خلبانی که «گرگ آسمان» لقب گرفت!

با پایان دوره پرواز در آمریکا یک هفته بعد قصد برگشت به ایران را داشتم که متوجه شدم از آمریکا به نیروی هوایی ایران نامه زده‌اند تا مرا در آنجا نگهدارند. اما وقتی این موضوع را به خود من اعلام کردند من قبول نکردم و بعد از 17 ماه نشان خلبانی خود را گرفته و به عشق وطن و خدمت برای آبادانی آن به ایران برگشتم...

کد خبر : 449128
ایسنا: هشت سال دفاع‌مقدس عرصه بروز و ظهور استعدادهای رزمندگانی بود که با هوشمندی و تعقل خواب را با کمترین امکانات تسلیحاتی و نظامی توانستند بربایند.نمونه‌ای از این افراد، «سرهنگ خلبان علی‌اشرف‌ بهرامی‌پناه» است. خلبانی که در دوران دفاع مقدس خواب از چشمان فرماندهان و نیروهای رژیم بعثی عراق ربوده بود و به همین دلیل فرمانده وقت نیروی هوایی آن رژیم، با نام «گرگ آسمان» از او یاد می‌کرد. خلبانی که تنها شاگرد ممتاز استاد سختگیر آمریکایی یعنی «جیمز سلیکون» «James Silicon» بود که آن استاد او را تحسین کرد و وقتی همه دوره‌های حرفه‌ای خلبانی را در آمریکا با نمره شگفت‌انگیز Perfect 100 طی کرد،نیروی هوایی آمریکا درخواست ماندن او در آمریکا را به نیروی هوایی ایران ارائه کرد.اما او به عشق خدمت به وطن و سربلندی این سرزمین و مردمانش، چشم خود را بر اقامت در آمریکا و دریافت امتیازات بسیاری بست و به ایران بازگشت. خلبانی که از جمله خلبانان دارنده بیشترین میزان ساعت پرواز عملیات جنگی در دوران هشت سال دفاع‌مقدس است.
بهرامی‌پناه همچنین یکی از دارندگان با ارزش‌ترین عنوان خلبانی و رزم خلبانی یعنی «Top gun» در تاریخ نیروی هوایی ایران است.

سرهنگ خلبان بهرامی‌پناه بعد از 31 سال خدمت صادقانه به کشورمان، به درجه بازنشستگی مفتخر شده و متأسفانه اکنون با یک بیماری لاعلاج دست و پنجه نرم می‌کند. او نیز یکی از هزاران دلاور گمنام این مرزوبوم است که در شهر اصفهان در گوشه‌ای از خانه‌اش با دستگاه‌های تنفسی و حرکتی به سختی نفس می‌کشد و روزگار می‌گذراند.

بهرامی‌پناه در سال 1333 در کرمانشاه متولد شده است.پدرش فردی نظامی بوده و از همان دوران کودکی با شرایط زندگی نظامی‌گری آشنا شده و شغل خود را با آگاهی کامل انتخاب کرده است. خودش می‌گوید که حتی پدرم با نظامی شدن من مخالفت بود ولی من گفتم که می‌خواهم یک نظامی، آن هم یک خلبان شوم و در آسمان کشورم به پرواز درآیم.

علی‌اشرف بهرامی‌پناه سمت چپ تصویر

زبان انگلیسی را آن هم در سطح پیشرفته و مسلط به این زبان همزمان با دوران تحصیلات متوسطه فراگرفت و با مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری نیروی زمینی در تهران شد. به گفته خودش، در آن زمان که افراد معدودی به دنبال آموزش زبان انگلیسی بودند، پدرش او را به موسسه (آکادمی) زبان فرستاده و به او گفته که اگر می‌خواهی با سواد باشی، باید انگلیسی بدانی. انتقال از رسته توپخانه به دانشکده خلبانی

وقتی وارد دانشکده افسری شده است پس از سه سال تحصیل در رسته توپخانه و رسیدن به درجه ستوان دومی، نیروی هوایی طی نامه‌ای تعدادی از افراد را برای گذراندن دوره خلبانی درخواست کرده که او با توجه به علاقه شدیدش به خلبانی،داوطلب خلبانی شده است.او می‌گوید:«در آن زمان دانشکده خلبانی دانشجویانش را یک سال در ایران آموزش می‌داد و سپس دو سال نیز به آمریکا اعزام می‌کرد تا دوره پرواز را طی کنند.من به همراه حدود 80 نفر دیگر از دانشجویان رسته توپخانه به دانشکده خلبانی رفتم که پس از معاینات بدنی اولیه، پنج نفرمان برای خلبانی پذیرفته شدیم و بقیه به رسته‌های دیگر اختصاص یافتند.هر کس برای پرواز می‌رفت، باید آشنایی کامل به زبان انگلیسی داشته باشد و دوره مقدماتی پرواز را با موفقیت طی کند. من پس از گذراندن دوره مقدماتی، آن هم با نمرده عالی، امتحان نهایی را که به نام «ECL» تست یا «Btest» معروف بود و فرد در صورت قبول نشدن در آن، به آمریکا اعزام نمی‌شد، با موفقیت طی کردم.

