تکرار سناریوی سقوط موصل در سقوط قُندوز افغانستان

ولایت قُندوز که در شمال شرق افغانستان قرار دارد و مرکز آن شهر قندوز است یکی از شهرهای مهم تجارتی و مرزی افغانستان می‌باشد. این شهر در شاهراه شمالی کشور قرار دارد و به دروازه آسیای مرکزی نیز معروف است.

کد خبر : 450507
فارس: هر چند طالبان از ماه‌ها پیش، عملیات‌ها و حملاتشان را در استان‌های شمالی افغانستان (عمدتا بدخشان، تخار، فاریاب، قندوز و ...) متمرکز کرده‌اند، اما با این‌حال سقوط یک شبه شهر مهم قندوز به دست طالبان، دارای ابهامات و شبهات زیادی است. سوالات زیادی وجود دارد که باید به این سوالات پاسخ گفت. این که آیا واقعا طالبان آن‌چنان قدرتمند شده‌اند که بتوانند یک شبه استان مهمی در شمال افغانستان را که به دروازه آسیای مرکزی و تاجیکستان معروف است، تصرف کنند؟ آیا توطئه‌ای از سوی نیروهای داخلی و مقامات محلی رخ داده است و یا نه غربی‌ها به دلیل حضور نظامی روسیه در سوریه، به طالبان و حامیانشان در تصرف قندوز چراغ سبزی نشان داده‌اند؟ و یا این که مردم استان و حضور پشتون‌ها که در اوایل قرن بیستم به این مناطق کوچ داده شده‌اند، زمینه تصرف این شهر را برای طالبان فراهم کرده است؟ به هر حال پاسخ به چنین سوالاتی تا حدودی کُنه رویداد را نمایان می‌کند.
اما نقطه آغار رویداد! طالبان بامداد روز دوشنبه 6 مهر 1394 با حمله ناگهانی از چهار دروازه به مرکز شهر قندوز، کنترل این شهر را به دست گرفته و تمامی ساختمان‌های دولتی و حتی دفتر نمایندگی سازمان ملل در این شهر را تصرف کردند. طبق گزارش رسانه‌ها پس از تشدید نبرد میان نیروهای افغان با شبه‌نظامیان طالبان، آخرین مقام دولتی (محمد قسیم جنگل‌باغ فرمانده پلیس ولایت قندوز) از شهر فرار کرده و به دنبال آن صدها نیروی نظامی افغان که در آخرین دقایق نبرد با طالبان، از مقر فرماندهی پلیس می‌جنگیدند نیز از این شهر متواری شدند. این در حالیست که خبرنگاران محلی ولایت قندوز در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده‌اند که دست‌کم 600 شبه‌نظامی طالبان در این درگیری حضور داشتند و با همین تعداد نیرو توانستند به طور کامل تمام شهر را اشغال کنند. طالبان پس از تصرف قندوز به سایر شهرهای افغانستان نیز حمله می‌کنند که با مقاومت نیروهای امنیتی افغان مواجه شده است. مسئولان امنیتی نسبت به سقوط شهر غزنی به‌دست طالبان هشدار داده‌اند، اما تأکید می‌کنند که این خطر اکنون رفع شده است. به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا) ژنرال امیر محمد، فرمانده ارشد ارتش در ولایت غزنی می‌گوید: «طالبان حملات وسیع‌تر از قندوز و هلمند را در ولایت غزنی انجام دادند و هدفشان تصرف شهر غزنی بود، اما این حملات با واکنش سریع ارتش ملی غزنی مواجه و خنثی شد.»
ولایت قُندوز که در شمال شرق افغانستان قرار دارد و مرکز آن شهر قندوز است یکی از شهرهای مهم تجارتی و مرزی افغانستان می‌باشد. این شهر در شاهراه شمالی کشور قرار دارد و به دروازه آسیای مرکزی نیز معروف است. از سوی غرب با مزار شریف، از سوی جنوب با کابل و از سوی شمال با تاجیکستان مرتبط است. جمعیت شهر قندوز بنا بر برآوردهای رسمی هم‌اینک حدود 250 هزار تن تخمین زده می‌شود. مردمان ساکن در این شهر عبارتند از تاجیک، پشتون، ازبک، هزاره، و کمی عرب. پشتون‌ها در سده معاصر توسط دولت افغانستان در قندوز سکونت داده شده‌اند. عرب‌های این منطقه پارسی‌زبان هستند. پیش از ویرانی‌های جنگ داخلی، قندوز از ولایات و شهرهای نسبتاً آبادتر افغانستان و مرکز کشت پنبه بود. طالبان در 6 مهر 1394 با یک حمله غافلگیرانه این شهر را به تصرف خود درآود.
رویکرد اشرف‌غنی به رفتار اخیر طالبان در قندوز
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در آخرین اظهاراتش پاکستان را به رفتار دوگانه در برخورد با تروریسم متهم کرده و از اسلام‌آباد خواست تا در قبال گروه‌های موجود در افغانستان، همان موضع محکم و سختی را اتخاذ کند که در قبال تروریسم در داخل خاک خود اتخاذ کرده است. وی بر این باور است که صلح میان افغانستان و پاکستان از اهمیتی فوق العاده برخوردار است و اگر صلح برقرار نشود، مخفی‌گاه‌های جریان‌های افراطی وابسته به طالبان و همچنین کشور‌هایی که از تروریسم حمایت می‌کنند، به حال خود باقی خواهد ماند. این در حالیست که تروریسم تهدید مشترک افغانستان و پاکستان است و نمی‌توان تروریست‌ها را به خوب و بد تقسیم کرد.
اشرف غنی بر این نظر پافشاری می‌کند که اکنون زمان آن فرا رسیده است که طالبان تصمیم بگیرند که می‌خواهند بخشی از جامعه افغانستان باشند یا به عنوان ابزار دست افراط‌گرایان بین‌المللی و سلطه‌جویان منطقه‌ای عمل کنند. اگر طالبان تصمیم بگیرند که بخشی از جامعه افغانستان باشند، آن وقت صلح به افغانستان باز خواهد گشت و در غیر این صورت، طالبان منزوی خواهد شد و دیگر کسی از آنها حمایت نخواهد کرد. طالبان باید بداند که به دلیل کشتار کودکان و مردم بی‌گناه به عنوان گروهی منفور شناخته شده و جامعه افغانستان خسته از جنگ به دنبال صلح است.
رویکرد دکتر عبدالله به حادثه قندوز
از دید دکتر عبدالله اگر حمایت خارجی از داعش، طالبان و گروه‌های افراطی نبود، نبردهای ما به تاریخ می‌پیوست. رئیس اجرایی دولت وحدت ملی، در نشست مجمع عمومی سازمان ملل ضمن انتقاد از اسلام آباد، اظهار کرد که اگر پشتیبانی خارجی از داعش نبود، این نبردهای شبه چریکی و پراکنده تاکنون به تاریخ می‌پیوست. پاکستان باید به تعهدات خود برای مبارزه با شبه نظامیانی که مرزهای دو کشور را ناامن می‌کنند پایبند باشد. ما از پاکستان می‌خواهیم به قولی که رهبرانش چند ماه پیش برای سرکوب تروریسم دادند، عمل کند. سخنرانی عبدالله در مجمع عمومی سازمان ملل، ساعاتی پس از اشغال برخی مناطق شهر قندوز توسط نیروهای طالبان انجام شد. برخی کارشناسان، اسلام آباد را متهم می‌کنند که از طالبان به عنوان اهرم قدرت در افغانستان بهره‌برداری می‌کند.
تحلیل رویداد
حمله طالبان به استان قندوز دارای ابعاد و معانی مختلفی بوده و به نوعی یک هشدار و نشانه‌ای هم برای بازیگران داخلی و خارجی افغانستان است. هر چند که نمی‌توان در یک یادداشت به همه این ابعاد اشاره کرد، اما مطمئنا در تحلیل حادثه قندوز باید به قدرت‌نمایی طالبان برای امتیازگیری در آینده در مذاکرات صلح، ضعف نیروهای امنیتی افغانستان، رویکرد دوگانه آمریکا و غرب در برخورد با طالبان، سیاست دوگانه پاکستان در قبال گروه‌های وابسته به طالبان‌، ایجاد جنگ روانی و تاکید ملااختر منصور به اصطلاح به آرمان‌های ملاعمر در ایجاد امارت اسلامی و خروج نیروهای خارجی از افغانستان و لغو قرارداد امنیتی کابل - واشنگتن، حمایت آی.اس.آی از گروه‌های وابسته به طالبان افغانستان (طبق آخرین اظهارات اشرف‌غنی که گفته بود پاکستان با طالبانِ افغانستان، همان برخورد و رویکردی را اتخاذ کند که در داخل خاک خود می‌کند) توجه کرد. اما آن‌طور که در سایت‌های خبری و گزارشات آمده است، شهر قندوز یک شبه به دست نیروهای طالبان افتاده است.
هرچند این واقعیت وجود دارد که در استان قندوز به دلیل عقبه اجتماعی و وجود پشتون‌ها، تصرف این شهر برای طالبان تا حدودی می‌توانسته به آسانی صورت بگیرد، اما این مساله هم وجود دارد که درگیری‌ها چندان هم جدی نبوده است و طالبان بدون تلفات و درگیری سخت، کنترل شهر و برخی از فرمانداری‌ها در استان قندوز را در اختیار گرفته است. شاید به همین دلیل فضل هادی مسلم یار، رئیس مجلس سنا حادثه قندوز را دردآور خوانده و ضمن اشاره به این که مسئولان محلی قندوز باعث بدنامی نظام سیاسی افغانستان شده‌اند، خواستار محاکمه و اشد مجازات برای والی (استاندار)، فرماندهان امنیتی، ‌رئیس امنیت و فرماندهان گردان‌های ارتش ملی در دادگاه نظامی و ... شد. عبدالرحیم حسنیار، عضو دیگر سنا مدعی است که در قندوز فاجعه بشری اتفاق افتاده و مسئول این فاجعه مقام‌های محلی این ولایت هستند و آنان باید به اشد مجازات محکوم شوند. به هر حال سقوط ناگهانی قندوز به دست طالبان آن هم با چند صد مهاجم را توطئه مقامات محلی در این مسئله می‌دانند.
البته برخی از تحلیل‌گران افغانستان معتقدند ارتش پاکستان در ناامنی‌های داخل افغانستان نقش مهمی بازی می‌کند و بیشتر افراد حاضر در گروه داعشِ افغانستان و بویژه مهاجمین به استان قندوز پاکستانی هستند. طوری که سقوط قندوز را به سقوط موصل در عراق تشبیه می‌کنند که تروریست‌های داعش توانستند بدون هیچ‌گونه مقاومتی آن‌ را تصرف کنند و خیانت فرماندهان محلی سبب شد تکفیری‌های داعش به پیشروی‌های خود ادامه دهند. با به دست گرفتن ذخایر ارتش و رهایی 500 تن از زندانیان قندوز احتمال حملات گسترده از سوی طالبان افزایش یافته است. هر چند نمی‌توان این دیدگاه را بطور کامل رد یا قبول کرد و زود است که بدون اسناد و مدارک، چنین دیدگاهی را پذیرفت، اما به دلیل پیشینه دخالت‌های برخی کشورهای منطقه، فرضیه فوق قابل تامل و بررسی است. بویژه که در مقابله با طالبان نیز مقابله چندانی صورت نگرفته و شهر به کنترل طالبان درآمده است.
سخن پایانی
تصرف استان قندوز در شمال افغانستان، نه تنها آغازی بر تثبیت حضور و گسترش جغرافیای نفوذش در افغانستان است، بلکه این تصرف نشانه‌ای از قدرت‌نمایی طالبان و امتیازگیری در مذاکرات صلح آتی است. واقعیت این‌است که سال‌ها مبارزه طالبان با دولت افغانستان و نیروهای خارجی، باید دستاوردی برای این گروه نظامی - سیاسی داشته باشد و با توجه به تغییر رویکرد آمریکا و غرب و حتی عربستان از طالبان به داعش یا دیگر گروه افراطی مستعد در افغانستان، رهبران طالبان می‌خواهند از این فرصتِ ضعیف بودن دولت وحدت ملی استفاده کرده و ظرفیت‌های خودشان را در ذهن و عین افزایش دهند. شاید به همین دلیل نیز برخی از کارشناسان افغانستان، به جدّ پاکستان و دستگاه اطلاعاتی آن را در پشت صحنه حادثه قندوز و طالبان قلمداد می‌کنند. البته در کنار بازیگری فعال پاکستان، می‌توان جریان طالبان را محصول و برونداد اجتماعی افغانستان دانست، اما با این حال نمی‌توان سطح کنش‌گری بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای را در این قضایا بی‌ارتباط دانست. آمریکا و غرب برای اهداف کلانشان در منطقه و ضربه زدن به منافع روسیه، چین و ایران، به سطحی از ناامنی کنترل شده نیازمندند و به همین جهت در خصوص این که کابل دست اشرف غنی، دکتر عبدالله یا طالبان باشد، فرقی نمی‌کند و اگر طالبان به منافع آمریکا و غرب آسیبی نرساند، تنها یک شورشی و مخالف سیاسی قلمداد می‌شود. به هر حال سیاست دوگانه غربی‌ها نیز در خصوص تحولات افغانستان معنی‌دار است.
به هر حال با گذشت 14 سال بویژه زمانی که پایگاه اجتماعی طالبان، همواره تقویت کننده و تداوم دهنده این جریان در عرصه سیاسی - امنیتی افغانستان است، باید صلح بین طرف‌های درگیر حاصل شود و بخشی از تقلای طالبان به همین منظور است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که دولت وحدت ملی، طالبان و حکومت پاکستان تصمیم بگیرند که می‌خواهند صلح در منطقه برقرار شود و یا نه هم‌چنان برای تثبیت حضور و نفوذ خود از صلح به عنوان ابزاری جهت قدرت‌نمایی استفاده خواهند کرد. واقعیت این‌است که اکنون صلح یک بهانه و ابزاری برای فزون‌خواهی تبدیل شده است و هیچ یک از طرف‌های درگیر حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نمی‌باشند. اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد همسویی و همگرایی پنهان بازیگران موثر در حوزه افغانستان با سایر گروه‌های افراطی از جمله داعش است که در خصوص اقدامات آنان سکوت اختیار کرده و به نوعی اراده‌ای برای درگیری با طالبان از طرف نیروهای خارجی دیده نمی‌شود و به همین جهت چشم‌انداز تحولات افغانستان با ابهامات زیادی روبرواست.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: