آیا غول اقتصادی جهان در حال فروپاشی است؟/ آینده اقتصاد جهانی در دستان کدام ملت است؟
بازار جهانی اقتصاد در حال تحولات شگرفی است. چین این قدرت برتر اقتصادی جهان حالا در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و صدای خرد شدن استخوانهای غول اقتصادی جهان شنیده می شود. اقتصاد چین که در دهه گذشته بالاترین میانگین رشد را داشته است، اکنون می رود تا روند نزولی خود را آغاز کند.
بازار جهانی اقتصاد در حال تحولات شگرفی است. چین این قدرت برتر اقتصادی جهان حالا در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و صدای خرد شدن استخوانهای غول اقتصادی جهان شنیده می شود. اقتصاد چین که در دهه گذشته بالاترین میانگین رشد را داشته است، اکنون می رود تا روند نزولی خود را آغاز کند. اقتصاددانان برتر جهان از چند ماه پیش موضوع سقوط اقتصاد چین را پیش بینی کرده اند. هزینهای بالغ بر چهار میلیارد پوند برای اجرای طرحهای توسعه و ساخت و ساز در چین در نظر گرفته شد و حجم این طرحها به قدری بود که از زمان احداث اهرام مصر طرحهایی به این بزرگی اجرا نشده است. هر پنج روز یک آسمان خراش در چین ساخته میشد و بیش از 30 فرودگاه جدید نیز در این کشور ساخته شده است. شبکه قطار شهری نیز در 25 شهر این کشور احداث و بیش از شش هزار مایل خط آهن برای قطارهای سریع السیر کشیده شد. یکی از تحلیلگران در این خصوص میگوید: مردم تصور میکنند اوضاع به شکل منطقی پیش میرود اما آنها از حقیقت اطلاع ندارند. به این شکل از اقتصاد که به طور کاذب رشد می کند اقتصاد حبابی گفته میشود. حبابی که دیر یا زود میترد و این حادثه سبب می شود که بحران بیشتر از پیش به طور یکباره نمایان شود. اقتصاددانان چینی تلاش کردند که این روند با تزریق نقدینگی در اقتصاد کاهش دهند و داروهای میان مدتی را برای به تعویق انداختن تب تند سقوط در چین تجویز کنند تا شاید با خرید زمان کم کم اقتصاد خود را از تباهی نجات دهند اما هنوز آینده اقتصادی چین نامعلوم است. روند رشد اقتصادی چین بسیار جالب بود. چینی ها در ابتدا از کالاها و صنایع کوچک شروع کردند و با تکیه بر نیروی کار ارزان خود اقتصاد جهان را زیر رو کردند. اقتصاددانان جهان مطرح می کنند که چین اقتصاد دنیا را با کندی و تنبلی خاصی روبرو کرد. رسانههای مختلف جهان نیز قبل از وقوع از واقعه خبر دادند و همین موضوع بار روانی بسیاری را بر اقتصاد چین و مسئولان این کشور سوار کرده است. یکی از این رسانههای مهم جهانی اکونومیست بود که با تیتر « سقوط بزرگ چین» به استقبال این واقعه اقتصادی تلخ برای اژدهای خروشان رفت. برخی از کارشناسان مطرح می کنند که اکونومیست در این باره درست حدس زده است اما منتها ادغام شدن هر چه بیشتر چین در اقتصاد جهان همانقدر که میتواند موجب فشارهای بین المللی بر آن باشد همزمان فرصتی را هم برای چین فراهم میکند تا تحولات درونی اش به اقتصاد ابرقدرت ها و دیگر کشورها هم تاثیر بگذار و دور از انتظار هم نیست که بحران در اقتصاد بزرگی مانند اقتصاد کشور چین در روند اقتصادی جهان تاثیرگذار باشد. آلمان به عنوان موتور اقتصادی اتحادیه اروپا، بیش از هر کشور اروپایی عضو اتحادیه اروپا به چین صادرات دارد. با این حال افراد بدبین فراتر از اینها رفته اند. بازار املاک برای اقتصاد چین بسیار مهمتر از بازار سهام است. املاک یک چهارم تولید ناخالص داخلی را شکل می دهد و ارزش آن زیربنای سیستم بانکداری است؛ طی چند ماه گذشته قیمت ها و مبادلات در شرایط سالم تری بوده اند. آینده چین در دست خریدارانش است، نه صادرکنندگان و خدمات، درآمدها و مصرف انعطاف پذیر هستند. پس از کاهش نرخ بهره طی هفته گذشته، نرخ یک ساله هنوز در حدود ۴٫۶ درصد مانده است. این اقتصاد رو به کندی است اما حتی رشد پنج درصدی سال جاری بیش از ۱۴ درصد رشد چین در سال ۲۰۰۷ به بازده جهانی خواهد افزود. واقعیت این است که هنوز چین دچار بحران نشده است. با این حال توانایی اش برای اجرایی کردن یک دستور در اقتصاد بازار بیش از هر زمانی زیر سوال است. ترس های ناشی از شرایط چین به یک نگرانی دیگر نیز دامن زده است- اینکه ممکن است بازارهای نوظهور در آستانه تجربه دوباره بحران مالی آسیا در سال ۹۸-۱۹۹۷ قرار بگیرند. اما از سوی دیگر کارشناسان رقیب چین و قدرت برتر اقتصاد جهان را نه یک کشور غربی مانند آمریکا بلکه یک کشور آسیایی دیگر می دانند. کارشناسان بر این باورند که رهبری اقتصادی جهان بعد از چین به کشورهند می رسد. هند اقتصاد عجیبی دارد. چراکه خود کشور عجیبی است. اقوام با فرقه ها و فرهنگ های گوناگون توانسته اند در این کشور زندگی مسالمت آمیزی را داشته باشند و اقتصاد هند در چند سال گذشته با ثبات و رشد متداوم حرکت کرده است. پر سرعت پر سرعت، آهسته آهسته فرم فیزیکال اقتصاد هند است. اما این کشور برای رسیدن به رتبه برتر اقتصاد جهان باید اصلاحات اقتصادی و همچنین بروکراتیکی را انجام دهد تا بتواند در سطح اقتصاد اول جهان خودنمایی کند. هندی ها از سوی دیگر اقتصاد چند لایه ای دارند که در آن سطح اقشار مختلف بسیار با یکدیگر متفاوت است و حتی در برخی از شهرهای این کشور هنوز حلبی آبادهایی وجود دارد که سطح اقتصادی این کشور را از صفر تا صد متفاوت کرده است. به هر لحاظ بایستی اقتصاددانان از تحولات بین المللی بویژه حوادثی که برای اقتصادهای برتر دنیا رخ می دهد مطلع باشند تا کشورمان نیز بتواند با برنامه ریزی لازم در جهت رشد اقتصادی در جهان حرکت کند. چین و ایران دو شریک تجاری بسیار مهم برای یکدیگر هستند. چینی ها قطعا برای نگه داشتن بازار های خود مانند بازار ایران تلاش مضاعفی به خرج می دهند و این ممکن است با ارزانتر شدن کالاهای چینی مصادف شود. اما این موضوع هم شاید به نوعی سبب شود تا چینی ها بیشتر در بازار ایران حضور پیدا کنند و افراد سودجو از این شرایط برای پر کردن جیب های خودشان استفاده کنند. این درحالی است که وضعیت اقتصادی چین می تواند برای ایران فرصتی فراهم کند تا با قدرت چانه زنی بالاتری به متعادل سازی مراودات تجاری و اقتصادی با بین دو کشور اقدام کند. اینکه چقدر بحران در اقتصاد چین محتمل است و این موضوع چقدر در مراودات نفتی ایران و چین تاثیر می گذارد نیز موضوع مهمی است که باید مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد تا در این زمینه کشورمان دچار مشکل نشود. به هرجهت بررسی درست اقتصاد جهان زمینه ساز برنامه ریزی برای اقتصاد پویای داخلی است که در این پیچ تاریخی مهم اقتصادی و احتمال سقوط یک ابر قدرت اقتصادی این موضوع بیش از پیش حساس جلوه می کند.