محسن چاوشي از آلبوم جدیدش می گوید
هفته نامه نقد حال مصاحبه ای با محسن چاوشی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
هفته نامه نقد حال مصاحبه ای با محسن چاوشی انجام داده است که در ادامه می خوانید: سلام آقاي چاوشي از نقدحال كرمانشاه تماس ميگيرم. سلام! بهبه! فرموديد هفتهنامه نقدحال! بله آقاي چاوشي گفته بودند و خيلي از نقدحال تعريف كردند، خوشحالم كه در كرمانشاه، چنين نشرياتي منتشر ميشود. لطف داريد! نقدحال نشريهاي است كه 11 سال به عنوان اولين نشريهي تمامرنگي كرمانشاه و غرب كشور با تمركز بر جوانان و فرهيختگان و موضوعات فرهنگي، هنري و اجتماعي كار ميكند. دفتر مركزي نشريه در كرمانشاه و حوزهي پخش آن در تهران بزرگ و غرب كشور است و استانهاي كُردنشين را پوشش ميدهيم چون زادگاه نقدحال كرمانشاه است تمركزمان بر روي كرمانشاه بيشتر است. برام جالبه چون من هم كُرد هستم و همهي كُردها را دوست دارم اما چون زادگاه پدر و مادر و اجدادم كرمانشاه است و اجداد پدري من در اين شهر به دنيا آمدهاند، نگاهم به كرمانشاه طور ديگريست و دلبستگي خاصي به كرمانشاه دارم. ما از شما و اصالت خانوادگي شما روايتهاي مختلفي شنيدهايم، البته شما به نوعي جواب سئوال ما را پيشاپيش داديد، اما از زبان خودتان ميخواهيم بشنويم. محسن چاوشي كيست؟ كجايي است؟ و تبار خانوادگي او از چه تيره و طايفهاي است؟ كي و كجا به دنيا آمده است؟ من از طرف پدر و مادر هر دو كرمانشاهيام. پدرم در محلهي تيمچه ملاعباسعلي معروف به محلهي چناني كرمانشاه به دنيا آمده و آنگونه كه پدرم ميگويد، تا هفت پشت ما، كرمانشاهياند و پدربزرگم زنده ياد حاج حيات از بزرگان محلهي چناني بوده، مادرم هم از طايفهي زردوييهاست و اصالت اوراماني دارد. داستان زندگي خودم هم خيلي پيچيده است. من مردادي هستم. يعني در 15 مرداد سال 58 به دنيا آمدم. پدرم كارمند شركت نفت كرمانشاه بود و به دليل تصميمي اداري از شركت نفت كرمانشاه به خوزستان منتقل شد و ميشه گفت كه متولد خرمشهر خوزستان هستم كه به دليل شروع جنگ، خانوادهي من مثل هزاران خوزستاني ديگه ناچار به مهاجرت شدند و اينطوري ما سر از مشهد درآورديم و محسن چاوشي يعني فردي كرمانشاهي، جنگزدهاي خوزستاني كه به مشهد پناه برد و همشهري امام رضا (ع) شده و اكنون براي صلح و ايران ميخواند. ميدانيد بين مردم كرمانشاه و مخصوصا نسل جوان چقدر محبوبيت داريد؟ ميدانيد در كرمانشاه كمتر منزل و ماشيني پيدا ميشود كه صداي محسن چاوشي در آن طنين نداشته باشد. قصد نداريد با همشهريان كرمانشاهيات ديداري داشته باشي؟ چرا كرمانشاه نميآييد؟ چرا نميآيم؟ من تمام تعطيلات عيد نوروز 94 كرمانشاه بودم. اصالتم كرمانشاهي و رگ و ريشهام كرمانشاهيست، اقوام و فاميل من همه كرمانشاه هستند. من ميدانستم كه همشهريانم به من لطف دارند ولي اين تعريف شما برام ماجرا را جالب و جذابتر كرد. البته تا مصاحبهي اخيرتان، ما و اكثر كرمانشاهيان، نميدانستيم شما كرمانشاهي هستيد؟ آره فهميدم. در همين سفر عيد، خالههام به من گفتند كه مردم نميدانند محسن چاوشي كرمانشاهيست و بيشتر به عنوان خوانندهي تهراني، خراساني، خوزستاني مرا ميشناسند. ولي مصاحبهي اخير و اين ترانهي كُردي ميناي چاوان بهصورت عجيبي به قول تهرانيها، تركوند! اين تجربه را نميخواهيد تكرار كنيد؟ چرا؟ اين گزارش شما از لطف مردم و حمايت و استقبال مردم به من انگيزه داد كه به فكر كار اساسي ديگري باشم. به شكل يك آلبوم و يك رپرتوار موسيقايي يا يه تراك؟ اول به صورت يك تراك! من به موسيقي كُردي و مخصوصا لهجهي كرمانشاهي علاقهاي ژنتيكي دارم و از پدرم كه كرمانشاهي اصيل است و انواع ترانههاي قديمي را ميشناسد، بسيار استفاده كرده و آموختهام. بهزودي يه ترانهي پُر و پيمان ميخوانم و تقديم مردم كُرد ميكنم. غير از شما در خانوادهي پدري و مادري، كس ديگري صداي خوبي داشته يا دارد؟ خواستم بدانم اين صداي خشدار گرم شما ارثي است؟ آنگونه كه از بزرگان فاميل و پدرم شنيدهام، صدا در نسل پدري من موروثي است. پدربزرگ من حاج حيات و عموي پدرم، اكبرخان، كه بسياري از بزرگان كرمانشاهي او را به نيكي ياد ميكنند، موذن بودهاند و صداي رسايي داشتهاند كه در روزگاران قديم كه سيستم صوتي نبوده در محلهي چناني و كرمانشاه اذان ميگفتند و مقامات آواز آييني ميخواندهاند و موذن مسجد شازده بودهاند و حالا كه از عموي پدرم، حرف زدم يادم آمد كه دايي مادرم از افراد نامدار و پهلوانصفت كرمانشاهي بوده و همه او را به اسم»احمد لالو« ميشناختهاند. از آثار و آلبوم و تازهات چه خبر؟ مدتي است روي آلبوم جديدي كار ميكنم و شش تراك آن تقريبا آماده است. اين كار در چه ژانري است؟ پاپ است، راك، پاپ كلاسيك، پاپ سنتي... چه هست و يا اينطور بپرسيم كدام سبكها مورد پسند محسن چاوشي است و سليقهي موسيقاييتان چيست؟ سليقهي من بهطور كلي پاپ، راك است و كار تازهام؛ هم به همين سبك است. من براي اولين بار است با شما در ميان ميگذارم، در آلبوم جديدم، چند هنرمند خاص ايراني و اروپايي همكاري دارند و فكر ميكنم اين كار خيلي متفاوت و براي مخاطبان غافلگيركننده باشد و اين اولين بار است كه من با چند هنرمند خارجي غيرايراني همكاري ميكنم. از عوامل و همكارانتان در اين كار بگوييد؟ همين اندازه كه لو دادم به خاطر نقدحال بود كه متعلق به كرمانشاه است. اجازه بدهيد بقيه را وقتي كه كار رونمايي شد بگويم! در اين آلبوم چند غزل خاص از حضرت مولانا كار كرديم و از شاعران معاصر هم چند ترانه از دوستان خوبم آقايان حسين سفا و علياكبر ياغيتبار وجود دارد و بهروز صفاريان، تنظيم را بر عهده داشتهاند، ولي ملودي ترانهها را خودم ساختهام. جالب بود كه امسال كرمانشاه بودهايد و اهالي رسانه خبر نداشتند! چرا چراغ خاموش؟ كي ميشود شما را در جمعهاي بزرگتر و فراتر از خانواده و فاميل ديد؟ نميخواهيد اجرايي عمومي در كرمانشاه داشته باشيد؟ چرا محسن چاوشي با ميليونها مخاطب ايراني، از كنسرت گريزان است؟ نه! من از كنسرت گريزان نيستم. نگاهم به موسيقي و شنيدن كمي خاص و متفاوت است. من فكر ميكنم موسيقي ضمن اين كه بار عاطفياش، بسيار بالاست و خيلي هم هيجانانگيز است. ولي به هر صورت ذات موسيقي از جنس انديشه است. شما اگر بخواهيد متني خوب، كتابي خوب يا يك مقالهي خوب را خوب بخوانيد تا بفهميد. نميشود در جمعهاي بزرگ آن هم با هيجاني عاطفي كه موسيقي در جمع ايجاد ميكند به مطالعه بپردازيد. هدف، سليقه و گرايش شخصي من و نوع نگاهم به موسيقي، اين طور است كه هر اثر موسيقايي را كه اثري شنيداري است، اثري نوشتاري و مبتني بر متن هم هست براي فهم آن متن، نياز به خلوت و خلوص فكر است. به همين دليل من اولويت اولم و نوع سليقهاي كه دارم ترجيح ميدهم روي آلبومها، تمركز كنم تا انديشهاي كه در شعر ترانههام هست، خوب ادراك شود. و مخاطب ذات پيام ترانهها را دريابد. لذا اصلا از كنسرت گريزان نيستم و در برنامههاي من كه تقويم سليقهي خودم است. نوبت به كنسرت هم خواهد رسيد. جالب است، چقدر اين نگاهتان به هنر و موسيقي به افكار و فلسفهي تئودور آدرنو شبيه است. او كه از بزرگان و بنيانگذاران مكتب فرانكفورت است و از مردمشناسان نامدار هنر انتقادي است، نگاه شما به حرفهاي او شباهت دارد. آدرنو هيجان را ضد هنر و ضد انديشه ميداند. ميخواهم كه از زبان شما وعدهاي به جوانان و مخاطبان كرمانشاهيتان بدهم و آن اين كه بالاخره محسن چاوشي در سال 94 در جمع هواداران و همشهريان خود در كرمانشاه ديده خواهد شد؟ مثلا ميشود، بخشي از رونمايي آلبوم جديدتان را در كرمانشاه داشته باشيم؟ چرا كه نه؟ خيلي هم جالب است. شما مرا غافلگير كرديد خيلي هم فكر خوبي است. هر وقت كار تمام شود. ميتوانيم فكر به حال آلبوم تازهام رد كرمانشاه بكنيم و رونمايي از آلبوم در كرمانشاه داشته باشيم من كه از خدامه به هر بهانهاي كرمانشاه و مردم عزيزش را ببينم. دوست نداريم خبر بد به شما بدهم، فاجعهي از نفس افتادن چشمههاي باستاني طاقبستان را شنيدهايد؟ آره! خيلي دلم سوخت! خبر خيلي بدي بود و من شوك شدم، اين خبر را از آقاي چاوشي شنيدم. اصلا مگه ميشه؟ يعني چي؟ درياچه طاقبستان؛ خشك بشه! اين فاجعهي ملي است! بايد فكري كرد. آقاي چاوشي پيشنهاد ميكرد كمپيني براي نجات طاقبستان راه بيندازيم. من هر كاري ازم بياد براي كرمانشاه و طاقبستان كوتاهي نميكنم! متاسفانه اين خشكسالي داره ريشههامون رو ميزنه! بايد از خودمون شروع كنيم. با طبيعت نميشه جنگيد با او بايد كنار اومد و مواظبش بود. بايد ياد بگيرم حرمت آب كه عنصر اول هستي و گوهر كميابي است را نگه داريم. اسراف و ريخت و پاش نكنيم! خشكيدن چشمههاي طاقبستان يعني مرگ هزاران سال تاريخ پرافتخار فرهنگ، معماري و انديشه! بايد از خودمون شروع كنيم. حاضريد براي موضوع مهم اساسي، يعني نجات چشمههاي باستاني طاقبستان كه از نفس افتادهاند يك نفس بخوانيد و ترانهاي بسازيد؟ قبلا هم گفتم حاضرم براي نجات طاقبستان هر كاري ازم برآد، انجام بدم. اما سرودن ترانه كار من نيست! شاعران خوب بايد، شعر و ترانهاي جاندار و جذاب بسازند من هم كمك ميكنم تا اين اتفاق بيفتد، نشريه شما »نقدحال« پرچم را بردارد و كمپيني راه بيندازين، ما هم يا علي ميگيم. اول مصاحبه هم گفتم، رگ و ريشه وجودم مال اون خاكه! من به كرمانشاه عشق دارم، عرق دارم تا هفت و هفتاد پشت من كرمانشاهياند. مگر ميتوانم به سرنوشت كرمانشاه، بيتفاوت بمانم. اون هم طاقبستان! كه هزاران سال سند افتخار تمدن ايرانيست و مشهور در جهان است. شور و دلبستگي شما به كرمانشاه، هيجان زدهام كرده و سئوالاتم فراموش شد، نگاه شما خيلي انساني و ايراني است. ببينيد خانم! من! محسن چاوشي ايراني هستم! ميهن و مردمم را دوست دارم! تب كنن تب ميكنم! و با غمها و شاديهايشان، غميگين و شادمان ميشوم. حكايت من و كرمانشاه و مردمش، حكايت دلبستگيهاي خوني و خانوادگيست! ايران عشق من است و كرمانشاه عرق من! حرف آخر سلام محسن چاوشي را به همهي كردها، مخصوصا كرمانشاهيان برسانيد و از قول من بنويسيد؛ محسن چاوشي گفت: خيلي دوستتون دارم.