سناریوی مرگ مرد یک چشم

«بن لادن» دو سال پیش از انتشار خبر حمله کماندوهای آمریکایی به اقامتگاهش، به دلیل ابتلاء به برخی بیماری‌ها از جمله امراض ریوی، تب و لرز و مالاریا فوت کرده بود. اما بعدها رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند وی در عملیاتی بی‌نظیر و متهورانه کشته شده است.

کد خبر : 434972
روزنامه «حمایت» در یادداشتی به قلم «سیدجعفر قنادباشی» نوشت: به دنبال انتشار خبر تایید مرگ «ملا عمر» سرکرده طالبان پس از تاخیری دوساله، فرضیات مختلفی در رسانه‌ها مطرح گردیده و چندین سناریو در این ارتباط محتمل دانسته شده است. یکی از تحلیل‌ها طرح این فرضیه است که تاریخ مصرف گروه تروریستی طالبان به نوعی پایان یافته است و بر اساس طراحی‌های جدید، تروریست‌‌های داعش که نسخه جدید طالبان با شرایط امروزی هستند و نقشه‌هایی برای حضور در افغانستان دارند، جایگزین نسخه قبلی خواهند گردید. لذا برای قرار دادن نقطه پایان بر فرآیند طالبانیسم، دست به انتشار چنین خبری زده‌اند تا بین هواداران این گروه در افغانستان و پاکستان ناامیدی را به اوج خود برسانند. فرضیه دوم که ارتباط معناداری با فرضیه اول دارد، به سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان (آی اس آی) بر می‌گردد. سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان و افغانستان در حال حاضر در چارچوبی رقابتی قرار دارند و تضادهای ناپیدایی بین این دو نهاد اطلاعاتی در جریان است. نیروی امنیتی پاکستان بر اساس شواهد موجود در صدد است برای تسویه حساب‌های داخلی و منطقه‌ای اهرم جدیدی به نام داعش را به کار گیرد زیرا ابزار قبلی کارایی خود را از دست داده‌اند. فرضیه سوم درباره اعلام مرگ ملاعمر به دولت فعلی افغانستان و شخص «اشرف غنی احمد زی» مربوط است. این اعلام، نشانگر این است که شخص وی مبتکر این اطلاع‌رسانی و افشاگری بوده است تا از رهگذر آن به مقاصد سیاسی خود در میان افکار عمومی افغانستان، عناصر طالبان و پاکستان نائل آید. آنچه که در پس پرده هنوز مکتوم مانده است، اقدامات آمریکایی و انگلیسی در این ماجراست. در ماجرای «اسامه بن‌لادن» و داستان مرگ ملاعمر شباهت‌های جالبی دیده می‌شود. بر اساس تحلیل‌های دقیق اطلاعاتی، «بن لادن» دو سال پیش از انتشار خبر حمله کماندوهای آمریکایی به اقامتگاهش، به دلیل ابتلاء به برخی بیماری‌ها از جمله امراض ریوی، تب و لرز و مالاریا فوت کرده بود. اما بعدها رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند وی در عملیاتی بی‌نظیر و متهورانه کشته شده است اما نه جسد وی در اختیار کشور یا گروهی قرار گرفت و نه عکسی از جنازه وی منتشر شد، بلکه گفته شد جنازه به دریا انداخته شده است. همین امر، شک و تردیدها درباره صحت اخبار منتشر شده را افزون کرد و از سوی دیگر، مقامات کاخ سفید با بزرگنمایی این رویداد به عنوان یک اقدام مثبت، سعی در بهره‌برداری‌های سیاسی از آن نمودند. زمانی که خبر مرگ ملاعمر، یکی دیگر از سران تروریست منطقه منتشر گردید به طور طبیعی رویه سابق آمریکا در مورد بن لادن به اذهان متبادر گردید و شاید هم یکی از دلایل تعویق اعلام آن، ترس از عکس‌العمل شدید