احیا گرافیتی انقلاب در مشهد +تصاویر

گرافیتی از خلاقانه‌ترین و اعتراضی‌ترین عرصه‌های هنری است که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران به یکی از مردمی ترین هنرها مبدل می‌گردد و در سال‌های دفاع مقدس به اوج خود می‌رسد. تشییع شهدای غواص در مشهد انگیزه‌ای بود برای فعالان نهضت مردمی پوسترهای انقلاب که به سراغ این هنر فراموش‌شده بروند.

کد خبر : 438111

همزمان با تشییع پیکر مطهر شهدای غواص در مشهد نهضت مردمی پوسترهای انقلاب در استقبال از این شهدا به سراغ هنر و رسانه‌ای فراموش‌شده رفت. هنر «گرافیتی» و رسانه «دیوار». گرافیتی از خلاقانه‌ترین و اعتراضی‌ترین عرصه‌های هنری است که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران به یکی از مردمی ترین هنرها مبدل می‌گردد و در سال‌های دفاع مقدس به اوج خود می‌رسد. دیوارها رسانه‌هایی می‌شوند برای اعتراض و بیان خواسته‌های واقعی مردم، و بستر خلق آثار فراموش‌نشدنی هنر انقلاب. تشییع شهدای غواص در مشهد انگیزه‌ای بود برای فعالان نهضت مردمی پوسترهای انقلاب که به سراغ این هنر فراموش‌شده بروند و بار دیگر زنده‌اش کنند. در ادامه بخش‌هایی از گفتگو را می‌خوانید با سید محمدرضا میری، دبیر نهضت مردمی پوسترهای انقلاب و از مجریان عملیات گرافیتی برای شهدا. میری از سابقه هنر گرافیتی انقلاب و ویژگی‌هایش می‌گوید:

انقلاب اسلامی گرافیک را مردمی کرد

حیات واقعی گرافیک در ایران، نه ‌فقط به گفته ما که حتی به اعتراف روشنفکران با وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفت.، یعنی وقتی همه مردم به خاطر حرفی که داشتند، به خاطر اعتراضی که داشتند، سراغ شقوق مختلف گرافیک رفتند و محصول گرافیکی ارائه دادند. پوستر تولید کردند، شعارنویسی کردند و به کارهای گرافیکی رو آوردند و شابلون زدند. عملاً گرافیک بعد از انقلاب و در زمان جنگ تازه جایگاه واقعی مردمی خودش را پیدا کرد. و الّا قبل از انقلاب گرافیک برای تبلیغ اجناس و تغییر سبک زندگی بود و یا دولتی بود و یا در اختیار روشنفکران برای تبلیغ تئاتر و کنسرت. چیزی نبود که واقعاً بین مردم حضورداشته باشد.

انقلاب و جنگ باعث شد خود مردم همه‌جوره محصول تولید کنند. برای مثال به یک پایگاه بسیج که می‌رفتی می‌دیدی اینجا تراکت درمی آید، پرچم در می آید، پوستر درمیاید، گرافیتی در میاید. برای همین می‌گوییم گرافیک ایران حیات واقعی‌اش را بعد از انقلاب پیدا کرد. و شد پای ثابت زندگی فرهنگی و اجتماعی مردم.

دولتی ها وارد می شوند…

آخرین جرقه‌های این حرکت های خودجوش در زمان رحلت امام اتفاق افتاد، و تألّمی که داغ حضرتش بر دل های مردم گذاشت باعث خلق آثار گرافیکی مختلفی شد. کم کم با توزیع محصولات ستاد ارتحال و فرمانداری‌ها، تولیدات مردمی کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود و هر چیز متصدی دولتی خودش را پیدا می‌کند.

