عشایر و مرزنشینان، نادیده های بزرگ روایت جنگ

یکی دیگر از مغفولات جنگ، عشایر مرزنشین کشورمان است که شاید به جرات بتوان گفت کتابی در خصوص آنها نوشته نشده است. همه عشایر از لر، کرد، بختیاری و ... در این جنگ شرکت داشتند و اصلا باید گفته شود اولین کسانی که درگیر این جنگ هشت ساله شدند، عشایر مرزنشین ما بودند. علاوه بر این عشایر، روستاییان نوار مرزی نیز از ابتدا وارد مقوله جنگ شدند و سرمایه خود را در این راه قرار دادند.

کد خبر : 447660
سرویس فرهنگی فردا _ رضا خدری روزنامه نگار و عکاس 8 سال دفاع مقدس است که روزنامه نگاری را از مهرماه سال 1347 آغاز کرد.
دیپلم خود را در شهر آبادان اخذ کرده و بلافاصله وارد دانشگاه علوم ارتباطات تهران می شود. آن جا در کنار درس و مشق جذب موسسه کیهان شده و خبرنگاری را رسما آغاز می کند.از آن سال تا به امروز ۴۷ سال می گذرد. با آغاز جنگ تحمیلی؛ دوربین و قلم را برداشته و در زادگاهش آبادان به تهیه گزارش؛ خبر و عکس می پردازد. او بیش از ده کتاب با موضوع دفاع مقدس نوشته است. «خرمشهر از اسارت تا آزادی»، «از خرمشهر نمی‌میرد» و «از حلبچه تا شلمچه» از جمله این کتابهاست.
وی در یادداشتی به آسیب های ادبیات دفاع مقدس و مغفولات آن اشاره ای داشته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
عرصه ادبیات دفاع مقدس بی مرز است
جغرافیای ادبیات دفاع مقدس محدود به ایران نیست. چه بسا ایرانیان آن سوی مرزها شناخته شده جغرافیایی در این مورد سخن گفته اند و یا اثر هنری مثل نمایشنامه اثر مستند و ... باشد. تمام رویدادهای جنگ و ادبیات دفاع مقدس همزاد هستند. در چرایی این موضوع باید گفته شود، نمی توان از تاریخ دفاع مقدس به عنوان بخشی از تاریخ ایران معاصر چشم پوشی کرد. درست است که ما هشت سال درگیر جنگ بودیم، اگر 800 سال هم در مورد این رخداد صحبت کنیم کم است.
اما در پاسخ به نسل پرسشگری که جنگ را ندیده اما با نسل درگیر با جنگ زندگی می کند، چه باید کرد؟ جوان امروز در پی ارزش هویت دیروز خویش است که خیلی برایش ارزشمند است. در دانشگاه آزاد و در مواجه با دانشجویان کلاس درس دفاع مقدس، با جوانان نسل سوم و چهارمی مواجه هستیم که جنگ را فراموش کرده و آن را اتفاقی در گذشته می دانند.
این در حالی است که کسانی که در آن دوران حضور داشتند و جنگ را با پوست و گوشت و خون خود حس کرده اند و با تار و پودشان عجین است، نمی توانند چنین تفکری داشته باشند. اما باید گفته شود که هر کسی در این عرصه دست به قلم می برد و در خصوص جنگ، اتمام آن و وقایع آن می نویسد، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی جزو ادبیات دفاع مقدس محسوب می شود.
مردم، دین و ملیت مثلث هوتی ادبیات ایران
در این راستا سه عنصر مردم، ایران و دین مثلث هویتی ادبیات ایران محسوب می شوند. مردم فداکاری کرده و از اسلام و کشور خود دفاع کرده اند و با تلفیق این سه عنصر ادبیات دفاع مقدس را پدید آورده اند.
معتقدم که باید خاطرات دفاع مقدس مکتوب شود، فیلم های سینمایی ساخته شوند، سناریو و فیلم نامه ها تهیه شوند و در این عرصه هر کس با زبان هنر گامی بردارد. خاطرات جنگ امروز به غیر از محدود تعداد فیلم سینمایی هایی که به صورت کلیشه ای به مووع دفاع مقدس پرداخته ایم رفی بای گفتن ندارد. این در صورتی است که نسل اول و دوم جنگ، شاهد شهادت عزیزانشان در این پیکار بوده اند وخیلی از این صحنه ها هنوز به تصویر کشیده نشده است.
شهدای دانش آموز، عشایر از مغفولات جنگ محسوب می شوند
یکی از نقاط مغفول مانده از جنگ، نقش دانش آموزان است که هنوز به تصویر کشیده نشده است. تنها نمادی که از شهدای دفاع مقدس داریم، شهید فهمیده است. این در صورتی است که ما هزاران دانش آموز شهید داشته ایم. دانش آموزانی 13 یا 14 ساله که با دستکاری شناسنامه ها توانسته بودند در جبهه ها و مناطق عملیاتی حاضر شوند. یکی از این شهدا، بهنام محمدی بود که با وجود 13 سال سن در مقابل هجوم بعثی عراق ایستاد و جنگید و در نهایت به شهادت هم رسید.
یکی دیگر از مغفولات جنگ، عشایر مرزنشین کشورمان است که شاید به جرات بتوان گفت کتابی در خصوص آنها نوشته نشده است. همه عشایر از لر، کرد، بختیاری و ... در این جنگ شرکت داشتند و اصلا باید گفته شود اولین کسانی که درگیر این جنگ هشت ساله شدند، عشایر مرزنشین ما بودند. علاوه بر این عشایر، روستاییان نوار مرزی نیز از ابتدا وارد مقوله جنگ شدند و سرمایه خود را در این راه قرار دادند. با اشغال روستاها توسط رژیم بعث غراريال بسیاری از اموال روستائیان از جمله گاو و گوسفند، پرندگان و ... به یغما برده شد و بعد از آن حتی زنان و دختران را به اسارت بردند.
قهرمان پروری، آفت ادبیات دفاع مقدس
یکی دیگر از آفاتی که گریبانگیر ادبیات دفاع مقدس شده است، قهرمان پروری است. قهرمان پروریی کار خوبی است اما یادمان نرود که هر روستاییو عشایری بای خودش قهرمانی بوده و است، زیرا قهرمانانه در مقابل نیروهای عراقی استاده است و حتی اسارت را تحمل کرده است.
باید پرسید که در عرصه ادبیات دفاع مقدس چند کتاب به نقش عشایر پرداخته اند؟ چند کتاب به حضور زنان عشایر اشاره داشته اند؟ کدام کتاب در مورد صبوری زنان، مادران و همسران جانبازان و شهدا نوشته شده است؟ کدام کتاب در مورد زنانی نوشته شده است که پس از شهادت همسرانشان ازدواج نکردند و به بزگ کردن فرزندان خود مشغول شدند؟
متاسفانه تفکری وجود دارد که اگر چنین موضوعاتی دستمایه نگارش قرار گیرند، مخاطبان زیادی نخواهد داشت. همچنین یکی دیگر از مواردی که باید به آن اشاره داشت، تمرکز نویسندگان بر کلان شهرها و عدم پرداختن به حاشیه شهرها است. همین عامل باعث شده است تا بیشتر انتشاراتی ها و نهادها، بنیادها و ... دست به انتشار کتابی با موضع کلان شهرها و فرماندهان شهرها بزنند. البته باید به این موضوعات هم توجه کرد، اما چند کتاب در مورد یک فرمانده شهید می توان نشت، به نظرم باید به همه شهدا این توجه خاص را داشت.
تدریس دفاع مقدس به عنوان بخشی از تاریخ انقلاب
یکی از موضوعاتی که مهم است و متاسفانه مورد غفلت قرار می گیرد، تدریس دفاع مقدس به عنوان بخشی از تاریخ انقلاب است. بعضی از مسئولین دانشگاهی معتقد هستند که دفاع مقدس موضوعی جدا از انقلاب اسلامی است و تاسف برانگیزتر اینکه زمانی که در کلاس های دانشگاهی صحبتی از جنگ و دفاع مقدس می شود، حال دانشجویان گرفته می شود.
نگاه یک طرفه به جنگ
یکی دیگر از نقاط ضعف ما نگاه یک طرفه به داستان جنگ است. در طول سالهای پس از جنگ، تنها از پیروزی ها در میدان نبرد سخن گفته ایم، بی آنکه به نسل امروز بگوییم که در این جبهه علاوه بر پیروزی در مقاطعی نیز با شکست مواجه شدیم. به نظر می رسد این امر نوعی خیانت است. از شکست رد عملیات کرلای 4، تا از دست دادن فاو و حملات شیمیایی صدام واقعیت هایی است که سعی در کمرنگ تر کردن آنها داشته ایم.
این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی به مصدومان شیمیایی آگاهی در رابطه با حادثه داده نشد و بسیاری از آنان ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و بدین ترتیب تمام اعضای خانواده را درگیر این بیماری کردند. در این بین چیزی که باعث ناراحتی می شود، عدم پذیرش این بیماران از سوی مراکز پزشکی است که با آنان بسان یک بیمار عادی برخورد می کنند.
در تاریخ همه ملت ها جنگ بوده و هست. سرزمین ما نیز از دیرباز درگیر جنگ بوده است. اما آنچه که جنگ ما را از سایرین متمایز می کند، اعتقادات است که باعث شده در این جنگ ها سربلند و پیروز باشیم.
صدا و سیما صدای رسای کتاب
همه ما وظیفه داریم که مسائل مربوط به دفاع مقدس را بازگو کنیم. صدا و سیما نیز نقش پررنگی در این مسئله دارد. اما شاهد این موضوع هستیم که برنامه های کمی در خصوص فرهنگ دفاع مقدس ساخته می شود. این در حالی است که یک بازیگر تلویزیون و سینما، فوتبالیست و چهره های هنری بارها و بارها و به بهانه های مختلف در برنامه های تلویزونی حاضر می شوند و جزئی ترین مسائل زندگی آنان بازگو می شود.
تا به حال آیا از یک نویسنده دفاع مقدس در خصوص حیطه کاری و مشکلات وی پرسیده اند؟
به نظر می رسد رسانه ملی باید در تبلیغ و ترویج کتاب کوشاتر باشد و در مسابقات و تبلیغات خود بیشتر به مقوله کتاب و کتابخونی بپردازد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: