اظهارات درویش درباره اکران «رستاخیز»
احمدرضا درویش در مراسم تجلیل از سینماگران در جشن سینمای ایران در صحبت هایی درباره مشکلاتی که برای اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» به وجود آمده است، صحبت کرد.
کد خبر :
443941
مهر: مراسم تجلیل از احمدرضا درویش سومین بخش تجلیل از چهره های سینمایی جشن سینمای ایران بود که شب گذشته ۱۷ شهریور ماه برگزار شد. در این بخش از مراسم فیلم کوتاهی با عنوان «فرمانده در حجاب» به کارگردانی دانش اقباشاوی نمایش داده شد و در ادامه کیومرث پوراحمد، محمد مهدی عسگرپور و سهیل محمودی روی صحنه آمدند تا مراسم تجلیل از احمدرضا درویش را به جا آورند. کیومرث پوراحمد به عنوان نخستین سخنران روی صحنه آمد و با اشاره به چگونگی مواجهه شدن با سینمای احمدرضا درویش گفت: سال ها پیش اصغر رفیعی جم که فیلمبرداری فیلم «آخرین پرواز» ساخته درویش را به عهده داشت مرا به اکران خصوصی این فیلم دعوت کرد. از فیلم خوشم آمده بود و دوست داشتم کارگردان «آخرین پرواز» را ببینم. بعد از مدتی انتظار دیدم کارگردان جوانی با ریش جلو آمد و سلام کرد. در این زمان بود که برای اولین بار با احمدرضا درویش آشنا شدم و این آشنایی تا امروز برای من پابرجا مانده است. وی ادامه داد: فیلم های درویش برای من دنیایی حرف دارد. من همیشه با «کیمیا» گریه کرده ام و معتقدم که فیلم «دوئل» بنیان جدیدی در سینمای جنگ بود و توانست نگاه مخاطب به سینمای جنگ را ارتقا دهد.
پوراحمد: فیلم های درویش برای من دنیایی حرف دارد پوراحمد درباره ساخته شدن فیلم «رستاخیز» گفت: درویش ۱۱ سال از زندگی خود را وقف ساخت فیلم «رستاخیز» کرد. تفاوت درویش با برخی از کارگردان ها این بود که او از بودجه های میلیاردی و از جیب مردم برای تبلور اسلام خرج نکرد بلکه گشت و سرمایه گذار برای کار خود فراهم کرد. درویش و برخی از سرداران سینمای ایران چون حسین جعفریان، مجید میرفخرایی، تقی علیقلی زاده و علی قائم مقامی ۱۱ سال برای سینمای ایران زحمت کشیدند اما این فیلم تنها یک روز اکران بود و بعد از پرده پایین کشیده شد که این اتفاق خیلی غم انگیز است. این کارگردان در پایان صحبت های خود تصریح کرد: فیلم سینمایی «رستاخیز» به شکل قانونی پروانه ساخت و نمایش داشت و عوامل تولید ۱۱ سال رنج برای ساخته شدن این فیلم کشیدند اما در نهایت هیچ چیزی به دست نیاوردند. به اعتقاد من تکلیف احمدرضا درویش با خودش از روز اول مشخص بوده، او بر یک باور و اعتقاد پیش رفت و امیدوارم حق و سهم مادی و معنوی اش از فیلم «رستاخیز» به درستی ادا شود. عسگرپور: آورده احمدرضا درویش برای سینمای ایران زیاد است محمد مهدی عسگرپور یکی دیگر از فیلمسازانی بود که
در مراسم تجلیل از احمدرضا درویش صحبت کرد. این کارگردان سینمای ایران درباره احمدرضا درویش گفت: آورده های احمدرضا درویش برای سینمای ایران زیاد بوده است. او متخصصان جدیدی را به فهم سینمای ایران عرضه کرده است. درویش در ۱۰ دقیقه ابتدایی فیلم «کیمیا» طراحی موقعیت خوبی به سینمای ایران عرضه کرد و من امیدوارم که تجربه های این کارگردان به نسل امروز منتقل شود چون درویش لحظات عاطفی و جنگی را به خوبی کنار هم قرار می دهد. مطمئن هستم خداوند به درویش لطف خواهد داشت و مشکل او در اکران «رستاخیز» را به خوبی حل می کند. پس از پایان صحبت های محمدمهدی عسگرپور، سهیل محمودی یکی دیگر از میهمانان حاضر در مراسم تقدیر از احمدرضا درویش پست تریبون رفت و با خواندن شعری گفت: احمدرضا درویش دریایی همیشه مواج است. من همه دوستان نزدیک ادبی و هنری خود را از دست داه ام اما دلم خوش است که درویش هنوز کنارم هست. به نظر من کسانی که به فیلم درویش بی محلی کرده اند و از «رستاخیز» دفاع نکرده اند روزگاری پشت همین تریبون ها قرار می گیرند و در نبود درویش از «رستاخیز» دفاع می کنند، آنگاه است شاهدان این روزها به آنها زهرخند می زنند. وی ادامه داد: متاسفانه
شاهد هستیم که عده ای در ماه رمضان علیه فیلم «رستاخیز» مقابل ارشاد می آیند تجمع می کنند و نسبت به فیلم معترض می شود و متاسفانه شاهد هستیم که فیلم در برابر این تجمع از پرده پایین می آید. لازم می دانم، بگویم در تاریخ فرهنگ و ادب این سرزمین مدیران بسیاری چون سید محمد بهشتی بوده و هستند که نامشان به نیکی بیان می شود. من از مدیرانی که اکنون هستند می خواهم کاری کنند تا نامشان در آینده به نیکی یاد شود و درباره اکران «رستاخیز» درست عمل کنند. محمودی تصریح کرد: درویش اهل لابی کردن نیست و اصولا قواعد چنین بازی را نمی داند. او عاطفه محض است و به عاطفه محض نباید جفا کرد. اگر رفتارهایی از این دست شکل گیرد فردا روزی شاهد خواهیم بود که چنین رفتارهایی با میرکریمی، اسعدیان، میری، داودنژاد و دیگران ی شود. امثال درویش حافظ ایمان ما هستند پس مسئولان آگاه باشند که رفتنی هستند پس تا دیر نشده مشکل رستاخیز را حل کنند. گرفتن بزرگداشت هایی از این دست خوب است اما بزرگترین بزرگداشت برای درویش این است که حق او ادا شود. حق درویش نباید ضایع شود این شاعر معاصر در پایان صحبت های خود عنوان کرد: دبیر هفدهمین جشن سینمای ایران کار بسیار خوبی
کرد که برای احمدرضا درویش مراسم بزرگداشت گرفت. اما آقای رییس جمهور، آقای وزیر و رییس سازمان سینمایی بدانند که یک فیلمساز که جان اش با ایران و ایمان گره خورده نباید حق اش ضایع شود. احمدرضا درویش در ادامه این مراسم گفت: اساس بعثت پیامبر اسلام مبتنی بر اخلاق بوده است بنابراین یک فیلم در برابر سینمای ایران، شرافت و هویت ملت چیزی نیست. زمانی باید متاثر شد که به پیکره اخلاق لطمه وارد می شود. زیرا هزاران سال طول می کشد اخلاق و اعتماد بین جریان قدرت و ملت شکل گیرد. ما در کشوری زندگی کرده ایم که تا زانو در خون بوده است و راستگویی در این بین بسیار مهم است و آنچه نگران کننده است این است که تکلیف راستگویی چه می شود. درویش پس از پایان این بخش از صحبت های خود متن نوشته ای را به این شرح برای حاضران در تالار ایوان شمس قرائت کرد: «برخود لازم میدانم در این مجلس باشکوه، شکوهِ شما بزرگواران و بزرگانِ عرصه سینمای کشور عزیزم را ارج بگذارم. این مراسم نشانهای روشن از روح سخاوت، همدلی و همزبانیست که از دیرباز در فرهنگ ما ایرانیان ریشه دوانیده است. بزرگداشت بزرگانِ سینمای ایران، پاسداشت کسانیست که پیشانی بر آستانِ فضیلت و
اخلاق میسایند و نور حقیقت بر پرده تاریکیها میتابانند، که من کوچکترینِ آنانم. گرامی میدارم یاد و نام کسی را که ثبت روز ملی سینما در تقویم تاریخ و برگزاری آیین سالیانه جشن سینمای ایران، ابتکار اوست. آن نوزاد فلسطینی در فیلم بازمانده، اکنون جوانی بیست و چند ساله است و دفاع از شرافت و هویت خود در غزه، لازقیه، دمشق، حلب، موصل و الرمادی را مرهون تلاوت آیتالکرسی، از زبان مادربزرگش در واگن قطار میداند. جای سیفاله داد، در عرصه سینمای ایران خالیست. کسی که در فیلمسازی پیشتاز و در مدیریت، نه به سیاستورزی که به صدق و اندیشهورزی شناخته میشود. اکنون که تمامی اصناف کشور مشغول ارزیابی آثار دوران تحریم و حضور فعال برای دوران «پساتحریم» هستند، ضروریست که نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر، بخصوص خانه سینما، با طراحی نقشه راه، عمق استراتژیک فرهنگ، هنر و سینما را در عرصه داخلی و بین المللی ترسیم و در قالب خیزشی فرهنگی، مطالبات برجای مانده و حرکت به سمت توسعه همهجانبه و پایدار را از مدیران و سیاست ورزان طلب نمایند. سرزمین ما در اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد. اکثر کارشناسان، وضعیتِ بحرانی محیط زیست در ایران
را ناشی از اِعمال مدیریت های نادرست و بی توجهی به مؤلفههای بنیادین در طبیعت برشمردهاند. موقعیت فرهنگ و هنر در شرایط فعلی نیز شباهت زیادی به اوضاعِ اسفناک محیط زیست دارد؛ با این تفاوت که قلمرو فرهنگ و هنرِ ایران زمین، نه در اقلیمی خشک و نیمه خشک، بلکه در بستری آباد و با پشتوانهای به بلندای علم، هنر و اندیشه جاری در هویت تاریخی کشورمان بنا گردیده و بُنیانِ انقلاب اسلامی نیز بر مبنای فرهنگ استوار شده است. در زمانهای که سینمای ایران بر اثر سیاست های «خودتحریمی» با ادعای فتح قلههای جهانی، حتی در عرصه نمایشیِ شهر کوچک مزار شریف در افغانستان، با دومیلیون جمعیت شیعه و زبان مشترک فارسی نیز سهمی ندارد، کسانی به قصد ترویج فرهنگ خاندان عصمت و طهارت(ع) بدون تکیه بر بودجههای جاری و بیتالمال، طی بیش از یک دهه مجاهدت، اقدام به تولید فیلم رستاخیز نمودند. آنان این اقدام خود را به مَثابه سعیِ بین صفا و مَروِه و طواف به گِردِ کعبه ناطق، حسینابنعلی(ع) میپنداشتند و آرزو داشته و دارند که مخاطبان تشنه عدالت و کرامتِ انسان را در عالَم، به دیدن برگی دیگر از کتاب مُصَوّر و قطور عاشورا میهمان کنند. آیا این آرزو در
شرایطی که دلارهای تکفیری و سَلَفی با تسلط بر رسانههای تبلیغی در برابر اندیشهی اهل بیت (ع) هزینه میشود و کودکان شیعیان به جرم انتصاب به اسلام علوی ذِبح و نوامیس مسلمانان در بازار بَردِگان خرید و فروش میشوند، گناهی نابخشودنیست و کیفر به همراه دارد؟ رستاخیز با عنایت و توجهات صاحبش، به فضل خدا و با مجوز قانونی و اتکاء به فتاوای مراجع عالیقدر و حُجّت شرعی ساخته شد و به اکران عمومی درآمد. آنچه بر اثر تصمیم مدیران دولتی مبنی بر پایین کشیدن این فیلم از پرده اکران و توقف و تعلیق نمایش آن به بهانه جلوگیری از تضعیفِ جشن هسته ای صورت گرفت حکایتی عبرتآموز است که مسئولان سیاست ورز، لاجرم می بایست پاسخگوی آن باشند. ما بنا به رهنمود آن حکیمِ فرزانه، به خداوند سبحان توکّل و بر باور خود ایستادگی خواهیم کرد و سینه پر دَردِمان را نه برای اغیار و بیگانگان که برای دیدهبانِ بیدارِ مُلک و ملت گشودهایم. ما بر این باوریم که مدیریتِ عالَمِ فرهنگ و هنر در دوران «پساتحریم» به عالِمِ اندیشهورز، سخت محتاج است. قافله فرهنگ و هنر، بی چراغ هدایت و کشتی نجات به ساحل نمیرسد.»