چه اعمالی باعث رفعت درجات بهشت میشود؟
مولای پارسایان علی(ع) فرمود: «مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند، این "پرستش بازرگانان" است، گروهى او را از روى ترس عبادت کردند، این "عبادت بردگان" است، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این "پرستش آزادگان" است».
کد خبر :
445486
فردانیوز: اگرچه مؤمنان و پارسایان؛ خدای متعال را تنها به طمع بهشت و درجات آن، و ترس از جهنم و درکات آن عبادت نمیکنند، بلکه به جهت اینکه او را شایسته عبادت مییابند، به پرستش او پرداخته و به دستوراتش گردن مینهند. آنگونه که مولای پارسایان علی(ع) فرمود: «مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند، این "پرستش بازرگانان" است، گروهى او را از روى ترس عبادت کردند، این "عبادت بردگان" است، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این "پرستش آزادگان" است».[1] در راستای پرسش مطرح شده باید گفت؛ به طور کلی هر کار خیری که برای رضای خدا انجام شود درجه انسان را در بهشت بالا و بالاتر میبرد. اما در برخی از روایات به صورت ویژه، به برخی کارهای خیری که موجب ترفیع درجات انسان در قیامت میشود اشاره شده است؛ مانند: 1. تقوا و ارتباط با خدا: از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «خداوند متعال روز قیامت به مردم خطاب نموده و میفرماید: اوامر و دستوراتى به شما دادم و عهد و پیمان بستید که آنها را انجام دهید، ولى شما آن عهد و پیمان را نادیده گرفته و به نسبت و قومیت خود بالیدید، من هم امروز افرادى را که به من انتساب و ارتباط دارند ترفیع درجات داده و
مقام آنها را بالا میبرم و نسبهاى بیارزش شما را پست و ناچیز میدانم. اهل تقوا کجا هستند، بیایند ...».[2] 2. قرائت قرآن: حفص میگوید: از حضرت موسى بن جعفر(ع) شنیدم که به شخصى میفرمود: «آیا ماندن در دنیا را دوست دارى؟» گفت: آرى. فرمود: «براى چه؟» گفت: براى خواندن «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ»، آنحضرت سکوت کرد و پس از مدتى به من فرمود: «اى حفص! هر کس از دوستان و شیعیان ما از دنیا برود و قرآن را خوب نداند، در قبر به او یاد دهند تا خداوند بدان وسیله درجهاش را بالا برد؛ زیرا درجات بهشت برابر با آیات قرآن است، به او گفته میشود: بخوان و بالا برو، پس میخواند و بالا میرود».[3] [1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 246، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [2]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 207، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 606، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
منبع: www.islamquest.net