قضاوت امامجواد(ع)وشرمساری علمایدربار
حکمرانان همعصر حضرت امام جواد (ع) که در 9 سالگی به امامت رسید، برای آزمودن جایگاه علمی آن حضرت مجالس مناظره ترتیب میدادند و با این کار به دست خود، برتری مطلق علمی و جایگاه دست نیافتنی آن حضرت را بیش از پیش آشکار می کردند.
کد خبر :
445565
العالم: عياشی در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابی دؤاد (از فقهای دربار معتصم عباسی) بود، نقل مي کند که گفت: روزی ابن ابی دؤاد از دربار معتصم عباسی برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد. گفتم: چه شده است که امروز اين چنين ناراحتی؟ گفت: در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جريانی پيش آمد که مايه شرمساری و خواری ما گرديد. گفتم: چگونه؟ گفت: سارقی را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار شده و خود اقرار به دزدی کرده بود. خليفه طريقه اجرای حد و قصاص را پرسيد. عده ای از فقها حاضر بودند، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند، و محمد بن علی الرضا را هم خواست. خليفه از ما پرسيد: حد اسلامی چگونه بايد جاری شود؟ من گفتم: از مچ دست بايد قطع گردد. خليفه گفت: به چه دليل؟ گفتم: به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است: فامسحوا بوجوهکم و ايديکم. بسياری از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند. يک دسته از علماء گفتند: بايد دست را از مرفق بريد. خليفه پرسيد: به چه دليل؟ گفتند: به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است:... و ايديکم
الی المرافق. و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد. دسته ديگر گفتند: دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود. چون بحث و اختلاف پيش آمد، خليفه رو به ابوجعفر محمد بن علی [ع] کرد و گفت: يا اباجعفر! شما در اين مسأله چه مي گوييد؟ و او گفت: علمای شما در اين باره سخن گفتند. من را از بيان مطلب معذور بدار. خليفه گفت: به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد. محمد بن علی [ع] گفت: اکنون که من را سوگند مي دهی پاسخ آن را مي گويم. اين مطالبی که علما درباره حد دزدی بيان کردند خطاست. حد صحيح اسلامی آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام (شصت) قطع کرد. خليفه پرسيد: چرا؟ حضرت فرمود: زيرا رسول الله (ص) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود: پيشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمي ماند، و در قرآن کريم آمده است "و ان المساجد لله..." سجده گاه ها از آن خداست، پس کسی نبايد آنها را قطع کند. معتصم از اين حکم الهی و منطقی بسيار مسرور شد، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را
برابر حکم حضرت جواد (ع) قطع کردند. روش مناظره را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جواد الأئمه (ع) به کار مي برد، چنانکه در آغاز امامت امام نهم، مأمون دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود، خواست تا از امام (ع) پرسشهايی کند، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع) ضربتی وارد کند، اما نشد و امام (ع) از همه اين مناظرات سربلند درآمد. روزی از آنجا که "يحيی بن اکثم" به اشاره مأمون مي خواست پرسشهای خود را مطرح سازد، مأمون نيز موافقت کرد و امام جواد (ع) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد. مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيی خواست آنچه می خواهد بپرسد. يحيی که پيرمردی سالمند بود، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع) گفت: اجازه مي فرمايی مسأله ای از فقه بپرسم؟ حضرت جواد فرمود: آنچه دلت مي خواهد بپرس. يحيی بن اکثم پرسيد: اگر کسی در حال احرام شکار کرد، چه بايد بکند؟ حضرت جواد (ع) فرمود: آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم؟ عالم بوده يا جاهل؟ به عمد صيد کرده يا خطا؟ محرم آزاد بوده يا بنده؟ صغير بوده يا کبير؟ اولین صید او بوده يا
صياد بوده و کارش صيد بوده؟ آيا حيوانی را که کشته است، صيد تمام بوده يا بچه صيد؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز؟ احرام محرم برای عمره بوده يا احرام حج؟ يحيی دچار حيرت عجيبی شد. نمي دانست چگونه جواب گويد. سر به زير انداخت. درباريان به يکديگر نگاه مي کردند. مأمون نيز سخت آشفته حال شده بود. آن گاه امام (ع) پاسخ تمام حالتهای ممکن در مسألۀ شکار فرد مُحرم را یک به یک بیان فرمود. در ميان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود، رو به بنی عباس و اطرافيان کرد و گفت: ديديد و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختيد؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد.