شبکه بردگان ملکه!

چون مرحله استعدادیابی، عضوگیری و تربیت نیرو با هزینه سرشاخه‌های سیاسی داخل کشور صورت می‌گیرد، این روش برای بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی بسیار اقتصادی محسوب می‌شود.

کد خبر : 438530
روزنامه وطن امروز در گزارش خود در روز سه شنبه ۲۷ مرداد نوشت: همان طور که پیش از این در گزارش «خانه تیمی» ذکر شد، نحوه عضوگیری بی‌بی‌سی و سایر رسانه‌های وابسته به آمریکا در داخل کشور متفاوت است. بی‌بی‌سی به واسطه ارتباط قوی با برخی سیاسیون نفوذی فعال در داخل مرز، با نشاندار کردن خبرنگاران و نویسندگان با استعداد و مورد علاقه خود به تامین نیرو می‌پردازد و با هدایت و مدیریت مادرخرجان داخلی، پس از پرونده‌سازی امنیتی برای نیروهای دستچین شده، آنها را مجبور به فرار از کشور و جاگیری در محل دلخواه خود می‌کند. برخی مزایای این روش به شرح ذیل است.الف- قیمت تمام‌شده حداقلی چون مرحله استعدادیابی، عضوگیری و تربیت نیرو با هزینه سرشاخه‌های سیاسی داخل کشور صورت می‌گیرد، این روش برای بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی بسیار اقتصادی محسوب می‌شود. جیب «غ -ک» و «م - ه» و باندی از بانکداران پشت‌پرده و اعضای هیات مدیره شرکت‌های ملی به ناحق خصوصی‌شده در دوره کارگزاران، در این ارتباط استراتژیک در اختیار کارکنان آینده ملکه قرار می‌گیرد و پس از تربیت نیرو در رسانه‌های زنجیره‌ای داخلی، اپوزیسیون غیرمعاند، با هدایت و هزینه‌سازی رؤسا، با ترس و وحشت از فانتزی باقی ماندن در داخل ایران در صف پناهندگی در دوبی و ترکیه می‌ایستند! اینجاست که دستگاه امنیتی انگلیس وارد میدان می‌شود و پس از بهره‌کشی مضاعف از سوژه در خاک ترکیه و سایر کشورهای همسایه، کیس وحشت‌زده از انواع مراحل راستی‌آزمایی را با کمترین هزینه مدیون «لطف ملکه» می‌کند. به همین دلیل است که میزان درآمد خبرنگاران بی‌بی‌سی در مقایسه با کارمندان سایر رسانه‌ها کمتر است. به واسطه قوانین داخلی اینتلیجنس سرویس بریتانیا، امکان رشد حقیقی در سیستم اداری انگلیس برای اعضای «شبکه بردگان» وجود ندارد. این موضوع زمانی جالب می‌شود که بدانیم خبرنگاران ایرانی فعال در سرویس بی‌بی‌سی فارسی حق فعالیت حقوقی شخصی ندارند. به طور مثال هیچ کدام از فراریان با استعداد ایرانی که به استخدام باند استثمارگر ملکه درآمده‌اند حق انتشار خاطرات، نشر کتاب و هر فعالیت دیگر شخصی را که منجر به تبدیل آنها از «پناهنده درجه ۳» به «شهروند درجه یک انگلیسی» شود ندارند. در نتیجه این کنترل ساختارمند قدرت و شهرت و ثروت، افراد به مهره‌هایی رام و کم‌اثر در خارج از محیط کار تبدیل می‌شوند که اغلب به واسطه نزول شاخصه‌های امید به زندگی با دوره‌های طولانی‌مدت افسردگی دست به گریبانند. البته نباید از تاثیر شروط خوارکننده سیستم در دخالت در همه امور شخصی به اصطلاح خبرنگاران مذکور به سادگی عبور کرد. از دست رفتن «حریم خصوصی» اولین تجربه قربانیان با استعداد اما پریشان ایرانی پس از پیوستن به بی‌بی‌سی است که همچون مهره‌ای سوخته و خواهان حق حیات، ناچار می‌شوند به جای تن دادن به شرایط خبرنگاری حرفه‌ای، آلوده ملزومات «جاسوسی جنسی» شوند. پس به واسطه همه مسیرهای کنترلی ذکر شده، دست بی‌بی‌سی در مدیریت شرایط زندگی پناه‌جویان مطرود توسط عوامل خائن داخلی، باز است و سیستم با کمترین هزینه به کار خود ادامه می‌دهد. ب- پرهیز از آلودگی گفتمانی شهرت از مهم‌ترین عوامل چالش‌ساز پیش روی مدیران هر رسانه خارجی است. به علت وجود قانون «انتشار آزاد اطلاعات» هر خبرنگار با استعداد و کاربلدی می‌تواند به واسطه ارائه و دسته‌بندی اطلاعات به روز، نزد دستگاه‌های رسانه‌ای- اطلاعاتی متنوع غربی اسم و رسمی به هم زند و به قول معروف هم از توبره کاسب شود و هم از آخور! به طور مثال گروهی از نیروهای ایرانی پناهنده که در رسانه‌های آمریکایی و اروپایی فعال هستند با ارتباط‌گیری مستقیم با انواع باندهای حقوق بشری و سازمان‌های سیاسی و به اصطلاح «صلح‌ساز» غربی، خود را تا حد زیادی به اتاق‌های فکر حاکمیتی نزدیک کرده‌اند و پر واضح است که چنین نقشی علاوه بر فضاآفرینی مالی ویژه، به صعود تحلیل‌های متنوع شخصی افراد در سیستم منجر می‌شود. به طور مثال خبرنگاران روزآنلاین و شاخه هلندی وابسته به کنگره اروپا از همین دست پناهندگان به شمار می‌روند. فرح کریمی، دخی فصیحیان، هادی قائمی و بسیاری دیگر با نقش‌آفرینی در سیستم بی‌سر و ته آمریکایی، خود را تا بالادست سیستم سوق داده‌اند و از نایاک گرفته تا منافقین و آکسفام و برخی زیرمجموعه‌های حقوق بشری سازمان ملل و حتی احمد شهید را به واسطه بلند کردن ۱۰ هندوانه با ۲ دست، می‌چاپند! از جالب‌ترین سوژه‌های فعال در این نقش می‌توان به «علیرضا نوری‌زاده» و تحلیل‌سازی‌های مضحکش اشاره کرد! نتیجه این می‌شود که ورودی‌های اطلاعاتی- امنیتی سیستم غربی و حتی عربی به واسطه جاه‌طلبی ویژه پناهندگان، به اطلاعات ناقص و ساختگی آلوده می‌شود. بی‌بی‌سی با کنترل اطلاعاتی شدید نیروها و قطع هر نوع فعالیت سیاسی و حتی اجتماعی خارج از برنامه عوامل، از آلودگی گفتمانی سیستم خود بشدت جلوگیری کرده است. در نتیجه آنچه در بی‌بی‌سی اجرا می‌شود صرفا برنامه‌ای از پیش تعیین شده است که با هماهنگی عوامل سیاسی نفوذی داخل ایران و کلان سیاستمداران MI۶ اجرایی می‌شود و به تقویت حاکمیت بریتانیا می‌انجامد. ج- نفی سیاست‌سازی از پایین به بالا یکی از جالب‌ترین رفتارهای بی‌بی‌سی بی‌توجهی محض به برخی خبرهاست که بعضا به صورت هماهنگ توسط همه باندهای رسانه‌ای اروپایی- آمریکایی پوشش داده می‌شود و در راس اخبار قرار می‌گیرد. مقاومت رسانه‌ای برابر کمپین خبری گروه رسانه‌ای راکفلرها کار چندان راحتی نیست و نیازمند سیاستی فعال، پویا و رسمی است. به طور مثال به‌رغم فعالیت گسترده باند رسانه‌ای وابسته به راکفلرها درباره پرونده «صلح آمریکا و ایران» که از جانب رسانه‌هایی همچون صدای آمریکا، الجزیره، سی‌ان‌ان، واشنگتن‌پست، آتلانتیک گروپ و بلومبرگ حمایت شد، بی‌بی‌سی براساس اصول سیاست خارجی انگلیس همواره رفتاری محتاطانه و انتقادی در پیش گرفته است. نتیجه اینکه برابر درگیری‌های درون‌گروهی عوامل داخلی این باند، آسیب وارده به سیستم از بالا به پایین کنترل شده است. نفوذ گسترده عملیاتی برخلاف بی‌بی‌سی که با باند رسانه‌ای محدود خود در ایران رفتاری ویژه و اطلاعاتی دارد، مدیران جریان رسانه‌های زنجیره‌ای داخل ایران بدون کوچک‌ترین تحلیلی، صرفا مجری سیاست‌های آمریکا هستند و از کمترین دیسیپلین حرفه‌ای‌نیز برخوردار نیستند. به طور مثال رسانه‌های زنجیره‌ای داخلی در حال حاضر بدون هیچ نگرانی تریبون رسمی خود را در اختیار عوامل رسمی وابسته به کنگره و دولت آمریکا همچون «تریتا پارسی»، «علی واعظ»، «احمد صدری» و «آنجی احمدی» قرار می‌دهند که به باند «گری سیک» در جامعه رسانه‌ای آمریکا مشهورند. از دیپلمات‌های مشهور این باند نیز افرادی همچون توماس پیکرینگ، روحی رمضانی، جان دومینک پیکو، ویلیام میلر، شیرین هانتر، فریده فرحی و... از خط‌ دهندگان و خوراک‌سازان زنجیره‌ای‌ها به شمار می‌روند که همگی از اعضای هیات مدیره تشکیلات لابیست رسمی کنگره آمریکا در حوزه دیپلماسی عمومی، به منظور ارتباط‌گیری و آلوده‌سازی نهادهای دولتی و دیپلمات‌ها و جامعه ایرانی محسوب می‌شوند. نتیجه همه بازی‌سازی‌های صورت گرفته در خاک ایران، آلودگی گفتمانی به مطامع دیپلماسی آمریکایی به عنوان مهم‌ترین شاخصه رسانه‌های زنجیره‌ای ایرانی است. البته گفتنی است، باند «م - ق» به واسطه ارتباط گسترده ساختاری با باند مسعود بهنود در بی‌بی‌سی فارسی و برتری تاریخی انگلیس در حوزه علوم انسانی، اندکی با این جریان تفاوت دارند، هر چند التقاط آمریکایی در باند انگلیسی ماهنامه‌های کارگزاران غرب نیز به علت خاستگاه گفتمانی نومحافظه‌کاران لیبرال در ایران به وضوح قابل مشاهده است. با این وجود به راحتی می‌توان پیش‌بینی کرد بیشترین عضوگیری بی‌بی‌سی در آینده نزدیک از عوامل بخت برگشته و نشاندار نشریات کارگزاران غرب خواهد بود که هم‌اکنون نیز رفتارهای خارج از عرف سیاست و فرهنگ ایران در لندن بازتاب رسانه‌ای می‌یابد و در مقابل روزنامه‌های زنجیره‌ای شهیر پس از فتنه‌افروزی؛ به صورت کور، رسانه‌های اروپایی و آمریکایی را تغذیه خواهند کرد. آیا سکوت در برابر ساختارسازی رسمی دشمن در خاک کشور توجیه‌پذیر است؟ مهم‌ترین پلان نقشه سازش ایران و آمریکا، تغییر ذائقه سیاسی ملت و نظام از «استکبارستیزی» به «استکبارپرستی» به عنوان مهم‌ترین تغییر ساختاری پساانقلابی ایران است. وقت آن است که دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور حقیقتا «با همه توان اجازه نفوذ و حضور آمریکایی‌ها در ایران» را نداده و راه باند رسانه‌ای نفوذی بزک‌کننده چهره آمریکا و انگلیس در کشور به عنوان افسران دیپلماسی عمومی دشمن را سد کنند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: