هاشمی فرزند مجرمش را یوسف پاکدامن می خواند

فرزند آیت الله طالقانی نوشت:آقای هاشمی در حالی نگارنده را به این امر متهم کرده، که خود از عوامل اصلی قوام یافتن سازمان مزبور(سازمان منافقین) بوده و در یک دوره زمانی نسبتا طولانی، به رغم مخالفت‌های آشکار و پنهان امام خمینی، از هیچ کمک مادی و معنوی به ایشان فروگذار نکرده است!

کد خبر : 449025
فارس: چندی پیش روزنامه جوان مصاحبه ای با مهدی طالقانی پسر زنده یاد آیت الله طالقانی منتشر کرد که به لحاظ دست اول بودن روایت وی از برخی تحولات سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، این مصاحبه در فارس نیز بازنشر یافت. در پی انتشار این مصاحبه، دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی با انتشار جوابیه ای ضمن ارائه توضیحاتی مختصر درباره مطالب مطرح شده از سوی آقای مهدی طالقانی به طرح مطالب غیرمستندی علیه روزنامه جوان و خبرگزاری فارس پرداخت.از آنجا که فارس این موضوع را از زاویه تاریخی و نه سیاسی دنبال کرده است، پاسخ به ادعاهای دفتر آقای هاشمی درباره خود را به زمانی دیگر وامی نهد و صرفاً جوابیه مجدد آقای سید مهدی طالقانی به آقای هاشمی رفسنجانی را منتشر می کند که متن کامل آن درپی می آید:
بسمه تعالی
مدیران مسئول محترم خبرگزاری فارس و روزنامه جوان
باسلام واحترام؛ درباب جوابیه آقای هاشمی رفسنجانی به مصاحبه اینجانب با روزنامه جوان و بازنشر آن درخبرگزاری فارس نکاتی چند درادامه می آید. متمنی است نسبت به انتشار آن اقدام شود:
1-آقای هاشمی در جوابیه خویش، اینجانب را به «تطهیر سازمان جنایتکار وتروریست مجاهدین خلق» (منافقین) متهم کرده است! این درحالی است که اولا: در مصاحبه بنده با روزنامه جوان، هرگز شاهدی براین ادعا یافت نمیشود و ثانیا: نگارنده به شهادت اظهارنظرهای سه دهه اخیر خود، از مخالفان جدی و مذمت‌کنندگان دائمی گروه مزبور بوده و بر این باورم که این سازمان به ویژه پس از اعدام بنیانگذاران خویش، به ورطه انحراف و جنایت سوق یافت. آقای هاشمی در حالی نگارنده را به این امر متهم کرده، که خود از عوامل اصلی قوام یافتن سازمان مزبور بوده و در یک دوره زمانی نسبتا طولانی، به رغم مخالفت‌های آشکار و پنهان مرحوم امام خمینی، از هیچ کمک مادی و معنوی به ایشان فروگذار نکرده است!
گذشته از همه اینها، نسبت دادن «تطهیر سازمان مجاهدین خلق»(منافقین) به خبرگزاری فارس و روزنامه جوان، از مطایباتی است که تنها از جوابیه‌نویس آقای هاشمی برمی‌آید!
2- باز تاکید می‌کنم که اتصاف مرحوم آیت الله طالقانی به «درخت خشکیده» در یکی از سخنرانی‌های آقای هاشمی و به فاصله کمی پس از درگذشت پدر انجام گرفت که اعتراض خانواده ما، به ویژه مادرم را درپی داشت. ایشان طی تماسی با همسر ایشان، مراتب این اعتراض را به اطلاع وی رساندند.
جالب اینجاست که آقای هاشمی در جوابیه خویش ادعا کرده است که «اکثر اعضای خانواده آیت الله طالقانی» از روایت تاریخی بنده ابراز تاسف کرده‌اند! بد نیست ایشان بدانند که ما ده نفر خواهر و برادر هستیم و تا جایی که بنده دیده و مطلعم، مرحومه مادرم، خواهرانم: وحیده، مریم و برادرانم: حسین، مجتبی و برخی دیگر از اقوام نزدیک، در محافل خانوادگی، بارها به نکوهش این سخن آقای هاشمی پرداخته‌اند. در روز گذشته نیز پس از مطالعه جوابیه آقای هاشمی، بار دیگر از آنان در این باره سوال کردم و جملگی ایشان از این «ابراز تاسف»، بی خبر بودند! جای آن است که آقای هاشی پاسخ دهد که از کدام اکثریت سخن گفته است؟
3- آقای هاشمی در جوابیه خویش، در حالی به مسافرت آیت الله طالقانی لقبِ «قهر» داده،که مرحوم طالقانی نه به خاطر یک مسئله شخصی، که در اعتراض به برخی رفتارهای غیر قانونی و خلاف رویه قضایی، دست به «سفر اعتراض‌آمیز» زد. اگر طالقانی آن روز برخورد غیر قضایی با فرزند خویش را برنتابید، امروز هاشمی برخورد قضایی با فرزند خویش را نیز نمی‌پذیرد و او را «یوسف پاکدامن» می‌خواند!
4-آقای هاشمی در حالی از «رنجش رهبر کبیر انقلاب از قهر چند روزه» سخن می‌گوید، که شواهد موجود در آن رویداد،خلاف آن را نشان می‌دهد. گسیل داشتن مرحوم حاج سید احمد خمینی برای دلجویی از پدر و دستور به عاملان دستگیری برادرانم برای عذرخواهی از ایشان، چگونه با ادعای «رنجش»ِ امام سازگار است؟
5- آقای هاشمی طرح ِ موضوع ارتباط مرحوم حاج سید احمد خمینی با مجاهدین (منافقین)در ماه‌های اولیه انقلاب را یک اتهام تلقی کرده که این امر نوعی مغالطه به شمار می‌رود. در آن دوره مجاهدین(منافقین) هنوز دست به اسلحه نبرده بودند و از همین روی چهره‌های شاخص انقلاب، صلاح را در آن می‌دیدند که ارتباط خود را با آنان محفوظ نگاه دارند و از درغلطیدن آنان به وادی تقابل جلوگیری کنند. من خود با مرحوم حاج سید احمد خمینی دوست صمیمی بوده‌ام و از فلسفه ارتباط ایشان با این گروه، اطلاع کافی دارم.
6-آقای هاشمی درجوابیه خود، از یک سوآیت الله طالقانی را دارای «جایگاه محبوب و منحصر به فرد در افکار عمومی» می‌داند و از سوی دیگر با عبارت «اقداماتی...نظیر قهر چند روزه که موجب رنجش بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی گردید» زبان به مذمت وی می‌گشاید! در این میان اما، سوال اینجاست که داوری واقعی وی درباره مرحوم طالقانی چیست؟ نگارنده به نیکی علت عدم خوشبینی وی به پدر را می‌داند:
بی تردید اگرطالقانی زنده می بود، مانع از تکتازی نامبرده و فرزندانش در عرصه سیاست و اقتصاد ایران می‌گشت و لا غیر!
سید مهدی طالقانی 31شهریور 91
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: