برنامه نیروگاه ساز شدن ایران/ خطوط قرمز توافق محرمانه با آژانس به دقت رعایت شده است
برای شروع به مهمترین شریک هستهای ایران یعنی روسیه بپردازیم . روابط هستهای میان ایران و روسیه در چه وضعیتی قرار دارد و چه قراردادهایی نهایی شده یا خواهد شد؟
برای شروع به مهمترین شریک هستهای ایران یعنی روسیه بپردازیم . روابط هستهای میان ایران و روسیه در چه وضعیتی قرار دارد و چه قراردادهایی نهایی شده یا خواهد شد؟ روسیه قطعا در ساخت نیروگاه بزرگ در سطح دنیا اگر اول نباشد، جزو کشورهای مطرح است، بنابراین نه ما بلکه بسیاری از کشورهای بزرگ و اروپایی از جمله چین، فنلاند و سوئد در حال کار با روسها هستند. روسیه، کشوری است که به لحاظ تکنولوژی هستهای جایگاه خوبی دارد. ضمن اینکه آنها در تکمیل نیروگاه بوشهر مواضع خود را از غربیها که کلا کنار کشیده بودند، جدا کردند. درست است که تاخیراتی داشتیم اما همه اینها تقصیر روسیه نبود و باعث خیلی از این تاخیرها کشورهایی بودند که باید برخی تجهیزات را تامین میکردند، اما نکردند. مقداری از این تاخیر هم بابت تغییر تکنولوژی یا تغییر طراحی بود. بههر حال اینها در شرایطی که ما با کشورهای قدرتمند مشکل داشتیم، کار را تمام کردند. هم به لحاظ كیفى و هم به لحاظ اراده سیاسی، روسها با ما همکاری خوبی داشتند و به همین دلیل با روسها پروتکلی امضا کردیم تا نیروگاههای بیشتری داشته باشیم که قراردادهای 2 نیروگاه هم تقریبا نهایی و بخشهای عمده آن انجام شده است. پروتکل این 2 نیروگاه حدود 26 قرارداد تجاری، فنی و نیز ضمایمی دارد. این قراردادها زیرمجموعه پروتکل دوطرفه با روسها محسوب میشوند؟ بله. پروتکل یک سند عمومی است و شما باید برای این پروتکل بحثهای ایمنی، ضمانت، محیط زیست، تکنولوژی و.... را هم داشته باشید که اینها هر کدام در فازهای مختلف هستند. ما الان در انتهای تکمیل کارهای نرمافزاری و قراردادی هستیم. گفته شده بود شهریور ماه کلنگ واحد دوم بوشهر زده خواهد شد. این خبر تا چه حد عملی میشود؟ الان هم منتفی نشده. تلاش داشتیم تا شهریور یا مهر این اتفاق بیفتد چراکه در این مقطع اتفاق مهمی رخ خواهد داد و كنترل و مدیریت كامل نیروگاه موجود در اختیار ایرانیها قرار میگیرد، چون همه مراحل را طی کرده است. اگر انشاءا... کارها خوب پیش برود، احتمالش هست که حداکثر در چند ماه آینده به کلنگزنی فاز دوم بوشهر برسد. هدف ما امسال است. حدود10سال هم طول میکشد تا 2 نیروگاه تمام شود. البته یکی از این دو نیروگاه باید بعد از 8 سال به بهرهبرداری برسد. بله. چون ساخت دومی، 2 سال بعد شروع میشود. اینها1050 مگاواتی هستند و در همان سایت بوشهر ساخته میشوند چون سایت بوشهر از ابتدا برای 4 واحد نیروگاهی طراحی شده بود، البته آلمانیها 2 واحد را شروع کردند که یکی را روسها و یکی را ما تمام کردیم، یکی هم که در جنگ تخریب شده مثل موزه باقی مانده است. نیروگاههای جدیدی که قرار است روسها بسازند با نیروگاه فعلی به لحاظ فنی تفاوت خاصی دارند؟ بله، اینها نسل 3+ هستند. معمولا این نسلها یکسری کلیات دارند و زمانی که اتفاقی رخ میدهد، آنها میآیند و براساس تجربیات جدید مثل تجربه مشکلات نیروگاه فوکوشیما برخی اصلاحات را انجام میدهند و برای همین نسل 3+ نامیده میشوند. مثلا به این نتیجه رسیدند که در نیروگاه علاوه بر پمپهای دینامیک، پمپهای استاتیک داشته باشند تا در صورت قطع برق بتوانند سرد کردن نیروگاه را انجام دهند. برای همکاری فنی ایران در ساخت نیروگاههای جدید هم صحبتی شده است؟ ما در گذشته بیشتر روی سوخت کار میکردیم و کمتر وارد حوزه نیروگاه میشدیم، ضمن اینکه اینها 2 حوزه جدا از هم هستند. معمولا در یک حوزه عمدتا نیروگاهى وارد میشوند و كمتر وارد حوزه سوخت میشوند. ما در زمینه سوخت به ریزهکاریها و جزییات سوخت دست پیدا کردیم و مشکلات علمی نداریم و در فرصت پیشرو به خوبى میتوانیم این روند را به تکامل برسانیم، اما در حوزه نیروگاهی که مشکلی هم در عرصه بینالمللی نداریم، باید در بلندمدت به صورت جدی کار کنیم. در این 2 نیروگاه پیشبینی شده که حداکثر کارهای قابل واگذاری به شرکتهای ایرانی داده شود و شرط هم شده که اگر تخصصی یا کالایی در ایران باشد، از خارج کشور وارد نشود. در این واگذاری مهم این است که ما هم از تمام تواناییهای خود باخبر باشیم چون در ساخت نیروگاه از بیش از100شاخه دانش استفاده میشود و ما باید بدانیم شرکتهای ما چه تواناییهایی دارند تا در ساخت نیروگاه به کار گرفته شوند. باید قادر باشیم تواناییها و قابلیتهاى آنها را به طرف روسی معرفی کنیم. همین موضوع به خودى خود براى ما تولید کار و تجربه میکند. در مورد نیروگاههای کوچک در چه وضعیتی هستیم؟ قرار است 2 نیروگاه کوچک هم داشته باشیم. البته هنوز با چینیها در این زمینه به جمعبندی نهایی نرسیدهایم و ممکن است با کشور دیگری به توافق برسیم. هرچند هنوز مکان دقیق سایتها مشخص نیست اما چون بیشتر دنبال آب شیرینکن هستیم، طبیعی است که باید جایی باشد که دسترسی به آب شیرین کم باشد و بتوانیم آب دریا را تبدیل کنیم. یکی از مکانهای مهم که نیاز به توسعه دارد سواحل مکران درکنار دریای عمان است حتى بدون مطالعات امكانسنجى و براساس اطلاعات مربوط به آمایش سرزمینى نیاز این مناطق به آب شیرین و برق مشخص است اما در مرحله سایتیابی باید دقیقا این موضوع مشخص و محرز شود. ایده ما این است که درکنار 2 نیروگاه بزرگ، در ساخت 2 نیروگاه کوچک هم درگیر شویم تا به سمت بومیسازی برویم. ما الان نمیتوانیم توربین نیروگاه1000 مگاواتی را تولید کنیم، ولی انشاءا... روزی خواهیم توانست. اما میتوانیم روى ساخت توربین نیروگاههاى100 تا 300 مگاواتی حساب کنیم. در سایر کشورها هم به همین صورت است و مثلا چین تنها یکی، 2 سال است که وارد ساخت توربینهاى بزرگ شده، درحالی که همین چین همزمان 12 نیروگاه را میسازد. مسیری که بقیه رفتند را باید نگاه کرده و از تجربه آنها استفاده کنیم. براساس این تجربه باید از پلههای کوچک استفاده کنیم که میتواند در نیروگاههای کوچک باشد. البته در گذشته هم بوده و نیروگاه دارخوین از همین دست است. اشاره خوبی داشتید. نیروگاه دارخوین به کجا رسیده است؟ این نیروگاه تعطیل نشده و الان در مرحله طراحی تفضیلی است، اما اگر طراحی آن هم تمام شود فاز اجرا مهمتر است. مثلا برای ساخت توربین باید یکی که تجربه دارد، کمک کند. اول قرار بود نیروگاه دارخوین را فرانسویها بسازند اما کنار کشیدند. اینکه ایران نیروگاهساز شود، در برنامه وجود دارد اما این زمانبندی چگونه است؟ آیا بعد از ساخت 2 نیروگاه جدید با روسها به این توانمندی میرسیم؟ ما در ساخت نیروگاههای بزرگ با روسها میتوانیم روی30 تا 35 درصد مشارکت در ساخت حساب کنیم و در نیروگاههای كوچك هم بین50 تا60 درصد میتوانیم در ساخت دخیل باشیم. طی 10سال میتوانیم به این نقطه برسیم. البته اگر الان از ما پرسیده شود بعد از10 سال میتوانید نیروگاه بزرگ بسازید، جواب ما منفی خواهد بود ولی میتوانیم بخشهای مهمی از نیروگاه را خودمان بسازیم. در هر صنعتی اینگونه است و این روند باید طی گردد. البته روند ما در صنعت هستهای خوب است و میتوانیم بگوییم در افق طولانی مدت انشاءا.. نیروگاهساز هم خواهیم شد. وارد بحث سوخت راکتور شویم. در این حوزه چه اقداماتی با همکاری کشورهای دیگری انجام دادهایم و برجام چه تاثیری در این حوزه خواهد داشت؟ همچنین از جمله مشکلات ما تاکنون تست سوخت بوده، این توافق چه میزان در این زمینه راهگشا خواهد بود؟ تولید سوخت مراحل مختلفى دارد تا درنهایت در راکتور قرار میگیرد. مهمترین پیچ در سوخت غنیسازی است و وقتی شما این مرحله غنیسازی را گذراندید یعنی70 درصد راه طی شده، اما معنایش این نیست که کار تمام است، به خصوص در زمینه نیروگاه این حساسیت بیشتر است. در سوخت راکتور تهران ما سوخت20 درصد را تولید و تست کردیم که مشکلی نداشت. ضمن اینکه اگر هم اتفاقی میافتاد، فاجعه نبود چون سوخت در استخر آب است و نهایتا باید آب جمعآوری شود، اما در سوخت نیروگاهی اینگونه نیست و اتفاقاتى که میتواند رخ دهد، بسیار گسترده است. شباهت تست سوخت راكتور تحقیقاتى تهران با تست سوخت نیروگاه بوشهر به لحاظ ریسك و خطرات مانند تست اتومبیل كه روى زمین انجام میشود، نسبت به تست هواپیماست كه در آسمان صورت میگیرد که طبعا ریسک بسیار بالاتری دارد. تستهایی که تا به حال برای راکتور داشتیم مثل همان ماشین است و تست نیروگاه مثل تست هواپیماست که ریسک بالایی دارد. برای اینکه ریسک را پایین بیاورند، معمولا اقداماتی انجام میدهند که PIEنام دارد. یعنی اول مواد و سوخت را تحت تشعشع قرار داده و پس از آن عملیاتى روى آن انجام میدهند تا عکسالعمل سوخت را در برابر تشعشع و فشار بررسی کنند. اگر ما راکتور بازطراحی شده را داشته باشیم، مثل آن است که توان انجام PIEرا داریم چون کنار این سوخت جاهای خالی وجود دارد که میتوانیم سوخت را برای تست آنجا قرار دهیم تا تحت تشعشع قرار گرفته و سپس آن را در اتاقهای ایزولهای به نام هات سل قرار داده و با دستکهای مخصوص پاره کرده یا تحت فشارهاى مختلف قرار دهیم تا ببینیم چه اتفاقاتى رخ میدهد. ما الان امکان PIE لازم را نداریم. ما سوخت اراک که غنینشده را تست کردهایم اما رفتار این سوخت نسبت به سوخت غنی شده براى مصارف نیروگاهى كه قدرت و دماى بسیار بالایى دارد، بسیار متفاوت است. ما در زمینه تست سوخت بهتر است که با همکاری بینالمللی جلو برویم. البته خودمان هم میتوانیم به تنهایى این كار را انجام دهیم اما هم زمان بیشتری صرف میشود و هم اطمینان کمتری خواهیم داشت، ولی وقتی تحریمها را بردارند و طبق برجام هم در زمینه تولید و تست سوخت و PIEبا ما همکاری کنند در آینده میتوانیم تولیدکننده سوخت نیروگاه و راکتورهای تحقیقاتی بزرگ مثل اراک هم باشیم. خود راکتور بازطراحی شده اراک میتواند برای ما تست سوختهای سطح بالا داشته باشد؟ بله، میتواند همه رقم تست سوخت انجام دهد چون آنجا وضعیتی دارد که راکتور سوخت 3.5 درصد نیاز دارد و یک امتحان را داده، پس وقتی سوخت نیروگاه را آنجا میبرید، این وضعیت هست فقط جای آن را تغییر میدهید. در نیروگاه فعلی جای این کار در راکتور نبود. درواقع در بازطراحی تعداد مجتمعهای سوخت به دلیل افزایش غنای سوخت راکتور جدید کمتر و در نتیجه جا برای گذاشتن میلههای تست سوخت بیشتر میشود و این میلهها به صورت افقی در راکتور قرار میگیرد. در بحث سوخت مشترک هم با روسها پیش رفته بودیم. در این حوزه بفرمایید در چه مرحلهای قرار داریم؟ ما قبل از این توافق هم کارهایی کردهایم. برخلاف ادعاى برخیها، ما میگوییم روسها قابل اعتماد هستند چون ما یک یادداشت تفاهم درباره سوخت در سال قبل امضا کردیم و اینها آمادگی داشتند که علیرغم میل کشورهای غربی با ما در تولید مشترک سوخت همکاری کنند. حداقل با ما این سند مهم كه غربیها را برآشفته نمود، امضا كردند. فعلا قرار شده ما تا مرحله مجتمع سوخت آن را خودمان تولید کنیم و روسها برای محصول ما لیسانس صادر کنند. براساس کنوانسیونهای بینالمللی و ایمنی شما نمیتوانید هر سوختی را استفاده نمایید و اگر استفاده کنید و اتفاقی بیفتد، مسئولیت خواهید داشت. فرض کنید اتفاقی بیفتد و تشعشعات آن به کشورهای همجوار برود. چه بحرانی میتواند شکل بگیرد؟ البته ممکن است شما لیسانس هم داشته باشید و این اتفاق بیفتد، اما آن کشوری که لیسانس صادر کرده مسئول خواهد بود. ما پیشرفت خوبی در زمینه سوخت با روسها داشتیم و رفت و آمد و مذاکرات مفیدی داشتیم. الان عقب نیستیم و فضای جدید برای ما و روسها بسیار مطلوب است. در بند 59 پیوست یک برجام هم آمده که مازاد بر300 کیلو ذخایر غنی شده ما، اگر به سوختی تبدیل شود که موردتایید روسیه باشد، جزو آن300 کیلو محاسبه نمیشود. یعنی از این10تن که باید تا روز اجرا به300 کیلو کاهش یابد و یا تولیدات سالهاى آینده هر مقدار به مجتمع سوخت یا شکل میانی فرآیند تولید سوخت تبدیل شود، دیگر جزو300 کیلو محاسبه نمیشود. پس کار چندانی برای این ذخایرمان که به سوخت تبدیل شوند نمیتوانیم انجام دهیم؟ این کار سختی است و امکانات خیلی زیادی برای این کار نداریم اما باید در این نوع کارها دید کلان داشت. نیاز یکسال بوشهر حدود 30 تن میشود از این 30 تن ما 7 تن ماده اولیه سوخت داریم که یک چهارم سوخت یک سال بوشهر میشود اما خیلی راحت داریم سوخت بوشهر را میخریم و تا 7 سال آینده سوخت مورد نیاز پیشبینى شده است، بعد از 7 سال آنها از خدا میخواهند که ما همچنان سوخت از آنها بخریم. پس باید یک ملاحظه اقتصادی داشته باشیم و بدانیم که چه زمانی وارد ساخت صنعتی سوخت میشویم، الان در حال تمرین هستیم. موقعی وارد ساخت صنعتی میشویم که مطمئن شویم به لحاظ صنعتی به نفع ما بوده و صرفه اقتصادی داشته باشد. ما زمانی باید برای تولید انبوه سوخت شتاب بگیریم که چند نیروگاه داشته باشیم و بخشهای مختلف صنعت ما راه افتاده باشند. البته باید کیفیت را نیز بالا ببریم. بنابراین ما عجله نداریم و آن 190هزار سو ظرفیت غنیسازی را برای سالهای آینده در نظر گرفتهایم. تازه ما دنبال یک میلیون سو هستیم اما این کار مربوط به امروز و فردا نیست و باید كارهاى زیادى انجام دهیم تا در قدم اول به 190هزار سو برسیم. توانایی معدنی تولید یک میلیون سو را داریم؟ این یک میلیون سو کمی جاهطلبانه است چون کشور ما به لحاظ معادن اورانیوم خیلی غنی نیست. اتفاقی که افتاده این است که بتوانیم مواد خودمان را بفروشیم و در مقابلش مواد اولیه بخریم و پول غنیسازی هم بگیریم. قرار است با روسیه این کار بشود؟ قراردادی منعقد شده؟ بله، با روسیه این کار صورت میگیرد و صحبتها و تفاهمات اولیه صورت گرفته است. البته در بازار بینالمللی هم میتوانیم مواد خود را بفروشیم و برجام فروش مواد را به صورت کلی گفته است اما ما در طول مذاکرات گفتیم چون میخواهیم عقب نمانیم و سریع کار انجام شود، یکی از شما این مواد را بخرد که روسها پیشقدم شدند. بانک سوخت در قزاقستان نمیتواند خریدار سوخت ما باشد؟ عمده سوخت در بانک سوخت هم از طرف روسیه تامین میشود چون قزاقستان مواد اولیه را به روسها میدهد و مواد غنی شده را میگیرد و خودش غنیسازی ندارد. وقتی ما به روسها میدهیم انگار به قزاقستان دادهایم. ما در حوزههای بینالمللی برنامههای دیگری غیر از برنامههایی که با روسها تدوین کردهایم، داریم؟ به صورت کلی چند موضوع با کشورهای دیگر خواهیم داشت که اولین و مهمترینش سوخت است و مسئله بعدی PIE است که آنها موظف به همکاری شدهاند و خیلی از کشورها در صورتی که فشار بر آنها وارد نشود حاضر به همکاری هستند. البته در مورد راكتور اراک که نیاز به سوخت دارد موظف به همکاری شدهاند و ما از هر جایی بخواهیم سوخت بگیریم و یا PIE نیاز داشته باشیم باید حداکثر همکاری را داشته باشند. مسئله دیگر فروش آب سنگین است که میتواند با قیمتهای بینالمللی صادر شود. اگر در فضای گذشته میماندیم ما چند سال دیگر آب سنگین تولیدى زیادى داشتیم و نمیدانستیم با آن باید چه كار كنیم. اگر بخواهید کارخانه به این عظمت به صرفه باشد باید بازار فروش داشته باشد و این توافق از نظر بینالمللی برای ما بازار لازم را ایجاد میکند و مهم است به علاوه تعدادی از همکاریهای بینالمللی از آموزش گرفته تا پسمانداری، ایمنی و... که در برجام گنجانده شده است كار توسعه صنعت هستهاى را براى ما تسهیل میكند. آیا مشتریها و کشورهایی وجود دارند که تقاضای همکاری به ما داده باشند؟ ما اول باید موانع را برمیداشتیم اما کسانی که میخواهند با ما کار کنند کم نیستند ضمن اینکه تعداد کمی از کشورها با توجه به سطح بالاى این صنعت میتوانند با ما همکاری کنند و این تکنولوژی را دارند. سراغ بحث روابط ایران و سازمان انرژی اتمی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برویم. فکر میکنید این برجام چقدر در روابط ما با آژانس تاثیرگذار خواهد بود؟ در برجام 3 نقش برای آژانس در نظر گرفته شده است؛ یکى نقش بررسی مسائل گذشته است یا همان PMD که البته ما این لفظ و نامگذارى را قبول نداریم. پرونده این موضوع 13 سال باز بوده، ما گفتیم که نمیشود تا ابد این موضوع ادامه داشته باشد و باید انتهای آن مشخص شود تا ما هم هر مقدار که شما میخواهید همکاری کنیم. خوشبختانه این خواست ما در آخرین گزارش مدیركل آژانس مورد اشاره واقع شد و در مذاكرات بعدى كه در چند دور با آژانس انجام شد آنها انتهای کار را 15 دسامبر که چند ماه دیگر است قرار دادند و امیدواریم تا آن زمان این موضوع و اتهامات مطروحه یكبار برای همیشه رفع گردد و ما سال 2016 را بدون پرداختن به مسائل گذشته شروع کنیم. در نقشه راه، میان ایران و آژانس گفته شده که ایران همه سوالات را بگیرد و بعد از یک ماه جوابها را بدهد و... این در واقع همان روند حل و فصل مسائل گذشته است؟ نقشه راه میگوید یکسری کارها را ما انجام میدهیم در حقیقت ارایه نقطه نظرات و پاسخهاى ایران به همه سوالات که باید تا 24 مردادماه همه توضیحات خود را بدهیم و آنها باید بعد از یک ماه اگر سوالی دارند برای یکبار مطرح کنند و بعد ما فرصتى داریم تا جواب همه سوالات را مجددا بدهیم. همچنین یک هفته قبل از اعلام نهایی گزارش یک جلسه فنی خواهیم داشت و 15 دسامبر هم باید گزارش نهایى مدیر كل به شوراى حكام ارایه شود و در فاصله الان تا تهیه گزارش نهایى نیز مدیركل شورای حکام را از روند پیشرفت نقشه راه در قالب گزارشاتی كه ارایه خواهیم کرد مطلع خواهیم نمود. با این وجود چرا پارچین از روند دسترسیها جدا شده است؟ پارچین و موضوعات دیگر در ضمایمی که ملحق به اینهاست دیده شده و اینکه چگونه انجام شود محرمانه است. آژانس وظیفه دارد این روش بازرسی را محرمانه نگه دارد و ما این را از آژانس موكدا خواستهایم و قرار است چگونگى رسیدگیها و ترتیبات توافق شده محرمانه بماند. بر اساس آن ضمایم مشخص است ما چه کارهایی باید بکنیم اما حول همین موضوعات مطرح شده است. اما در مورد پارچین برخی مسائل درز پیدا کرده از جمله اینکه اینها فقط یک بار میتوانند بازدید داشته باشند. البته یکسری حدسیات و شایعات وجود دارد اما آن چیزی که مهم است و قاطعانه میگوییم این است که خطوط قرمز و مسائل حاکمیتی ما به دقت رعایت شده است یعنی اگر قرار باشد روزی جزییات آن مطرح شود همه قضاوت و تایید خواهند كرد که مذاکرهکنندگان ایرانی همه ملاحظات را در نظر گرفتهاند، البته بیش از این هم نمیتوانیم توضیح دهیم. پس طبق این نقشه راه ما دیگر بحثهای 13 سال اخیر را با آژانس نخواهیم داشت؟ آیا پرونده ما عادی خواهد شد یا باز باید منتظر گذشت این 8 سال و 10 سال باشیم؟ عادی شدنی که منظور این باشد که همه چیز حل میشود که تا 8 سال دیگر خواهد بود. البته طبق برجام اگر آژانس پیش از این تاریخ هم به جمعبندى لازم مبنى بر فقدان مواد و فعالیتهاى غیر صلحآمیز (بر اساس پروتكل الحاقى) برسد پرونده عادى خواهد شد ولی مهم این است كه پرداختن آژانس به مسائل گذشته تا 15 دسامبر 2015 یک بار برای همیشه حل میشود اما از این تاریخ به بعد همچنان ما با آژانس کار خواهیم داشت. اما نقش دوم آژانس این است که اقدامات ما بر اساس برجام را ببیند و تایید کند شبیه این كار در توافق ژنو انجام شده و سابقه آژانس در این خصوص خوب و قابل دفاع بوده است. آژانس در طول این 20 ماه 20 گزارش داده که در همه آنها اقدامات ما را تایید کرده است و ما از این جهت نگرانی نداریم. در این زمینه آژانس باید بدون قضاوت خاصى صرفا اقدامات ما را تایید کند که تفسیرپذیر نیست و روی زمین مشخص است. تناظر بین اقدامات ایران و طرف مقابل حفظ خواهد شد؟ مثلا تناظر بازطراحی راکتور آب سنگین اراک این است که تا روز اجرا طراحی تفضیلی تمام شود که این چند ماه زمان میبرد و اگر کسی بگوید این را یک هفتهای انجام بدهید نمیشود. ما توافقی کردیم که بر اساس بیاعتمادی بوده است. ما میگوییم شما مقداری کار انجام دهید تا ما هم مقداری کار بکنیم. او میگوید کار من قطعنامه لغو تحریمهاست و فقط میماند تاریخ اجرای آن. مثل چکی است که کشیده میشود اما تاریخ آن را معین نکردهاند یعنی شورای امنیت میگوید روزی که آژانس اعلام کرد ایران تعهداتش را انجام داده همان روز، روز اجراست. بعضی این را بد تبلیغ میکنند و میگویند ما باید همه کارها را بکنیم تا بعد آنها به تعهد خود عمل نمایند در حالی که آنها کار خود را پیشاپیش کردهاند و باید منتظر تاریخ تایید اقدامات ما باشند. البته ما برای انجام اقدامات خود باید منتظر روز تصویب باشیم چون به هر دلیلی ممکن است این توافق در کنگره آمریکا یا مجلس ما تایید نشود. نقش سوم آژانس ادامه تایید همین موضوعات است که ایران هر سال و در هر مرحله چگونه تعهدات هستهاى خود را انجام میدهد یکی از آنها هم نظارتها در حوزه پروتکل الحاقی خواهد بود. البته یک نکته بسیار مهم این است که در قطعنامه آمده که اگر قبل از 8 سال آژانس اعلام کرد که من تایید میکنم هیچ اقدام اعلام شده و نشدهای ایران ندارد، اتوماتیک همه قطعنامهها لغو خواهد شد که روز انتقال نام دارد. آژانس برای ژاپن 5 