یک مطالعه نشان می دهد که حدود 90 درصد از دکترها در صورت مواجهه با بیماری لاعلاج از احیا صرفنظر می کنند.دکتر کندرا فلیگل از غم و اندوهی می گوید که هنگام انجام عمل CPR (احیای قلبی ریوی) روی بیماران لاعلاج سالخورده حس می کرد. او می گوید: "احساس می کردم که افراد سالمند را در روزهای پایانی عمرشان آزاد می دهد".
کد خبر :
437229
شفاف: یک مطالعه نشان می دهد که حدود 90 درصد از دکترها در صورت مواجهه با بیماری لاعلاج از احیا صرفنظر می کنند.دکتر کندرا فلیگل از غم و اندوهی می گوید که هنگام انجام عمل CPR (احیای قلبی ریوی) روی بیماران لاعلاج سالخورده حس می کرد. او می گوید: "احساس می کردم که افراد سالمند را در روزهای پایانی عمرشان آزاد می دهد".
این کار با انچه که مردم در تلویزیون تماشا می کنند هیچ شباهتی ندارد. در دنیای واقعی، اغلب دنده ها شکسته می شوند و تعداد اندکی از این کار شاق جان سالم به در می برند. دکتر فیگل که اکنون در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تدریس پزشکی مشغول است می گوید که این تجربیات بالینی که در اوایل کسب کرده بود، با او همراه هستند. او می گوید: "می وقتی CPR را انجام می دادم گاهی اوقات اشک از چشم هایم جاری می شد و می گفتم متأسفم، متأسفم، خدانگهدار. زیرا می دانستم که به احتمال زیاد موفقیت آمیز نخواهد بود. فقط شیوه ای وحشتناک برای پایان دادن به زندگی یک نفر بود." دکتر فیگل برای خود و
عزیزانش چیز دیگری می خواهد. اکثر دکترهای دیگر نیز همینطورند: مطالعه ای در دانشگاه استنفورد نشان می دهد که تقریباً 90 درصد از دکترها در صورت مواجهه با بیماری لاعلاج از احیا و درمان خشونت بار صرفنظر می کنند. حدود ده سال پیش بود که بعد از مرگ آرام و بی دردسر یکی از همکاران، دکتر کن مورای بیان کرد دکترها به طوری متفاوت از بقیه می میرند. مورای گفت: "او در خانه اش مرده بود و من در وقع اصلاً یادم نیست که هیچ کدام از همکارانم در بیمارستان مرده باشند. این برای من خیلی عجیب بود زیرا من می دانم که اکثر افراد در بیمارستان می میرند". مورای شروع به صحبت با سایر دکترها
درباره این موضوع کرد. "من گفتم «تابحال به این پدیده توجه کرده اید؟» انها فکر کردند و گفتند که بله حق با تو است". مورای در سال 2011 مشاهدات خود را در مقاله ای منتشر کرد. این مقاله با عتپنونپان "دکترها چگونه می میرند!" به جهان گفت که دکترها به احتمال فراوان در خانه مانده و بدون مراقبت های خشن که اکثر افراد در روزهای پایانی عمر خود متحمل می شوند، می میرند. برنامه مورای برای خودش نیز همین بود. مورای می گوید: "می هم مانند اکثریت، دوست دارم مرکس آرام داشته باشم و دوست ندارم اقدامات غیرعادی در مورد من اتخاذ شود که بی معنا هستند". اکثر بزرگسالان نیز همین
احساس را دارند. حتی آنها اغلب هنگام مرگ، در زیر دستگاه های الکتریکی قرار دارند. فقط حدود یک دهم از دکترها می گویند که هنگام مرگ با بیماران خود درباره مرگ صحبت کرده اند. دکتر بابک گلدمن می گوید، یکی از دلایل این قطع ارتباط این است که تعداد اندکی از دکترها می دانند که چگونه باید در مورد مرگ با بیماران خود صحبت کنند. او می گوید:"به ما یاد داده اند که عمر را افزایش دهیم". دکتر گلدمن متخصص مراقبت تسکینی در مرکز پزشکی سنت جوزف کالیفرنیا بوده و می گوید که داشتن گفتگوی خای از احساسات مانند این است که دکتری یک خانواده را نابود می کند. وی می گوید: "من فکر می کنم
بعضی اوقات امید دادن آسان تر از گفتن واقعیت است". گلدمن به عنوان بخشی از دوره تخصصی خود مقاله مورای را می خواند. طبق گفته اش، او نیز می خواهد بدون اقدامات قهرمانانه بمیرد و دانستن نحوه مرگ دکترها اطلاعات مهمی برای بیماران است. وی می افزاید، "اگر آنها بدانند که این چیزی است که ما برای خود و خانواده خودمان می خواهیم، بسیاری از مسائل حل می شود." بعلاوه، مراقبت پزشکی هزینه نشست های برنامه ریزی پایان عمر با بیماران را به دکترها نمی پردازد. نورا زامیچوف می گوید که ای کاش زودتر مقاله مورای را خوانده بود. او که نویسنده آزاد اهل لس آنجلس است می گوید که اگر او و
همسرش مارک سیلور می دانستند دکترها چگونه می میرند، در اواخر عمر همسرش، راه درمان دیگری برای او انتخاب می کردند. زامیچوف می گوید یک رژیم سخت شیمی درمانی و تابش قدرت راه رفتن را از شوهر 58 ساله او گرفته و نهایتاً، در هفته های پایانی عمرش بستری و زمین گیر کرده است. او می گوید: "در هیچ نقطه ای، هیچ دکتری به ما نگفت که آیا شما می دانید درمان نکردن چیست؟" وی بعد از خواندن مقاله مورای فهمید که انجام اقدامات کمتر در روزهای پایانی، به احتمال زیاد آرامشی به همسر او داده است. زومیچوف می گوید: "مقاله مورای به من آموخت که صبر باید کرد زیرا تمام گزینه ها در دست نیست."
اما دانستن این که مداخلات پزشکی در پایان عمر تا چه اندازه می تواند برای یک شخص خاص مناسب است، نیازمند گفتگوهای گسترده درباره مرگ می باشد. مورای می گوید امیدوار است مقاله اش سبب شود که پزشکان بیشتری به این کار مبادرت ورزند. هر چند می داند که صحبت کردن با خانواده بیماری که در حال گذراندن آخرین روزهای عمر خود می باشد مشکل است.