ملاحظات نقاله برای راندن جوانان انقلابی به حاشیه
کد خبر :
449606
وطن امروز: در زمره سرمایههای ملموس و ناملموس اجتماعی اعم از انسجام ملی، پویایی جمعی و مشارکت، ارزشها و انگیزههای مذهبی، قانونگرایی و... میتوان به جوانی جمعیت یا به عبارتی نیروهای جوان جامعه اشاره کرد. البته ارزندگی این سرمایه علاوه بر عنصر سنی به طور مستقیم با کیفیت این نیروها ارتباط مییابد.
به عبارت بهتر، زمانی میتوان نیروهای جوان جامعه را سرمایههایی ارزشمند به شمار آورد که این نیروها با سطح کیفیت بالا در موقعیت برانگیختگی، کارکردهای مورد نظر را در جهت خیر عمومی به نمایش بگذارند و برکنار از رکود، رخوت، محافظهکاری و بسندگی به نفع شخصی، نقشهای مورد نیاز برای تحقق خیر عمومی در جامعه را برعهده گیرند.
به باور شماری از صاحبنظران مسائل اجتماعی، یکی از مولفههای تعیین کیفیت شهروندی- بویژه شهروندان جوان- میزان آگاهی و شناخت آنان از واقعیتهای سیاسی- اجتماعی جهان پیرامون است. البته در این باره نگاههایی با 180 درجه اختلاف نیز وجود دارد که ناظر بر ترویج بیتفاوتی در امور سیاسی است که گستردگی این نگاه تنها محدود به نظامهای توتالیتر نیست و میتوان شاهد شیوع آن در شبهمردمسالاریهای غربی نیز بود. به این ترتیب وضعیت کنونی بسیاری از جوامع و شهروندانشان را میتوان معکوس با فلسفه برپایی نظامهای مردمسالار از دید اندیشهورزان باستانی چون «ارسطو» دید که نیل به خیر عمومی را هدف غایی نظامهای سیاسی مطلوب میشمردند. در چنین شرایطی، تقویت آگاهی و حساسیت سیاسی- اجتماعی و دوری از بیتفاوتی در جهت مشارکت حداکثری آحاد شهروندان بویژه جوانان در سرنوشت عمومی از ارزشهای ترویجی و مورد حمایت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود که تجربیات تاریخی بویژه طی 4 دهه گذشته بر اهمیت آن افزوده است. البته جریانهایی نیز در کشور در برخی موقعیتهای زمانی و به اقتضا، دیدگاهی معکوس را به نمایش گذاشتهاند. در این باره میتوان به
بیانات حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی طی هفتههای اخیر درباره نقش جوانان در جامعه و نگرانیهای موجود در این زمینه اشاره کرد. ایشان میفرمایند: «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند. نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیه حماسه و انقلابیگری را در او بکشند و از بین ببرند که جلوی این باید ایستاد... مسؤولان کشور نیز جوانهای انقلابی را گرامی بدارند. این همه جوانهای حزباللهی و انقلابی را برخی گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت».1
نکتهای که اینجا باید آن را یادآوری کرد، نقش جوانان انقلابی در مراحل و صحنههای گوناگون تاریخ انقلاب، از پیروزی انقلاب اسلامی و 8 سال دفاعمقدس گرفته تا سازندگی کشور، مشارکت در همه عرصههای مورد نیاز و حساسیت بالا نسبت به تحولات جامعه در زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و... است؛ نقشی که به دلیل خودانگیختگی و قرار داشتن در مسیر تحقق منافع، اهداف و در نهایت آرمانهای ملی در برخی مواقع تعارضهایی با مطامع برخی جریانها و گروههای سیاسی یافته است.
در چنین صحنههای تعارضی، یکی از تاکتیکهای از میدان به در کردن این جوانان انقلابی انگزنی به آنان زیر عنوانهایی چون متعصب، افراطی و... است که بارها در مراحل گوناگون تاریخ انقلاب شاهد آن بودهایم. البته این فرآیند منحصر به محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی نیست و تجربههای تاریخی بویژه در جوامع پساانقلابی در این زمینه به اشکال مشابهی قابل رؤیت و بررسی است. صاحبنظری چون «چالمرز جانسون»2 بر این باور است در جوامع پساانقلابی در مراحلی میل شدیدی در میان دستهای از نخبگان برای بازگشت به شرایط پیش از انقلاب بروز مییابد که در برابر خواست آرمانگرایان قرار میگیرد؛ آرمانگرایانی که در میان آنان جوانان حساس بهعنوان نیروهای اصیل انقلاب حضور دارند و نماینده خواست تودهها برای تحقق اهداف انقلاب به شمار میروند.
هر چند تعارض دیدگاه جوانان انقلابی با منافع جریانها و گروههای سیاسی ناهمسنخ با ارزشها و آرمانهای انقلاب، نوعی کشمکش و رویارویی پایانناپذیر و گاه آشتیناپذیر به شمار میآید اما همین گروهها و جریانهای واپسگرا خود آگاهند که در نبود نیروهای اصیل انقلابی در عرصههای مورد نیاز چالشهای جدی میتواند پیش روی سرنوشت مشترک این دو طیف خودنمایی کند.
در این زمینه تهدیدهای امنیتی پیش روی کشور را میتوان مثال زد که برآمده از قدرت سخت و قدرت نرم دشمنان خارجی نظام سیاسی مقدس کشور و شهروندان ایرانی است.
پس از نزدیک به یک دهه رویارویی سیاسی-نظامی- امنیتی مستقیم و غیرمستقیم ایران با آمریکاییها طی سالهای جنگ تحمیلی که جوانان انقلابی صحنهگردان اصلی عرصه دفاع بودند، همچنان کشور با تهدیدهای امنیتی سختافزاری روبهرو است که این مساله نقش اساسی این نیروهای اصیل انقلاب را برجسته میکند.
البته ناکارآمدی اینگونه تهدیدهای سخت برای تغییر برخی نظامهای ناهمسو سبب تحول در طرحهای عملیاتی و کنشگری آمریکاییها شده است که اندیشمندی چون «ژوزف نای»3 در اواخر سده گذشته تحت عنوان قدرت نرم از آن رونمایی کرد. در این زمینه نیز نقش جوانان انقلابی بویژه در عرصههای سیاسی و فرهنگی با پررنگتر شدن عنصر آگاهی چشمگیر است. این در حالی است که قدرت نرم از طریق ایجاد افتراق بین نیروهای سیاسی هدف یارکشی در جوامع هدف را دنبال میکند و در چنین شرایطی است که لاابالی کردن جوانان از یکسو و به حاشیه راندن جوانان انقلابی بر مبنای ملاحظاتی که جریانهای واپسگرا بهعنوان نوار نقالهگذار به عقب ایفا میکنند، از سوی دیگر، در قالب دغدغههای رهبر بزرگوار انقلاب بیان میشود.