ساله به این گزارش رسید. البته نمیدانم چقدر خاطر ما را بخواهد و در مدت کمتر از ژاپن یا بیشتر گزارش را بدهد. در عین حال كه قطعنامهها کنار میرود محدودیتها تا 10 سال و بیشتر ادامه مییابد. اما بدون نگرانى از بازگشت تحریمها مثلا اگر در سال دهم ما تخلفی انجام دهیم دیگر قطعنامهای نیست که برگردد یا چون ایران پروتکل الحاقی را اجرا کرده، آژانس نمیتواند بگوید فعالیتهاى غیر اعلام شدههای ایران را نمیتوانم تایید کنم. در بازرسیها روند چگونه خواهد بود؟ ببینید فرق زیادی بین پروتکل الحاقی و پادمان نیست چون بر اساس اساسنامه و پادمان هم اگر بخواهند میتوانند در شورای حکام بازرسی ویژه را تصویب کنند یعنی بدون قبول پروتکل از یک کشور میتوانند بازرسی از هر جا و هر زمان را درخواست نموده و این خواسته خود را اجرایی کنند. اما با قبول پروتکل الحاقی امتیاز هم میگیرید و توقع دارید که نتیجه فعالیتهاى ادعایى اعلام نشده را نیز مشخص سازند. وقتی شما پروتکل الحاقی را اجرا میکنید میتوانید به آژانس فشار بیاورید تا زودتر نتیجه نهایی را مشخص کند و بفهمانید که نمیتواند تا ابد موضوع را باز نگه دارد. ضمن اینکه برای کشوری مثل ما که برخی عناصر پروتکل الحاقی را اجرا میکنیم خیلی اتفاق خاصی نمیافتد. تفاوت عمده پروتکل این است که چرخه سوخت را نیز شامل میشود. در پادمان فقط بر جاهایی که مواد هستهای جابهجا و ساخته میشود نظارت دارد اما در پروتکل معدن و کیک زرد به طور كلى چرخه سوخت اضافه میشود. چیز دیگری که اضافه میشود پاسخگویی در مورد روتور و بیلوز ماشینهای سانتریفیوژ است چون قسمت حساس ماشین را تشکیل میدهند. یعنی کل کارگاه سانتریفیوژ ما در پروتکل الحاقى مشمول بازرسى نیست؟ خیر، آمار همه قطعات را نمیخواهند تنها دنبال تعداد روتور و بیلوز هستند در حال حاضر حتی تعداد هم نمیدهیم فقط دسترسی دارند اما در پروتکل تعداد را باید بدهیم. بحث وسایل پیشرفته نظارت مثل دوربین آنلاین و پمپهای الکترونیک و... چیست و آیا اختصاص به ما دارد؟ یک چیزهایی آرزوهای آژانس است و هنوز در هیچ کشوری پیاده نشده است. آژانس الان دارد پروتکل پلاس را مطرح میکند که در آنجا گفته با گسترده شدن تاسیسات هستهای در دنیا باید از امکانات مدرن استفاده کند تا مثلا به جای اینکه افراد زیادى را به کشورها بفرستد با نصب دوربینهاى آنلاین با یك نفر كه در وین مستقر میشود همه اینها را چک کند. این حرف آنجا خریدار دارد اما هنوز استاندارد جهانی و الزامآور نشده است. با ما هم مطرح نکردهاند و در مورد دوربین آنلاین حرفی نزدهاند و اگر هم مطرح میکردند پاسخ ما منفی بود. آنطور که من میدانم حتی در مورد دوربینهای آفلاین هم نمیتوانند تصاویر را خارج کنند. دوربینهای آفلاین را از سالهای پیش در سایتهای ما داشتهاند البته بازرسان تصاویر را نمیتوانند خارج کنند بلکه همانجا میبینند و بعد هم از حافظه پاک میشود حتی پرینت هم نمیتوانند بگیرند. یک بار اشتباهی داشتند و پرینت گرفته بودند که به شدت پیگیری کردیم تا عذرخواهی کردند و تعهد دادند اشتباه تکرار نخواهد شد. در پروتکل الحاقی بخشهای دسترسی غیر هستهای هم وجود دارد و برخی انتقادات در آن حوزه مطرح میشود. در این زمینه چه توضیحی دارید؟ کلمه any location در پروتکل الحاقی علاوه بر سایتهای هستهای آمده است ولی در پادمان هم از طریق بازرسی ویژه میتوانند به اماکن غیر هستهای دسترسی داشته باشند البته این رویه معمول آنها نبوده و استثنایی است و برای رفع نگرانی انجام میشود به همین جهت این نگرانیها نیز هر روز نبوده و ممکن است سالی یا هر چند سال یک مورد ایجاد شود. اگر دنبال اذیت کردن باشند میتوانند بدون پروتکل هم بازرسی ویژه را تصویب کنند و اگر کشور مورد نظر پاسخ مثبت را نداد به شورای امنیت بفرستند. پس پادمان هم این ظرفیت را دارد مگر اینکه پادمان را هم قبول نکنید که در چنین حالتی باید از ان پیتی خارج شوید. البته برخی کشورها با تحفظ این پروتکل را میپذیرند و دسترسی به برخی اماکن که به امنیت ملی آنها بستگی دارد را استثنا میکنند مثل آمریکا، فرانسه و انگلیس. ما هم میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم؟ کنوانسیونهای دنیا 2 نوع هستند یا با حق تحفظ یا بدون تحفظ یعنی میگویند یا همه کنوانسیون را قبول کنند یا همه را قبول نکنند. بعضی هم جای تحفظ دارد که میگویند این چند بند را قبول ندارم یا تحت شرایطی آنها را اجرا میکنم. ما در مورد پروتکل الحاقی در همان دفعه اول که داوطلبانه اجرا کردیم یک اعلامیه هم همراهش دادیم که در مورد مسائل محرمانه و حاکمیتی حساسیتها، محدودیتها و نقطه نظرات خود را داریم و الان هم میتوانیم بگوییم؛ ضمن اینکه بارها تاکید کردیم در مورد مسائل حاکمیتی خود اجازه ورود به کسی نمیدهیم. تاکنون هم بخشهای مهمی را بر اساس اقدام مشترک ژنو و تمدیدهای بعدی آن انجام دادیم که این شرط را رعایت کرده است. بنابر این خود پروتکل الحاقی چیزی نیست که از آن بترسید. درست است. برخی کشورها که گفتید آمدند و صدر و ذیل پروتکل را زدند و پذیرفتند اما طبق حقوق بینالملل متاسفانه کشورهای دارای سلاح هستهای وقتی انپیتی را امضا کردند اجرای پادمان برای آنها اجباری نشد اما برای کشورهای غیرهستهای در یک مهلت 6 ماهه بعد از پیوستن به ان پیتی و انعقاد موافقتنامه، پادمان اجباری شد. حالا پروتکل الحاقی به پادمان ملحق میشود و وقتی اصلش برای این کشورها اجباری نیست دیگر فرعش هم اجباری نخواهد بود. اگر این کشورهای دارای سلاح هستهای داوطلبانه آمدهاند و پادمان را به نوعی گزینشی و با شروط مختلف قبول کردند، حالا نمیتوانند به آنها بگویند که به طور کامل پروتکل را باید قبول کنید. این 200 تا IR8 و 200 تا IR6 آن هم بدون روتور به چه علت در برجام از سال هشتم به بعد تعیین شد؟ توان ساخت ما کم است یا مسئله دیگری در میان است؟ این به خاطر ترس آنها بود که میگفتند هر 200 تا IR8 معادل 5 هزار سانتریفیوژها نسل فعلی شماست و اگر روزی بخواهید فرار هستهای کنید با این تعداد میتوانید گریز زیر یک سال داشته باشید ضمن اینکه ساخت روتور هم برای ایران کاری ندارد و سریع ساخته میشود. این 200 تا برای ما خیلی مهم نیست و یک تمرین خوبی است تا ببینیم که چقدر توان صنعتی داریم برای این کار تا از سال یازدهم جهش در تولید ماشین یا روتور داشته باشیم و بتوانیم به تولید صنعتی و اقتصادی سوخت برسیم. در مجموع فکر میکنید برجام چقدر به نفع صنعت هستهای کشور ما باشد؟ ببینید صنعت هستهای ما هر چه محدودیت نداشته باشد بهتر است اما برجام از این نظر که برخی محدودیتها را در همکاریهای بینالمللی برداشته خوب است. اگرچه ما برخی محدودیتها را پذیرفتیم اما این محدودیتها خیلی هوشمندانه بوده است. ما پیش از قبول این محدودیتها دهها جلسه کارشناسی با کارشناسان امر در سازمان داشتیم تا مطمئن شویم پذیرش این محدودیتها لطمهای به کار توسعه مستمر و بدون وقفه صنعت هستهای ما وارد نمیکند. جهت خواندن عناوین برگزیده این مصاحبه اینجا کلیک کنید.