به یک معنا با ورود به دهه هفتاد ما شاهد افول گرافیک انقلابی و مردمی هستیم. چون خلق آثار گرافیکی و پوستر منحصر می‌شود به نهادها و سازمان های خاصی که سفارش بدهند و چاپ کنند و در بین مردم توزیع کنند. کم‌کم جریان‌های مردمی از دست می‌رود و مردم عادت می‌کنند که منتظر باشند، مثلاً ۲۲ بهمن، شورای هماهنگی یا سپاه و این‌ها چی چاپ می کنند تا ما دستمان بگیریم. گرافیتی ها و دیوار نویسی های پراکنده و خودجوش هم تبدیل شد به نقاشی دیواری های بزرگ و فاخر که البته لازم هم بود. می خواهم بگویم زیر دست و بال آن تیراژها و این نقاشی دیواری ها، گرافیک مردمی گم شد.

اعتراض به دنبال جا می گردد…

کم‌کم همه‌چیز رسمی می شود و رسانه‌ ی رسمی خودش را پیدا می‌کند. به‌خصوص در گرافیتی منع قانونی نیز پررنگ‌تر می‌شود. و تو برای هر کاری باید مجوز بگیری و حتما باید ثبت شده هم باشی تا مجوز بگیری.

خب، حزب‌الله به خودش می‌آید و می‌بیند اصولاً در این رسانه‌های رسمی، بسیاری از حرف‌های ناب و شفاف و تیز انقلابی گفته نمی‌شود. به تعبیری سانسور می‌شود و همه با تعارف و دکوراتیو حرف می‌زنند. بحث فرمان هشت ماده‌ای و عدالت‌خواهی و تهاجم فرهنگی و سستی دولت و… این‌ها نه در بیلبوردها جایی دارد نه در نقاشی دیواری‌ها نه در… خب ادبیات اعتراضی یک جایی باید خودش را نشان بدهد. و گرافیتی هم برای همین خلق‌شده!

اصلاً شما می‌بینید که گروه‌های زیرزمینی موسیقی و نحله‌ها و فرقه‌های مختلف هم به همین خاطر به‌شدت به گرافیتی روی آورده‌اند. و باید اعتراف کنیم که ما کمتر روی این میراث انقلاب کار کرده‌ایم و یک جاهایی به نفع آن‌ها مصادره شده است.

یک جستجو بکنید در وب و ببینید نتایج موجود چه می‌گوید.

۹ دی ، هرکسی پلاکارد خودش!

کما این‌که از سال ۸۸ و دقیق‌تر از ۹ دی ۸۸ به این‌طرف که نگاه می‌کنید می‌بینید این حضور خودجوش بیشتر شد. مثلاً من می‌بینم که شعاری که در دلم است مثلاً در پوستر رسمی شورای هماهنگی نیست. برای همین یک ماژیک برمی‌دارم و آن را روی کاغذ می‌نویسم. یا اسپری برمی‌دارم و روی دیوار می‌نویسم. کار هم ندارم که خط من خوب است یا نه. یک‌حرفی دارم باید بزنم. این می‌شود گرافیتی. یک گرافیتی انقلابی.

البته در جبهه معارض هم همین بود. آن‌ها هم احساس می‌کردند رسانه ندارند، پس شروع کردند. بالاخره یک مبارزه تمام‌عیار بود و پایش به گرافیتی هم باز شد. حالا من بحث مفصلی دارم در (آشنایی با تبلیغات پارتیزانی) که در این نبرد چه اتفاقات بامزه‌ای افتاد و بچه‌های ما چطور مدیریت کردند این فضا را.

اعتراض به چی؟!

پس گرافیتی مردمی است، پروژه نیست، سفارش نیست. با ابزار ساده انجام می‌شود، سریع انجام می‌شود، خلاقانه است. زبان اعتراضی دارد، حرف‌هایی را می‌زند که در تریبون‌های رسمی نمی‌زنند. خود اعتراض یک مقوله گسترده است. ما امروز به خیلی چیزها می‌توانیم بلکه باید اعتراض کنیم: از نظام استکباری گرفته تا تروریست‌های دولتی. تا اهمال‌کاری‌های موجود در دولت خودمان. به بی‌عدالتی اقتصادی و رسانه‌ای، و حتی ما می‌توانیم به خودمان اعتراض کنیم. اعتراض به عادت‌های بدمان. تغییرات غلطی که در سبک زندگی شخصی خودمان اتفاق افتاده. دور شدنمان از آرمان‌ها و انقلابی گری‌ها. و کلی مطالبات دیگر…

اصلاً علت‌العلل کم‌کاری ما در گرافیتی همین است که به وضع موجود هیچ اعتراضی نداریم. گویا همه‌چیز خوب است و از همین‌جاست که واقعاً عطش دستیابی به یک رسانه‌ی متفاوت را نداریم.

قرار نیست نمای شهر را به هم بریزیم

جنبه دیگری که در گرافیتی وجود دارد، ارتباطش با چهره عمومی شهری است. قرار نیست گرافیتی انقلابی بیاید و نمای شهری را به هم بریزد. برای همین لازم است با ذوق و تدبیر و هماهنگی خلق شود. خصوصاً در آن نوع از گرافیتی که به مقتضای شکل و احوال فیزیکی دیوارها خلق می‌شود.از طرفی نهادهایی که می‌توانند کمک کنند و فضا در اختیار قرار دهند حتماً باید این کار را بکنند.

اخلاق گرافیتی!

نکته دیگر این‌که نباید به اموال عمومی و خصوصی مردم خدشه وارد شود. البته گرافیتی الزاماً روی دیوار انجام نمی‌شود ممکن است روی پارچه، مقوا، پلاکارد، بوم انجام می‌شود. بحث تکنیکی در این باب فراوان است. امّا اگر قرار است روی دیوار انجام شود حتماً باید دیوارهایی باشد که مجوز این کار را دارد، یا با رضایت صاحب دیوار و ساختمان باشد. چون جنبه‌های اخلاقی و حقوقی حتماً باید رعایت شود.

گرافیتی برای شهدا، آغاز عملیات‌های گرافیتی نهضت

بنده تقریباً از اوایل دهه هفتاد تجربه کار گرافیتی را داشته‌ام و باقابلیت‌هایش آشنا هستم. درواقع بسیاری از تکنیک‌های آن دوره به حوزه گرافیتی برمی‌گشت و در این قالب‌ها تولیدات زیادی داشتم. ضمناً روی نمونه‌های زیادی از گرافیتی‌های کشور مطالعه کرده‌ام. برخی از دوستان هم مسبوق به سابقه بودند. سعی کردیم تجربه‌ها را یکی کنیم و برای استقبال از شهدا یک اتفاق تازه و پرانرژی را رقم بزنیم که ان‌شاءالله ادامه هم خواهد داشت.

ما یک فراخوان محدود دادیم و تقریباً شش تیم پای‌کار آمد. کارها هم گروهی بود. هرکسی هر کاری از دستش برآمد انجام داد. طراحی، نوشتار، برش، اجرا و…

تجربه‌ای خوب و پر از انرژی بود. سر شب که بچه‌ها جمع شدند تقریباً نمی‌دانستند دقیقاً می‌خواهند چه‌کار بکنند اما سحر داشتند توی خیابان اجرا می‌کردند. دقیقاً آن فضای سرعت و عملیاتی بودن حکم‌فرما بود.

در برخی از کارها آن تیزی و آن اعتراض در ادبیات به‌خوبی دیده می‌شود و طعنه بر فضای تبلیغات مادی‌گرای شهر می‌زند.

ان‌شاءالله این کارها حساب‌شده و به دور از ابتذال و ریخت و پاش و کپی کاری در همه جا زنده شود. یا رسانه‌های رسمی تسلیم اعتراضات آرمان‌خواهانه‌ی جوانان انقلابی شوند، یا ادبیات انقلابی بر ادبیات دکوراتیو رسمی غلبه پیدا کند.

گزارش تصویری عملیات گرافیتی برای شهدا

منبع: صبح هنر

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: