتی که رقیب انتخاباتی به مجلس راه یافت، به دوستی و برادری، که چیزی شیرین‌تر از آن نیست، لطمه‌ای نخورد.» (ایسنا، ۱۹ مرداد ۱۳۹۴) رد اتهامات به این ترتیب برخی از تحلیلگران از پایان رفاقت ۵۰ساله موتلفه و هاشمی گفته‌اند و اینکه موتلفه در دوران جدید آیت‌الله مصبح‌یزدی را جایگزین آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی کرده است. بدین ترتیب یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌نویسد «سنتی‌ترین حزب راست ایران هم مغلوب تندروهای اصولگرا شده است، درحالی‌که به‌ نظر می‌رسد، سه‌ضلعی «مؤتلفه، پایداری، ایثارگران» می‌خواهد مصباح‌یزدی را هم‌تراز رؤسای جامعتین، محور وحدت قرار دهد.» (روزنامه شرق، ۴شهریور ۱۳۹۴) محمد مهاجری هم در خبر آنلاین نوشت: «آیا حزب موتلفه که از استوانه‌های جریان اصولگرایی است، در یکی دوسال اخیر، آن‌قدر دچار بی‌وزنی شده که خود را همعرض و هم ارز 2جریان ایثارگران و پایداری می‌داند؟ یا اینکه گمان می‌کند، با تقلید رفتار سهم‌خواهانه این 2تشکل، می‌تواند در انتخابات مجلس دهم، دست بالاتری داشته باشد؟ پاسخ این سوال هرچه باشد، ریشه در فقدان وزنه‌ای بزرگ در کفه ترازوی این حزب سنتی دارد؛ غیبت زنده‌یاد حبیب‌الله عسگراولادی خیلی زود‌تر از آنچه تصور می‌رفت،، خود را به حزب موتلفه نشان داد.» (خبرآنلاین، ۶شهریور ۱۳۹۴) دبیرکل حزب موتلفه اما بار‌ها این تحلیل‌ها را رد کرده و آنها را زاییده طراحی‌های اصلاح‌طلبان برای تفرقه‌افکنی در میان اصولگرایان ارزیابی کرده است. حبیبی منکر تحول در رویکردهای موتلفه است و اینکه تغییری در مواضع آن ایجاد شده است. محمدکاظم انبارلويی از چهره‌های جوان موتلفه هم در یادداشتی پاسخ مباحث مطرح شده این‌چنینی را داده: «برخی از جریان‌های سیاسی اتهاماتی جدید مبنی بر فاصله گرفتن حزب مؤتلفه اسلامی پس از ارتحال آقای عسگراولادی از اعتدال و مشی قدیمی خود را مطرح می‌کنند اما من، به‌عنوان یکی از اعضای این حزب، معتقدم که اگر آقای عسگراولادی زنده بودند همین کاری را انجام می‌دادند که امروز آقای حبیبی انجام می‌دهند و سنگ بنای اتحاد میان اصولگرایان را می‌گذاشتند. حزب مؤتلفه اسلامی، تشکلی نوپا نیست که با رفتن یک نفر از اهداف خود دور شود بلکه یک حزب سازمان یافته و ریشه‌دار است که اصلی‌ترین چارچوب‌های آن هم مشخص و هم مورد وفاق اعضای شورای مرکزی حزب است و اگرچه که امروز از نعمت حضور آقای عسکراولادی محروم هستیم اما اعضای شورای مرکزی حزب در تطابق کامل با نظرات ایشان قرار دارند و این حزب با تاریخی مشخص و هویتی ثابت به راه خود ادامه می‌دهد و مؤتلفه اسلامی با سابقه درخشانی که در جریان اصولگرایی دارد، امروز سردمدار اتحاد شده و در حال گسترش و تعمیق وحدت در میان اصولگرایان است. مؤتلفه اسلامی هم مانند سایر تشکل‌های مهم اصولگرا قائل به لزوم وحدت در میان این جریان سیاسی است و در مسیر برقراری عملی این وحدت گام‌های مهمی برداشته و به همین دلیل است که مورد اتهام برخی از جریان‌های سیاسی قرار می‌گیرد.» (وبسایت موتلفه، ۲۳شهریور ۱۳۹۴) تحلیل رفتار سیاسی موتلفه: با وجود چنین ملاحظاتی در تحلیل آنچه موتلفه درحال حاضر به‌عنوان خط‌مشی خود قرار داده به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: 1- تضعیف موقعیت بازار: پایگاه سنتی موتلفه بازار بوده و همواره جناح راست سنتی به‌عنوان جناحی که پایگاه اصلی خود را در نیروهای سنتی بازار قرار داده شناخته شده است. اگرچه همچنان برخی چهره‌های تاجر ثروتمند همچون اسدالله عسگراولادی از حامیان این حزب به شمار می‌آیند اما با وجود آنکه بازار تهران موقعیت اقتصادی و سیاسی قبلی خود را به وضوح از دست داده و دیگر آن جایگاه و موقعیت قبلی خود را ندارد می‌توان انتظار داشت حزب موتلفه هم برای تداوم فعالیت‌های سیاسی خود در جست‌وجوی پایگاه اجتماعی و اقتصادی جدید باشد. 2- تضعیف ریش‌سفیدی؛ کم‌رنگ شدن موقعیت جریان سنتی: واقعیت اینکه جریان سنتی جایگاه و موقعیت قبلی خود را نه‌تنها در بدنه جامعه که در سپهر سیاسی کشور از دست داده است. منطق ریش‌سفیدی دیگر خریداری ندارد و جایگاه بدنه قدیمی جریان اصولگرا تضعیف شده است. اگر در سال‌های قبل سازوکارهای مبتنی بر ریش‌سفیدی فعل و انفعالات جریان اصولگرایی را رقم می‌زد تجربه چند انتخابات گذشته حکایت از ناکامی تلاش‌های مبتنی بر ریش‌سفیدی و حکمیت دارد. در حقیقت دیگر حنای چهره‌های قدیمی و سنتی اصولگرا رنگی ندارد و نواصولگرایان و نیروهای تحول خواه اصولگرا برای پیگیری فعالیت‌های سیاسی مسیر مدنظر خود را جست‌وجو می‌کنند. 3- تغییر پایگاه و بدنه اجتماعی اصولگرایی: در عین حال با تغییر نسل در اردوگاه اصولگرایی چهره و سیمای فعالان اصولگرا هم تغییر کرده است و چارچوب نیروهای سیاسی اصولگرا از چهره‌های ریش‌سفید و سنتی به اکتیویست‌های جوان منتقل شده که از حیث سلیقه سیاسی دارای تفاوت‌های جدی با نیروهای سنتی هستند. نیروهای جوان حزب‌اللهی که نگاهی رادیکال به نیروهای بوروکرات و تکنوکرات دارند و در موضع‌گیری‌های سیاسی و رسانه‌ای از محافظه‌کاری و ملاحظه‌کاری به دورند. 4- اصولگرایان از بحران رهبری سیاسی رنج می‌برند: همچنین پس از درگذشت ستون‌هایی همچون آیت‌الله مهدوی‌کنی و حبیب‌الله عسگراولادی اصولگرایان در بازیابی شخصیت‌ها و نیروهای سیاسی خود در قامت رهبری سیاسی جریان اصولگرایی ناکام مانده‌اند. آنچه به‌وضوح قابل مشاهده بوده اینکه در خلاء حضور آن بزرگواران تشتت و اختلاف‌سلیقه در اردوگاه اصولگرایی ایجاد شده و هیچ‌کدام از حضرات آیت‌الله موجود نتوانسته‌اند نقشی مشابه نفرات قبلی ایفا کنند. 5- جوان‌سازی فعالیت‌های سیاسی اصولگرایان: در سال‌های اخیر بسیاری از نیروهای سیاسی اصولگرا به ضرورت پوست‌اندازی در جریان‌های اصولگرا اشاره کرده‌اند. مرتضی نبوی از شخصیت‌های مطرح اصولگرایان سنتی چند سال پیش به این مهم اشاره کرد که تقویت موضع نسل جدید نیروهای اصولگرا که پویا و پرتحرک هستند ضرورت دارد: «در جریان اصولگرایی یک‎سری نسل‌های اولیه را داریم که در تشکل‌هایی بوده‌اند ولی بعضی از نیرو‌ها جدیدا به اصولگرایان پیوسته‌اند و این نسل جدید خیلی پر تحرک‌تر و مؤثر‌تر هستند و متأسفانه نسل‌های قدیمی امروز کمی منفعل هستند. نسل‌های قدیمی مبانی دستشان هست. مخاطب من این نسل جدید است که اتفاقا به اینها بیشتر هم علاقه دارم. چراکه اینها را بیشتر موثر می‌دانم در سرنوشت انقلاب، چون نقش‌آفرینان انقلاب امروز اینها هستند.» (عصر ایران، ۱۸تیر ۱۳۸۹) بدین ترتیب موتلفه هم در سال‌های گذشته با اضافه کردن چهره‌هایی چون انبارلویی و حاجی‌حیدری به تشکیلات خود در این راستا گام بردشته است. 6- ضرورت‌های حفظ و تداوم حیات سیاسی: موتلفه در شرایط موجود برای تداوم حیات خود احساس می‌کند راهی به غیر از اتخاذ رویکردهای نو و نزدیک شدن به گروه‌هایی که پویایی و تحرک بیشتری دارند ندارد. در حقیقت قوه حفظ حیات باعث شده تقلای نیروهای موتلفه به سمت اتخاذ سیاست‌هایی برای زنده مانده و تداوم حیات سیاسی سوق پیدا کند. *** در چنین شرایطی است که می‌توان کیفیت سیاست‌های امروز موتلفه را تحلیل کرد. اینکه نیروهای موتلفه علیرغم تمام نقاط افتراق مبنایی و ملاحظات موجود در مورد تفاوت رویکرد‌ها و منش‌ها از میانه فاصله گرفته و به سمت ایثارگران و پایداری سوق پیدا کرده‌اند. موتلفه احساس کرده برای به‌دست آوردن فضای فعالیت در درون اردوگاه اصولگرایی نیازمند جلب نظر بدنه جوان اصولگرا و نیروهای فعال حزب‌اللهی است که بیشتر در قالب پایگاه اجتماعی تشکل‌های یاد شده قابل ارزیابی هستند. موتلفه احساس کرده در قالب و جایگاه قبلی، نه بازار موقعیت سیاسی اجتماعی خود را دارد و نه مرجعیت سیاسی اصولگرایان از طریق آن سامان می‌یابد. همچنین کادرسازی و جذب نیروهای جوان اصولگرا در چارچوب‌های سنتی و قدیمی قابل دسترسی نیست. از همین‌رو می‌کوشد پایگاه و بدنه اجتماعی جدیدی برای خود دست‌وپا کند و با نزدیکی به موتلفان جدید مجددا جایگاه و موقعیت کلیدی خود در اردوگاه اصولگرایی را بازیابد. مسیری که البته با وجود اشتباهات همواره در حال تکرار در شیوه سیاست‌ورزی و عرض‌اندام این موتلفان جدید شاید با مخاطرات بسیاری روبه‌رو باشد. همچنین اختلافات ماهوی میان هویت موتلفه و شرکای جدید و چارچوب‌های رویکردی که ریشه در مواضع و سازوکارهای پیشین این تشکل‌ها دارد بر مشکلات این مسیر می‌افزاید. باید دید فرجام این ائتلاف به کجا خواهد رسید و چه سرنوشتی در انتظار آن خواهد بود؟ منبع: همشهری ماه

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: