مرجعی که کفتربازی را حرام اعلام کرد

علامه مجلسی معتقد است که ازدواج و تناسل فرزندان آدم(ع) به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنیان آفرید و اولاد آن‌ها با یکدیگر به صورت پسر عمو و دختر عمو در آمدند و تکثیر نسل صورت گرفت.

کد خبر : 439415
فارس: علامه محمدباقر مجلسی فرزند ملا محمدتقی مجلسی در سال 1037 قمری در اصفهان زاده شد و در سال 1110 قمری در همان شهر چشم از جهان فرو بست، وی به «مجلسی دوم» و پدر بزرگوارش به «مجلسی اول» مشهور است و هر دو در شمار دانشمندان بزرگ شیعه هستند، علامه مجلسی از بزرگ‌ترین عالمان شیعه است که خدمات گوناگون و فراوانی به جهان اسلام و مذهب تشیع کرده است، از جمله خدمات فرهنگی و دینی او تألیف کتاب‌های بسیاری در موضوعات مختلف دینی به دو زبان فارسی و عربی است، در میان آثار گرانسنگ وی، مجموعه عظیم بحارالانوار که به حق دائرة المعارف بزرگ شیعه است، بیش از دیگر آثار وی موجب شهرت او شده است.

به اصرار ساه سلیمان صفوی به منصب شیخ‌الاسلامی که بالاترین مقام عالی دینی بود، برگزیده شد و تا پایان عمر در این منصب باقی ماند، در واقع علامه مجلسی پس از محقق ثانی بزرگ‌ترین شیخ‌الاسلامی بود که در راه تعالی اسلام و ارزش‌های آن و امر به معروف و هنی از منکر و حفظ وحراست کشور اسلامی از وجود آثار شرک و کفر و نفاق و فحشا و منکر گام‌های اساسی را برداشت، بی جهت نیست که در تقویم کشورمان روز 30 مرداد را به نام این عالم بزرگ شیعی نامگذاری کرده‌اند، آنچه در ادامه می‌آید نگاهی اجمالی به بینش سیاسی این مرجع بزرگ شیعه در شرایط حساس ایران در دوران صفوی دارد و دیگر پاسخ به یک پرسش کلامی است که از منظر علامه مجلسی درباره نسل ابتدایی بشر بازگو می‌شود:

*هنگامی که یک عالم شیعی کفتربازی را حرام اعلام کرد!/سه نکته‌ای که شیخ‌الاسلام به پادشاه صفوی گوشزد کرد

پس از مرگ شاه سلیمان درباریان و خواجه سرایان، حسین میرزا (سلطان حسین) را که مورد علاقه مریم بیگم عمه شاه بود، بر تخت نشاندند، شاه در وقت تاج گذاری به صوفیان اجازه نداد چنانچه مرسوم بود شمشیر را به کمر او ببندند و علامه مجلسی را پیش خواند و درخواست کرد که این تشریفات را او انجام دهد، بنابراین علامه مجلسی در تالار آینه این مراسم را انجام داد.

شاه رو به علامه کرد و گفت: به ازای این خدمت چه تقاضایی داری و چه پاداشی می‌طلبی؟

علامه که شاه جوانی را می‌دید که حتی در وقت تکیه زدن بر تخت سلطنت قادر به سوار شدن به اسب نبود،‌ جوان‌تر و ساده‌اندیش‌تر از آن می‌دانست که بتواند کشتی این سرزمین را به ساحل برساند، از این رو از شاه چیزی را خواست که در ذهن هیچ یک از حاضران حتی علمای آن زمان نقش نبسته بود، چیزی را گفت که عظمت روح بلند و دیدگاه وسیع سیاسی او را نشان داد، وی بر سه نکته تأکید ورزید، سه نکته‌ای که ملت‌های بزرگ با آرمان‌های متعالی را به زانو در می‌آورد و غبار ذلت و خواری را بر پرچمشان می‌نشاند: «فساد، تفرقه و بی‌تفاوتی نسل جوان»

پس رو به شاه کرد و گفت: تقاضا دارم شاه فرمانی صادر کند و نوشیدن مسکرات، جنگ میان فرقه‌ها، همچنین کبوتربازی را نهی فرماید، شاه با رضایت خاطر پذیرفت و فوری فرمانی را به همان مضمون صادر کرد، همچنین علامه پادشاه را ترغیب کرد که فرمانی دیگر برای طرد صوفیان از شهر امضا کند، این پیروزی بزرگی برای علامه مجلسی و نجات ایران در آن وضیعت حساس بود که در غرب عثمانی‌ها، در شرق ازبک‌ها، در جنوب شرقی گورکانی‌ها و در شمال روس‌ها و در جنوب شرکت‌های هلندی و هند شرقی چشم طمع به آن دوخته بود.

مزار علامه مجلسی

*نظر علامه مجلسی درباره تناسل طبقه دوم بشر

یکی از سوالاتی که درباره تناسل طبقه دوم بشر یعنی همین فرزندان آدم و حوا مطرح می‌شود این است که این خواهران و برادران چگونه و با چه کسانی ازدواج کرده‌اند؟ آیا ازدواج در بین خود آنان بوده و یا به طریقی دیگر صورت گرفته است، در این خصوص نظرات مختلفی بیان شده است، اما علامه مجلسی معتقد است که ازدواج و تناسل فرزندان آدم(ع) به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنیان آفرید و اولاد آن‌ها با یکدیگر به صورت پسر عمو و دختر عمو در آمدند و تکثیر نسل صورت گرفت.

علاّمه مجلسی به سند معتبر نقل می کند که امام باقر(ع) فرمود: «از برای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حور العین فرستاد، پس هر یک از ایشان را به یکی از پسرهای خود داد و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد، خدا آن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جن تزویج کرد و نسل از ایشان به هم رسید، پس هر حملی که در مردم هست از آدم هست، و هر حُسن و جمالی که هست از حور العین است و هر بدصورتی و بدخلقی که هست از جنّ است.(1)

در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است:«... هنگامی که قابیل به سنّ بلوغ رسید، با دخترکی از جنس جنّیان به نام«جهانه» ازدواج کرد، بعد از آن خداوند هابیل را به آدم بخشید و او با حوریه‌ای بهشتی به نام«نزله» وصلت کرد».(2)

*پی‌نوشت‌ها:

1- عیاشی، تفسیر عیاشی، تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیه، ج 1، ص 215، مجلسی، حیاة القلوب،ج1، ص 194 و 195.

2-. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، 1403، ج 11، ص 226، به نقل از کتاب«الشفاء و الجلاء».

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: