سوء مدیریت در مجموعه داوری فوتبال
نبود مدیریت مناسب در حوزه داوری فوتبال باعث شده در آغاز فصل پانزدهم لیگ برتر، زودتر از حد تصور صدای اعتراضها نسبت به داوری شروع شود.
ایسنا:فقط دو هفته از آغاز فصل پانزدهم لیگ برتر فوتبال گذشته و هفته سوم هم به پایان میرسد ولی از گوشه و کنار کشور صدای اعتراض و انتقاد نسبت به داوریها شنیده میشود. در این که شروع زودهنگام اعتراضها اتفاقی ناخوشایند است شکی نیست اما نکته ناگوارتر این است که چه امری باعث شده اعتراضها خیلی زودتر از حد تصور بلند شوند؟ در هر کاری مدیریت مهمترین مسئله است. در سالهای اخیر همیشه اختلاف و نزاعها در راس هرم مدیریتی داوری فوتبال وجود داشته و چند سال است که نظر واحد یا قدرت واحد و معتدل این امر مهم را رهبری نمیکند. جامعه فوتبال ایران هنوز اختلافهای بنیانبرانداز فریدون اصفهانیان و حسین عسگری را فراموش نکرده، هرچند این دو در کل فصل اصرار عجیبی داشتند که این اختلاف ریشهای را انکار کنند اما انکار خورشید در وسط روز غیر ممکن است. اختلاف کمیته و دپارتمان داوری در موارد مختلفی از جمله چیدمان داوران، معرفی داوران لیگ برتری و بینالملل، کلاسهای آموزشی، نظارتها و مزایای ناشی از این مسائل بود. کمیته داوران فدراسیون فوتبال هم در دوره گذشته چند بار دچار تغییر و تحول شد و بارها اعضای آن عوض شدند و یا استعفاهای متعدد به دلایل مختلف مانند کاندیداتوری در شورای شهر یا اختلاف با رییس کمیته. هرچه بود مدیریت مجموعه داوری حال و روز خوشی نداشت و همین مسئله به اعتراضها علیه داوران دامن میزد و حتی فضا به قدری آلوده بود که خود داورها هم تکلیف خود را نمیدانستند و در بسیاری موارد این اختلافها در عملکرد داوران تاثیر به شدت منفی گذاشت. اتفاقات رخ داده پس از هفته آخر لیگ چهاردهم و ضعف کمیته داوران در دفاع از داور مسابقه تراکتورسازی و نفت تهران - که هرچند در آن بازی اشتباه داشت اما مقصر اتفاقات پس از بازی نبود - نشان داد که سیستم مدیریت داوری در ایران نیازمند بازنگری اساسی است. فصل پانزدهم آغاز شد و در حالی که همه انتظار داشتند روند داوریها و از آن مهمتر مدیریت داوران سر و شکل بهتری داشته باشد، از همان روز نخست اعتراضها بلند شد. وقتی کسی مثل یحیی گلمحمدی با آن اخلاق و منش آرام و شخصیت سر به زیر در هفته اول لیگ لب به اعتراض میگشاید، باید به یک چیز شک کرد؛ اعتراض چنین فردی به احتمال قریب به یقین از ضعف و نقص در کار حکایت دارد. مدیریت داوری جنبههای مختلف دارد اما اصل اساسیاش چیدمان داوری است. کمیته داوران یا دپارتمان داوری، هر کدام که مسئول چیدمان داورهاست - همین مسئله یکی از اختلاف کهنه کمیته و دپارتمان است - در دو هفته اول لیگ کاری کردند که کاخ آرزوهای اهالی فوتبال فرو بریزد و به یکباره همه فصلی پر از اشتباه داوری و اعتراض مربیان را پیش روی خود تصور کنند. سوء مدیریت در همان ابتدای فصل باعث شد صدای آرامترین مربی لیگ هم درآید و تا مرز محرومیت انضباطی پیش برود. گلمحمدی در بازی اول نسبت به انتخاب داوری که قبلا چند بار به ضرر تیمش سوت زده بود اعتراض داشت، اما در بازی دوم کمیته داوران به جای مدیریت مسئله داوری را برگزید که بیش از یک سال و نیم از میادین دور بود. حتی اگر بپذیریم که محسن قهرمانی در داربی اصفهان عملکرد خوبی داشته، باز هم قابل قبول نیست که داوری چون او پس از چندین ماه دوری از دوران آمادگی در چنین دیدار حساسی به کار گماشته شود. همچنین اظهار نظر حسین خطیبی، مربی تیم سیاه جامگان مشهد پس از بازی دوم تیمش جالب توجه است. او گفته اگر داوری اشتباه نداشت تیمش هیچ مشکلی نداشت. البته این حرف گزافی بیش نیست و پس از باخت، انداختن همه تقصیرها بر گردن داور به هیچ وجه درست نیست اما وجود چنین نگاهی حاصل همان سوء مدیریتهاست. فصل پانزدهم با حاشیههای داوری شروع شد و دیری نپایید که دامنه اختلافها به درون کمیته داوران هم کشیده شد و چند تن از اعضا از استعفا دم زدند و برخی هم اخبار مربوط به استعفایشان را شایعه خواندند. در هر حال این وضعیت کمیته داوران اصلا خوشایند نیست. تا اینجا بحث بر سر سوء مدیریت کمیته داوران و مجموعه مدیریت کلان داوری بود اما این جنبه خوشبینانه بحث است. میشود طور دیگری درباره چیدمان داوری و اتفاقات رخ داده در لیگ حرف زد؛ هرچند فعلا نیازی به پرداختن به چنین بحثهایی نیست.