راهبردهای رژیمصهیونیستی پس ازتوافق وین
راهبرد رژیم صهیونیستی در حقیقت قالب جدیدی از فشار و ایران هراسی این بار در چارچوب توافق خواهد بود.رژیم صهیونیستی سعی دارد با برقراری موازنه وحشت، تهدیدها را به قدرتی برای نظام خود تبدیل کند و جمهوری اسلامی باید ضمن مدیریت ایران هراسی و دوقطبی شیعی-سنی، هزینهی امنیتی تهدید سازی ایران برای رژیم صهیونیستی را افزایش دهد.
1-سیاست داخلی: تشدید نگرانی افکار عمومی یهودیان از جمهوری اسلامی
فضاسازی رسانههای صهیونیستی در موردتوافق، به نگرانی جامعهی رژیم صهیونیستیی افزوده است. طبق نظرسنجی روزنامه معاریو رژیم صهیونیستی در افکار داخلی توانسته به هدف راهبردی خود برای رفتار با ایران در پسا وین برسد. در این نظرسنجی 75 درصد توافق وین را تهدیدی برای امنیت رژیم صهیونیستی دانستهاند و بنا به سؤال روزنامه معاریو از سؤال شوندگان پس از توافق وین پرسیده بود آیا برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای با حمله نظامی به این کشور موافق هستید؟ 47 درصد جواب مثبت و 37 درصد نیز جواب منفی و 18 درصد دیگر نیز از دادن هرگونه جوابی امتناع کرده بودند[1]. افزایش ترس تهدید از جمهوری اسلامی در افکار عمومی رژیم صهیونیستی، رویکرد خشونت و نظامی گرایانه ی دولت نتانیاهو برای رفتار پس از توافق وین را آسودهتر مینماید. وجود احساس دشمنی قدرتمندتر از قبل در پیرامون رژیم صهیونیستی، جامعه رژیم صهیونیستی را بهسوی دولتی نظامیتر و راستگرای امنیتی سوق میدهد. رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که جدا از میزان کاسته شدن و یا به تعویق افتادن امکان بالقوهی جمهوری اسلامی دررسیدن به بمب هستهای، احساس تهدید در جامعهی داخلی از دشمن پیرامونی تا مرز احساس امنیت بقا باقی بماند. در شرایطی که بسیاری از رسانهها و سران بینالمللی از آغاز کاهش تنش و تهدید جمهوری اسلامی برای رژیم صهیونیستی سخن میگویند، در سیاست داخلی راهبرد نگاه به برون و جدی نشان دادن ایران بهعنوان دشمن بقا را میتوان اصلیترین برنامه رژیم پسا وین دانست.
نتانیاهو سعی دارد با پیوند زدن امتیازات جمهوری اسلامی ایران در توافق با تداوم قدرت منطقهای، سیاست تهدید هستهای ایران را به تهدید افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی، منطقهای و خروج از انزوای بینالمللی تبدیل کند |
2-سیاست منطقهای: پررنگتر کردن دوقطبی مقاومت و عبری-عربی
از نخستین روزهای آغاز مذاکرات، کشورهای منطقهای و رقیبان ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی به دنبال گرفتن امتیازات و منافع خود بودند. برخلاف فضاسازیهای مختلف، جمهوری اسلامی هیچگاه با پیوند مسائل منطقهای با مذاکرات موافقت ننمود و کشورهای منطقه غرب آسیا با خروج مسائل منطقهای از مذاکرات به مخالفت با مذاکرات پرداختند. منطقهی خاورمیانه به دلیل کم بودن روابط اقتصادی میان کشورها مخصوصاً جمهوری اسلامی و کشورهای عربی، در کنار افزایش تنشها و رقابتهای ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی طی چند سال گذشته، عامل پنداشت تهدید یکسان میان جبههی عبری و عربی شده است. رژیم صهیونیستی سعی دارد با برجستهسازی بخش هستهای و برداشته شدن فشارهای بینالمللی بر ایران و قدرتمندتر شدن ایران در کنار تداوم رفتار منطقهای جمهوری اسلامی، هم دشمن پنداری کشورهای منطقه علیه ایران را افزایش دهد و رژیم صهیونیستی را در کنار دیگر کشورهای عربی منطقه بهعنوان بازنده و پرداختکننده هزینهی روابط اقتصادی 5+1 با جمهوری اسلامی معرفی کند. نتانیاهو پس از وین بسیار بر روی تأکیدات امام خامنهای مبنی بر عدمتغییر سیاستهای منطقهای و ضد صهیونیستی و تلاش ایران بر بسیج منطقه برای آزادی قدس اشارهکرده است. او در جلسه کابینه پس از توافق وین گفته است که غرب بهجای پذیرفتن پیشنهاد رژیم صهیونیستی مرتباً و بیوقفه امتیازات بیشتری به حکومت ایران اعطا کرد و از ابعاد محدودیتها کاست و اکنون فشار را بهکلی از سر حکومت ایران برمیدارد. چگونه ممکن است وقتی رهبر رژیم ایران اینگونه علنی میگوید که از ستیز و پیکار دست برنخواهد داشت، قدرتهای جهان به او جایزه میدهند و با امضای توافق اتمی امتیازات بزرگی را به او اعطا میکنند؟ رهبران حکومت ایران حتی برای پردهپوشی این نیت خود تلاش نمیکنند که صدها میلیارد دلار از پولی را که به دنبال توافق به دست خواهد آورد، صرف تقویت و گسترش ماشین بزرگ تروریستی خود خواهد کرد.[2] نتانیاهو سعی دارد با پیوند زدن امتیازات جمهوری اسلامی ایران در توافق با تداوم قدرت منطقهای، سیاست تهدید هستهای ایران را به تهدید افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی، منطقهای و خروج از انزوای بینالمللی تبدیل کند. رژیم صهیونیستی تا به امروز با بزرگنمایی تهدید هستهای سعی نموده بود مسابقه تسلیحاتی در منطقه با ایران ایجاد نماید اما با این توافق، سیاست منطقهای او به سمت القای یک توافق خوب برای ایران تغییر خواهد داد تا این بار افزایش قدرت جمهوری اسلامی در اثر این توافق را تهدید معرفی کند و این سیاست قطعاً فارغ از واقعیت کاهش قدرت هستهای ایران خواهد بود. لذا ما باید با درک صحیح از سیاست راهبردی منطقهای رژیم صهیونیستی در منطقه، تحلیلی صحیح از چرایی مخالفت شدید رژیم صهیونیستی از مذاکرات و توافق وین داشته باشیم.
3-سیاست بینالمللی: امتیاز گیری و افزایش نقش خود در مرحله اجرا
امروزه با رسیدن مذاکرات به نقطهای تقریباً غیر بازگشتپذیر و سختتر شدن برهم زدن اصل روند مذاکرات، رژیم صهیونیستی سعی دارد ضمن گرفتن امتیازهای نظامی و اقتصادی از اروپا و آمریکا به بهانهی توافق بد با جمهوری اسلامی، فشار بر ایران را در چهارچوب توافق هستهای دنبال نماید چه بتواند با کنگره مانع توافق بشود و یا نتواند. توافق نظارت آژانس بر صنعت هستهای ایران در کنار قطعنامه سازمان ملل و اشاره به بحث محدودیت موشکهای بالستیک و پذیرش آن از سوی ایران فرصتی بیبدیل برای رژیم صهیونیستی ایجاد خواهد کرد تا در چهارچوب توافق و ساختار نظام بینالملل بر ایران و سیاستهای ایران فشار وارد کند. مصداق سیاست راهبردی بالا را میتوان در تماس تلفنی سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما با پرز رئیسجمهور سابق رژیم صهیونیستی دانست. رایس در این گفتوگوی تلفنی، اعلام کرده است که واشنگتن در حال بررسی ارائه یک بسته بیسابقه از تجهیزات و فناوریهای نظامی به رژیم صهیونیستی است تا توافق هستهای با ایران را جبران کند که این بسته، شامل تسلیحات پیشرفته و همچنین فناوریهایی است که رژیم صهیونیستی تاکنون آنها را در اختیار نداشته است. بنا به اعلام تایمز رژیم صهیونیستی، پرز در این تماس از گستره محدود بازرسیها گلایه کرده و در مقابل رایس به وی اطمینان داده است که آمریکا از ظرفیت لازم برای شناسایی هرگونه انحراف در برنامه هستهای ایران برخوردار است.[3] لذا شاهدیم رژیم صهیونیستی از اکنون بر گسترده شدن بازرسیها و محدودیتها و رصد رفتار منطقهای ایران تمرکز دارد.
رژیم صهیونیستی سعی دارد با برقراری موازنه وحشت، تهدیدها را به قدرتی برای نظام خود تبدیل کند و جمهوری اسلامی باید ضمن مدیریت ایران هراسی و دوقطبی شیعی-سنی، هزینهی امنیتی تهدید سازی ایران برای رژیم صهیونیستی را افزایش دهد. |
رژیم صهیونیستی برای تأثیرگذاری بر امریکا و دیگر کشورهای اروپایی و خروج جمهوری اسلامی از چالش هستهای و از دست دادن بهانهی برنامهی هستهای جمهوری اسلامی برای فشار بر او، اقدام به تشکیل گروههایی نموده است. در این راستا کمیته امور عمومی رژیم صهیونیستی و آمریکا موسوم به «آیپک» که از لابیهای حامی تلآویو در کنگره آمریکاست اخیراً یک کمپین گستردهای را آغاز کردهاند تا قانونگذاران آمریکایی را برای رد توافق متقاعد کنند. این لابی طی روزهای اخیر کمپینی چندین میلیون دلاری تلویزیونی و دیجیتالی را در سراسر آمریکا علیه توافق آغاز کرده است[4]. اینکه آیا رژیم صهیونیستی موفق به جلب نظر سناتورها شود هرچند بعید به نظر میرسد اما این امر میتواند امتیاز گیری و فشارهای آتی در چهارچوب توافق بر ایران از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یابد. لذا بازی آیپک و یهودیان آمریکایی را تنها نباید تلاشی برای لغو توافق دانست بلکه یک سیاست راهبردی در سطح بینالمللی در دوران پسا وین است. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در جلبتوجه قدرتهای بینالمللی به خود موفق عمل کرده است. سفر مسئولین آمریکایی چون کارتر وزیر دفاع آمریکا به سرزمینهای اشغالی و درخواست حل روابط ایران و رژیم صهیونیستی از سوی معاون صدراعظم آلمان در سفرش به ایران را میتوان در راستای جلبتوجه نظام و افکار بینالملل از سوی رژیم صهیونیستی به خود دانست تا ضمن امتیاز گیری و ادامه ایران هراسی، در دوران پس از توافق بتواند در چهارچوب آن و افزایش نفوذ خود در مرحله اجرای توافق بر ایران اسلامی فشار وارد نماید.
نتیجهگیری:
رژیم صهیونیستی در دوران پسا وین در سیاست داخلی راهبرد تشدید نگرانی داخلی از ایران، در سیاست منطقهای راهبرد تقویت دوقطبی سازی مقاومت و عبری-عربی و همچنین در سیاست بینالمللی راهبرد امتیاز گیری و ادامه ایران هراسی در پیشگرفته است؛ ازاینرو با بزرگنمایی کسب قدرت سیاسی، اقتصادی جمهوری اسلامی از توافق به دنبال افزایش نقش خود در مرحله اجرا برای فشار بر ایران در چارچوب بازدیدهای آژانس است. راهبرد رژیم صهیونیستی در حقیقت قالب جدیدی از فشار و ایران هراسی این بار در چارچوب توافق خواهد بود. رژیم صهیونیستی سعی دارد با برقراری موازنه وحشت، تهدیدها را به قدرتی برای نظام خود تبدیل کند و جمهوری اسلامی باید ضمن مدیریت ایران هراسی و دوقطبی شیعی-سنی، هزینهی امنیتی تهدید سازی ایران برای رژیم صهیونیستی را افزایش دهد.
[2] http://mfa.gov.il/MFAFA/IranIsrael/Pages/20150719-Cabinet.aspx
[3] http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940429000031
[4] http://www.tasnimnews.com/Home/Single/80418