طرفداران این فرد بوده است. نکته حائز اهمیت دیگر، همزمانی کشته شدن «ملک اسحاق» رهبر لشکر جنگوی پاکستان، به زمین خوردن هواپیمای خانواده بن‌لادن در انگلیس و کشته شدن 3 تن از اعضای خانواده وی با خبر مرگ ملاعمر است. این اخبار زنجیره‌وار را می‌توان فصل جدیدی از فعالیت‌های سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس دانست زیرا این سرویس‌ها مایلند در شرایط جدید، منطقه را با سیاست‌های جدید اداره نمایند. از نظر سازمان‌های جاسوسی، تحرکات طالبان در منطقه به معنی بن‌بست در مسیر اجرای سیاست‌های آنان ارزیابی می‌گردید. آمریکا پیمان امنیتی مشترکی با افغانستان امضاء کرده است و شرط دوام این پیمان، ایجاد آرامش در دو کشور افغانستان و پاکستان است. از سوی دیگر، عمده نیروی انسانی گروه تروریستی داعش از طریق گروه‌هایی خاص و صرف هزینه‌ها به شکل غیرمستقیم بوسیله عناصری از ملیت‌های پاکستانی و افغانی تامین می‌گردد. این افراد پس از جذب شدن به شمال عراق، سوریه و آفریقا اعزام می‌شوند. به نظر می‌رسد دست هدایتی مرموز و متکی به آمریکا و انگلیس، جریان‌ها را به سمتی سوق می‌دهد که آتش داعش به مناطق دیگر سرایت کند. این هدایتگری فاسقانه به نحوی تنظیم شده است که متحدین آنها نیز از این اقدام منتفع گردند. بهره‌ای که دولت افغانستان از اعلام خبر مرگ ملاعمر می‌برد، تشویق و ترغیب عناصر و هواداران طالبان به سمت روند صلحی است که آمریکا معمار آن بوده است. منفعت پاکستان این است که ادغام خبر مرگ ملاعمر، رهبر لشکر جنگوی و سقوط هواپیمای خانواده بن‌لادن، به مثابه آب سردی به روی آتش هواداران این سه باشد و موجب ناامیدی آنان گردد. سود داعش که به واقع نوکران جدید منطقه هستند از این رویداد بدین طریق است که سدّی به نام طالبان از سر راه آنان برداشته شده است. این رویداد فرصتی ایجاد کرد که افکار عمومی بر طراحی پیچیده سیاست‌های آمریکا و طراحان ناآرامی در منطقه متمرکز گردند؛ به این نحو که آنان پس از استفاده از هر گروه و جریانی با هر عقیده و مسلک و پایان یافتن تاریخ مصرفشان به عمر آنان خاتمه داده و از گروه‌ها و رویکردهای جدید بهره‌ ببرند. در صحنه خاورمیانه و در عرصه جهان اسلام، لازم است بیش از آنکه به خبر مرگ یا حیات ملاعمر توجه شود، به جریان‌هایی که بر اثر فعالیت‌های سرویس‌های جاسوسی و انگلیسی در منطقه ایجاد شده‌اند توجه گردد. متاسفانه این تحرکات و فعالیت‌ها زخم‌هایی را بر پیکر منطقه وارد کرده‌اند که درد آنها تا مدت‌ها التیام پیدا نخواهد کرد. طالبان چهره‌ای خشن از اسلام را به جهانیان عرضه کرد و تا جایی حمایت عربستان و شیوخ عرب منطقه را به همراه داشت که در راستای منافع آنان حرکت می‌کرد بود. طالبان نمونه روشنی از این دست سیاست‌ها بود که برای اهداف استکباری آمریکا از جمله مقابله با اتحاد جماهیر شوروی استفاده گردید. این درسی است که مزدوران، وابستگان و شیفتگان آمریکا در منطقه باید از آن عبرت بگیرند و بدانند که عمر خوش‌رقصی آنان روزی به پایان خواهد رسید و به همان سرنوشتی دچار خواهند شد که بر سر طالبان و گروه‌های شبیه آن آمده است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: