شجره نامه فامیلی در تیتراژها/ دامنه حضور خانوادگی در فیلم ها هنوز ادامه دارد
در اواسط دهه هفتاد موجی از بازیگران جوان روی پرده سینماهای ایران حضور یافتند که فامیلیهای آشنایی داشتند. همان دورهای که باران کوثری، پگاه آهنگرانی، گلشیفته فراهانی و خواهران شریفینیا نقش دختران نوجوان را بازی کردند محمدرضا شریفینیا گفت: «موافق این اتفاق هستم زیرا لااقل در سنین پایین این بچهها ارتباط و آشنایی خیلی بهتر و بیشتری با سینما و بازیگری دارند و این کار را برای کارگردان آسانتر و نتیجه بهتری را حاصل میکند.»
کد خبر :
439606
سرویس فرهنگی فردا ؛ مهدی بوشهریان: در اواسط دهه هفتاد موجی از بازیگران جوان روی پرده سینماهای ایران حضور یافتند که فامیلیهای آشنایی داشتند. همان دورهای که محمد رضا داوودنژاد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، گلشیفته فراهانی و خواهران شریفینیا نقش پسران و دختران نوجوان را بازی کردند محمدرضا شریفینیا که در آن روزها نخستین و تنها استعدادیاب رسمی سینما بهشمار میآمد در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در رابطه با حضور فرزندان کارگردانان، تهیهکنندگان، بازیگران و دیگر عوامل سینما مقابل دوربین گفته بود: «موافق این اتفاق هستم زیرا لااقل در سنین پایین این
بچهها ارتباط و آشنایی خیلی بهتر و بیشتری با سینما و بازیگری دارند و این کار را برای کارگردان آسانتر و نتیجه بهتری را حاصل میکند.» این فرمول که میتوان آن را به نام خود شریفینیا ثبت کرد و چه بسا با حسن نیت در آن مقطع زمانی مطرح شد. امروز یکی از اصلیترین فرمولهای بستن تیتراژهای بزرگ و کوچک آثار نمایشی بهشمار میآید.
نسخه پیچی برای سینمای ما معلوم نیست کسی که «هالیوود» را برای سینمای ایران برگزید چه قصد و نیتی داشت اما اصطلاحی است که شاید گاهی بتوان از آن استفاده کرد. این روند که با ورود دختران و پسران تین ایجر کارگردانان و تهیهکنندگان و به قصد بازیگری آغاز شده بود امروز تبدیل به فرمولی فراگیر شده و تقریبا در رشتههای مختلف ساخت و ساز آثار نمایشی بهچشم میخورد. برای درک بهتر این نکته راحتترین کار این است که تیتراژ فیلمها و سریالهایی که میبینیم را با دقت بیشتری نگاه کنیم. هرچند اصولا از قدیم به ما یاد دادهاند که تیتراژ خیلی اهمیت ندارد. در تلویزیون که هنوز هم
تقریبا عرف بر این است که سریال یا فیلم ایرانی یا خارجی- فرقی نمیکند- تمام میشود تیتراژ به مثابه یک عنصر کاملا زائد دور ریخته میشود و به جایش گل و بلبل نشان میدهند. حتی سریالهای تولید خود تلویزیون با این مشکل مواجه میشود که تیتراژش نیمهکاره قطع میشود. البته نمیتوان منکر این قضیه هم شد که تیتراژ از منظر زیبایی شناسی سینمایی میتواند یکی از فصول مهم مورد بحث در سینمای ایران قرار بگیرد. با این وجود و در حالیکه ما عادت کردهایم که تیتراژ این عنصر ظاهرا بیهوده نگاه نکنیم، بیایید یکبار تیتراژ سریالی را که خریدهاید یا سریالی که از تلویزیون پخش
میشود را با دقت نگاه کنید. طولانی و خستهکننده است و کمکی هم به داستان نمیکند اما دیدنش یکبار خالی از لطف نیست. در یک تیتراژ ساده ابتدای یک سریال براحتی با چند نام فامیل مشابه و البته اسم متفاوت مواجه میشوید. خب فامیلی موردنظر هم یک فامیلی خاص است و تشابه اسمی به سختی میتواند باشد. ماجرا حضور اقوام و آشنایان است که پستهای مهم و حتی غیرمهم تیتراژ را به خود اختصاص دادهاند. بعد از تیتراژ این احتمال وجود دارد که بعد از دیدن تیتراژ سؤالهای زیادی فکرتان را مشغول کند. آدم بدبین همه جا هست و ممکن است بگوید مثلا فلان تهیهکننده یا فلان کارگردان با این کار
باعث شده که بودجه تولید از چرخه خانوادهاش بیرون نرود. مثلا آقای کارگردان خودش متنها را نوشته، خودش فیلم را تدوین کرده یا اصلا دستیار چندم کارگردانی وجود ندارد اما با این کار هم برای آشنایانش رزومه ساخته و هم اینکه در فهرست خرج و مخارج با ایجاد شغل، پول بیشتری بهدست بیاورد. اما عدهای هم نیمه پر لیوان را میبینند به همان فرمول قدیمی شریفینیا معتقدند. اما شاید سؤال منطقی این باشد که این اسامی آشنا آیا باتوجه به تحصیلات، تخصص و لیاقتشان به این نقطه رسیدهاند یا... خانواده ایرانی - سینمای ایرانی در سینمای ایران بسیارند همسران و فرزندانی که در کنار
والدین خود یا همسران خود به ایفای نقش، تهیه کنندگی، تصویربرداری و .... می پردازند. باران کوثری دختر رخشان بنی اعتماد که در تمام کارهای مادرش حضور دارد و پدرش جهاتگیر کوثری تهیه کننده است. یا ساعد سهیلی فرزند سعید سهیلی که بازیگر فیلم های پدرش است. خواهران شریفی نیا هم همیشه یا در کنار پدر (محمدرضا شریفی نیا) و یا کنار دست مادر (آزیتا حاجیان) حضور داشته اند. سحر جعفری جوزانی هم دختر مسعود جعفری جوزانی کارگردان مجموعه در چشم باد و این اواخر فیلم سینمایی ایران برگر در کارهای پدر حضور داشته است. مرحوم علی طباطبایی هم در کارهایی که پدرش کمال طباطبایی تهیه کننده بود
حضور داشت. محمد نیک بین همسر تهمینه میلانی، همچون الهام غفوری همسر سیروس مقدم تهیه کنندگی آثار همسرش را برعهده دارد. و از این دست می شود به تعداد بی شماری اشاره کرد. از نیما بانکی تا امیرحسین ثقفی فرزند اکبر ثقفی و فرشاد گل سفیدی و برادرش و یوسف و اسماعیل حاتمی کیا، فرزندان ابراهیم حاتمی کیا اشاره کرد که یکی عکاس و دیگری تصویربرداری پشت صحنه کارهای پدرش را بر عهده دارد.
این روزها هم فیلم قندون جهیزیه اثر علی ملاقلی پور فرزند فیلمساز فقیر رسول ملاقلی پور بر پرده سینماها نقش بسته است.
این دامنه حضور خانوادگی هنوز ادامه دارد و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود.
سلام سینما عشاق سینما هنوز هم کم نیستند.کسانی که پولهایشان را خرج آموزشگاههای معتبر و غیرمعتبر سینمایی میکنند. افراد سرشناس روزی نیست که با اصرار یک علاقهمند به این حرفه مواجه نشوند و جالب است که پاسخ بیشتر دوستان هنر به عشاق سینه چاک سینما این است: «برای ورود به این حرفه باید ابتدا تحصیلات آکادمیک داشته باشی و بعد اگر استعداد و کمی شانس داشته باشید وارد این کار میشوید. تازه این اول کار است زیرا آمدن سخت نیست، ماندن سخت است.» حالا از طرف همه عشاق سینما، آنهایی که حاضرند جانشان را برای سینما، برای یک پلان، برای رسیدن به پرده نقرهای، برای بودن در
کنار همه این آدمهای سرشناس میدهند، سؤالی که پیش میآید این است که این اقوام و آشنایان کارگردانان و تهیهکنندگان و بازیگران معروفی که روزبهروز بر تعدادشان چه بهعنوان بازیگر چه بهعنوان نویسنده و کارگردان و دیگر عوامل سازنده وارد این حرفه میشوند همه این شرایط را که شما گفتید دارا هستند؟! آیا پاسخ این سؤال «یک بام و دو هوا»ی اندیشه اهالی سینما نیست که در برابر عشاق سینما سختگیرترین و در برابر فرزندان خود منعطفترین هستند. بد نیست ما رسانهایها هم بهعنوان کسانی که رسالت بزرگ نماینده مردم بودن را بر دوش داریم در این زمینه تحقیق موشکافانه
بیشتری کنیم و به جای شیفتگی بیحد و اندازه به سوژههایمان بپرسیم آقای بازیگر، خانم نویسنده شما تحصیلات آکادمیک در ارتباط با رشته هنری که انجام میدهید، دارید؟ بد نیست از بسیاری از تهیهکنندگان و کارگردانان و کاشفان و استعدادیابان بپرسیم که آیا از بضاعت انسانی بالقوه سینمای ایران خبر دارند؟ و اساسا خروجی دانشگاههای هنر به کجا ختم میشود؟