اعزام به آمریکا

سال 1355 به آمریکا اعزام شدم. در آن‌جا پس از طی مختصر دوره آموزش و موفقیت در امتحان اول زبان که نمره 93 گرفتم،باید با هواپیمای ملخ‌دار به نام «تی-41» پرواز می‌کردم که مدت آن 26 سورتی پرواز بود. من فقط 17 سورتی پرواز را تمام کرده بودم که معلم آموزش گفت بیشتر از این نیاز نیست، پرواز شما مورد تأیید است.بنابراین منتظر شدم که پنج نفر دیگر از هم‌دوره‌ای‌های ایرانیم (آزاده خلبان خسرو ادیبی که در دوران دفاع مقدس خلبان اف-4 بود و در عملیات برون‌مرزی هواپیمایش مورد هدف قرار گرفت و اسیر شد و پس از پنج سال به وطن بازگشت، خلبان خرم‌دل که یکی از خلبان‌های باسواد بود و اکنون به عنوان خلبان آموزشی پرواز می‌کند، شهید وثوق محمدی، شهید ابراهیم شریفی و احمد میقانی) پروازهای خود را انجام دادند و سپس با همدیگر به یک پایگاه هوایی در ایالت می‌سی‌سی‌پی رفتیم.

ما اولین گروه از خلبانان ایرانی بودیم که برای آموزش آیفا می‌رفتیم و با خلبانان کشورهای دیگر در یک کلاس بودیم.در آنجا بعد از آنکه کلاس‌های زمینی تمام شد، برای پرواز با هواپیمای تی-37 که یک هواپیمای جت دو موتوره مادون صوت بود،شروع به پرواز کردیم.95 ساعت باید پرواز می‌کردیم که آنجا هم پس از 83 ساعت پرواز،مربی آموزش به من گفت شما دیگر نیازی به پرواز با این هواپیما را ندارید و باید بروید برای پرواز با هواپیمای جت مافوق صوت تی-38 آماده شوید. من دو هفته زودتر از بقیه آن دوره را تمام کردم و منتظر ماندم تا اینکه پرواز ما با هواپیمای تی-38 شروع شد. خوشحال فرمانده آمریکایی از پرواز بهرامی‌پناه

دوره پروازی در آمریکا حداقل دو سال بود، ولی من و شهید محمدی 17 ماه در آنجا بودیم و سرانجام موفق شدیم دوره آموزشی تی-38 را هم با موفقیت تمام کنیم. یادم هست که در پرواز آخر که «Final Checr» نام داشت، من با سختگیرترین استاد آنجا پرواز داشتم.او ابتدا از کتاب Dash-1 از من سوال کرد، در صورتی که طبق برنامه،ابتدا می‌بایست همراه او پرواز می‌کردم و بعد از کتاب سوال می‌کرد.او روال کار را عوض کرد و من می‌بایست حتی یک کلمه از کتاب را جا نمی‌گذاشتم که به لطف خدا تمام سوال‌ها را پاسخ دادم و پس از آن پرواز کردم. در حین پرواز با درخواست خودش یک حرکت نمایشی هم انجام دادم و پس از آن به گردان پرواز برگشتیم. سپس او شروع کرد به ارائه نمره به وضعیت پروازی من که شامل چندین بخش می‌شد و چون همه نمرات من عالی شده بود، خودش هم از خوشحالی در پوستش نمی‌گنجید و مرا در آغوش گرفته و تحسین کرد.

اهدای لوح تقدیر از سوی مقام معظم رهبری به بهرامی‌پناه

با پایان دوره پرواز در آمریکا یک هفته بعد قصد برگشت به ایران را داشتم که متوجه شدم از آمریکا به نیروی هوایی ایران نامه زده‌اند تا مرا در آنجا نگهدارند. اما وقتی این موضوع را به خود من اعلام کردند، من قبول نکردم و بعد از 17 ماه نشان خلبانی خود را گرفته و به عشق وطن و خدمت برای آبادانی آن به ایران برگشتم.» تنبیه به دلیل شهادت دو تن از همرزمان

بهرامی‌پناه در فروردین 1357 به ایران برگشت و توسط ستاد نیروی هوایی برای پرواز با هواپیمای اف-4 فانتوم انتخاب شد. سپس به پایگاه بوشهر اختصاص یافت و در مدت 6 ماهی که در آنجا بوده، به خاطر تحرکات در حال انجام در منطقه، فقط چند سورتی پرواز انجام داده است. یکی از تلخ‌ترین خاطرات خدمتی وی مربوط به همان دوران است. او توضیح می‌دهد: «فرماندهی به نام «شهید فاتح» داشتیم که یک پرواز آزمایشی به همراه معاون گردان، صبح زود انجام داد و به دلایل نامعلومی دچار سانحه شد. من به همراه دوستان به محل سانحه رفتیم و بدن‌های تکه‌تکه آنان را جمع کردیم که این واقعه من را واقعا منقلب کرد و من اعلام کردم که دیگر با هواپیمای اف-4 پرواز نمی‌کنم و می‌خواهم با اف-5 که تک کابین است پرواز کنم؛ من نمی‌خواهم اگر دچار سانحه شدم، جان یک نفر دیگر را هم به خطر بیندازم. اما آن‌ها قبول نکردند و گفتند که درجه شما را می‌گیریم و من هم دوباره گفتم فقط در صورتی می‌مانم که با اف-5 پرواز کنم. بعد از 6 ماه سرانجام آن‌ها قبول کردند و من را به صورت تنبیهی به دزفول منتقل کردند و گفتند چون پرواز نمی‌کنی، در محل افسر پست فرماندهی خدمت کن.

اما دوباره پس از 6 ماه به من اجازه دادند که به اصفهان بروم و دوره آموزش اف-5 را سپری کنم.آن دوره را نیز با موفقیت طی کردم و در سال 1360، در حالی که چند ماهی از تجاوز وحشیانه رژیم بعثی عراق به خاک کشورمان می‌گذشت، به دزفول برگشتم و تا سال 1366 در دزفول خدمت کردم. من جزو اولین گروهی بودم که پرواز آموزشی عملیاتی خود را در حین جنگ انجام داد. توصیف فرمانده نیروی هوایی عراق از بهرامی‌پناه

بهرامی‌پناه با حضور در پایگاه هوایی دزفول، همراه با سایر تیزپروازان نیروی هوایی ارتش، در مقابل جنگنده‌های عراق و در حمله به نیروهای پیاده و تأسیسات عراق، حماسه‌ها آفریده و تنها خلبان ایرانی است که فرمانده نیروی هوایی عراق با نام «گرگ آسمان» از او یا کرده است. اولین پرواز برون‌مرزی من یک پرواز 2 فروندی، به همراه جناب سروان «شیرافکن همتی» (امیر بازنشسته فعلی) بود. معمولا در پروازهای جنگی دو هدف در نظر گرفته می‌شود که در آن مأموریت، چون هدف اول ما مشخص نبود، به سمت هدف دوم رفتیم که چند تانکر سوخت بود و آن‌ها را منهدم کردیم. اما در موقع برگشت متوجه شدیم که یکی از بمب‌ها شلیک نشده و یک هواپیمای عراقی نیز در بالای سرمان قرار گرفته و به سمت ما تیراندازی می‌کند. در یک لحظه من سرعت هواپیما را به حداقل رساندم و هواپیمای عراقی از ما جلو افتاد و وقتی می‌خواست دور بزند،‌به زمین خورد و منفجر شد. من هم چون با وجود بمب در زیر هواپیما نمی‌توانستم در پایگاه بنشینم،‌بمب‌ها را در رودخانه رها کردم و این اولین خاطره برون‌مرزی من بود. اعزام به کشور چین برای آموزش

بهرامی‌پناه در شهریور 1366 به پایگاه اصفهان منتقل شد و در دانشگاه خلبانی به مدت سه سال استاد پرواز بود.در سال 1369 که قرار شده دو نفر را به کشور چین جهت طی دوره آموزشی هواپیمای اف-7 که چند فروند از این نوع هواپیما به تازگی توسط کشورمان خریداری شده بوده، اعزام کنند، او به همراه «خلبان حسینی» به چین اعزام شده و به مدت پنج ماه در چین آموزش‌های لازم را طی کرده و به ایران برگشته است. او می‌گوید: « در بازگشت از چین به پایگاه امیدیه اختصاص یافتم و به مدت چهار سال نیز در آنجا کتاب‌های آموزشی هواپیمای اف-7 را که به زبان چینی بود، معادل‌سازی کردیم . سپس با کمک سایر خلبانان، مرکز آموزش هواپیمای اف-7 را در اصفهان راه‌اندازی کردیم که در آنجا، در یکی از پرواز‌های آزمایشی، بعد از 25 دقیقه، به دلیل فنی، تلق روی کابین هواپیمای من باز شد و با توجه به اختلاف فشار هوا، پرده گوشم پاره شد. من به سختی هواپیما را کنترل کردم و با لطف خدا هواپیما را بر زمین نشاندم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: