از آنچه دوست داريم به ديگران ببخشيم
در آستانه بازگشايي مدارس و شروع سال تحصيلي جديد، مثل هر سال شاهد برگزاري جشنها و مراسمي تحت عنوان جشن عاطفهها در كشور هستيم. اين مراسم كه براي كمك به نيازمندان و كودكاني كه آماده ورود به مدرسه هستند شكل گرفته از چندين جنبه قابل بررسي است.
: در آستانه بازگشايي مدارس و شروع سال تحصيلي جديد، مثل هر سال شاهد برگزاري جشنها و مراسمي تحت عنوان جشن عاطفهها در كشور هستيم. اين مراسم كه براي كمك به نيازمندان و كودكاني كه آماده ورود به مدرسه هستند شكل گرفته از چندين جنبه قابل بررسي است. در درجه اول تاكيد بر اين نكته ضروري است كه رفاه نسبي حق طبيعي هر انساني است تا لازم نباشد افرادي كه در رفاه بيشتر قرار دارند بخواهند به افرادي كه رفاه كمتري دارند كمك كنند. آرزوي تحقق نيافته براي همه انسانها داشتن سطح رفاه نسبي است تا كسي نيازي به ديگران نداشته و حداقلهاي زندگي را داشته باشد. اگر نيازهاي مالي و مادي انسانها برطرف شود نيازهاي انسانها به يكديگر در اشيا و پول خلاصه نميشود و بيشتر به سمت حمايتهاي عاطفي رفته و رنگ و بوي انسانيتري به خود ميگيرد. با اين وجود در زمانه فعلي در همه جاي دنيا فقر وجود دارد و در اين ميان كودكان بيش از بقيه در معرض اين پديده قرار دارند. كودكان براي نخستين تجربه حضور خود در جامعه كه در قالب مدرسه رفتن شكل ميگيرد نيازمند وسايل و امكاناتي هستند كه اگر برايشان مهيا نباشد در اعتماد به نفس آنها و حتي كيفيت حضور آنها در جامعه در آينده تاثيرگذار خواهد بود. كودكان حتي در سنين خيلي پايين با داشتنهاي خود هويت كسب ميكنند و خود را از طريق اينكه چه دارند و مالك چه اشيايي هستند به ديگران نشان ميدهند. البته اين مساله جاي تامل دارد و بايد از همان كودكي به افراد آموخت كه با بودنها و چگونه بودنهاي خود كسب هويت كنند با اين وجود اين نياز در همه كودكان وجود داشته و قابل انكار نيست. به هر حال وقتي كودكان با امكانات نامساوي وارد مدرسه ميشوند به واسطه اينكه در محيط مدرسه امكان بيشتري براي مقايسه فراهم است، به سر و وضع و امكانات خود حساس شده و بر آن تمركز ميكنند. طبيعي است كه هرچه اين داشتهها كمتر باشد و كودك به اين درك برسد كه در نسبت با ديگر كودكان لباس يا وسايل او كمتر يا كهنهتر است اين باعث شكلگيري كمبود و كم شدن اعتماد به نفس در آن كودك شده و در آينده براي او ايجاد بحران ميكند، بنابراين چقدر خوب و بجاست افرادي كه امكانات و تمول مالي بيشتري دارند نه بر حسب اتفاق بلكه به عنوان وظيفه به امر خير و دستگيري از نيازمندان همت بگمارند. اگر اين نگاه شكل بگيرد كه يك فرد مستمند هم مانند بقيه نياز دارد كه وسايلي در اختيار داشته و با آن زندگي كند و فرد متمول با اين نگاه به نيازمند كمك كند كه او مانند خودش است، ميتوان به راههاي كمك رساني مردمي در جامعه اميدوار بود. روزها و مناسبتهايي از قبيل جشن عاطفهها اين كمك را در روز خاص پررنگ كرده و شكل مناسبتي به آن ميدهد و افراد را بيشتر به مسئوليت اجتماعي و انساني خود آگاه ميكند. يكي از بهترين تعاليم مذهبي ما اين است كه از آنچه كه دوست داريد به ديگران ببخشيد. گاهي ما شاهد اين هستيم كه افراد در چنين شرايطي چيزهايي كه دوست ندارند و ميخواهند آن را دور ريخته و كارآيي برايشان ندارد را به اين افراد هديه ميكنند در حالي كه ارزش بخشش به اين است كه ما ديگران را مانند خودمان ببينيم و آنها را از كسب شادي و اعتماد از داشتن اشيا خوشحال كنيم. در واقع لحظه همدلي آن گاه است كه چيزهاي مهم و ارزشمند خودمان را اهدا میكنيم. مساله فقط ارزش مادي نيست بلكه بايد خودمان را جاي فردي كه كمك به او اهدا ميشود قرار دهيم. مناسبتهايي مانند جشن عاطفهها در طول سال يك روز است اما افراد را براي چند لحظه متوجه ديگراني ميكند كه با فاصلهاي نه چندان دور از ما نفس ميكشند و با اين وجود از ملزومات زندگي عادي محرومند. * مديرعامل انجمن حمايت از حقوق كودكان