یادداشت کیهان درباره توافق

سرانجام مذاکرات هسته‌ای را می‌توان از دو منظر هیجانی و عقلانی قضاوت کرد. طبیعتاً مسائل مهمی که بر سرنوشت یک کشور اثر می‌گذارد، تولید هیجان مثبت و منفی می‌کند.

کد خبر : 430901
در این یادداشت که نام محمد ایمانی در انتهای آن به چشم می‌خورد آمده است: اما قبل و بعد از هر هیجانی باید بررسی کرد که این واکنش هیجانی چه قدر واقعی و مبتنی بر عقلانیت است. عصر دیروز که متن نگاشته شده برجام میان طرف ایرانی و غربی از مرز یکصد صفحه عبور کرده بود، برخی خبرها از نهایی شدن جمع‌بندی توافق حکایت می‌کرد و خبرهای دیگر، حاکی از ادامه مذاکرات برای حل اختلافات باقی مانده بود. برخی رسانه‌ها و سیاسیون در این میان نه از چند روز پیش که 2 سال است دعوت به جشن و پایکوبی می‌کنند! آنها در بحبوحه توافق ژنو و بیانیه لوزان هم ذوق‌زدگی نشان دادند اما گذر ایام معلوم کرد دست‌کم زیاده‌روی کرده‌اند، اگر که نگوییم بیراهه رفته‌اند. اکنون سؤال مهمی پیش روی ما قرار دارد؛ مرز عقلانیت و هیجان در باب مذاکرات هسته‌ای کجاست و واقعیت‌ها چه می‌گویند؟ 1- مردم ما مذاکره ندیده و توافق ندیده نیستند که اکنون بخواهند مثلاً مذاکره یا توافق با آمریکا و غرب را نوبر کنند. تاریخ ما در سینه خود ثبت کرده که 63 سال پیش دکتر محمد مصدق تا نیویورک رفت و با رئیس‌جمهور آمریکا مذاکره کرد و قول و قرار گذاشت تا بلکه بدین ترتیب راه زیاده‌خواهی انگلیس بر سر نفت ایران سد شود. آن روزها آمریکا به منفوری امروز نبود اما همان آمریکا به مصدق خیانت کرد و کودتای آژاکس (28 مرداد 32) را به همراهی انگلیس ترتیب داد. نوبر دوم مذاکره و توافق با آمریکا، 28 سال بعد (دی ماه 1359) بود که به توافق و بیانیه الجزایر انجامید. آمریکا در ازای آزادی جاسوس‌های بازداشت شده‌اش تعهد کرد اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند، اموال غارت شده توسط شاه و خانواده‌اش را مسترد نماید، تمام تحریم‌های تجاری علیه ایران را لغو کند، به دعاوی مطرح علیه ایران در محاکم آمریکا و بین‌المللی خاتمه دهد و احکام صادره را لغو نماید، و از این پس در امور داخلی و خارجی ایران مداخله نکند. اما حتی یک بند از 8 بند تعهدات آمریکا در بیانیه الجزایر به اجرا درنیامد. 2- سالها بعد هنگامی که دولت سازندگی برای آزادی برخی گروگان‌های غربی و آمریکایی در لبنان پادرمیانی کرد، آمریکایی‌ها قول و قرارهایی گذاشتند که زیر همه آنها زدند. در دوره اصلاحات، دولت وقت به موازات برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دست‌خوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار -حد فاصل سال‌های 82 تا 84- توافق سعدآباد و سپس پاریس و بروکسل میان ایران و 3 کشور غربی (به نمایندگی از آمریکا) به امضا رسید که برخلاف انجام تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف غربی کاملاً زیرپا نهاده شد و پس از 2 سال و نیم انتظار فهمیدیم وضع و جعل واژگان مجعولی نظیر «تعلیق داوطلبانه» و «راستی آزمایی» و... صرفاً بازی با کلمات برای کشیدن ترمز پیشرفت ایران بدون لغو کوچک‌ترین تحریم‌ها بوده و تازه طرف غربی گستاخ‌تر و طلبکارتر شده است. همه اینها را علاوه کنید به بدعهدی‌هایی که بلوک غرب بر سر ساخت نیروگاه بوشهر (شرکت زیمنس) و تأدیه حق 10 درصدی ایران از سهام شرکت هسته‌ای یورودیف فرانسه انجام دادند. بنابراین در طول این 60 سال (بلکه به یک معنا 150 سال گذشته) اولین و آخرین باری نیست که با برخی طرف‌های غربی- و متأخر آنها آمریکا- مذاکره یا توافق می‌کنیم و مزه نه چندان شیرین این روند مذاکره- توافق برای ملت و تاریخ ما کاملاً آشناست. 3- 19 ماه پیش که توافق ژنو حاصل شد، رفتار هیجانی برخی رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی بی‌شباهت به روزهای اخیر نبود. آمریکا همان زمان با وجود کسب امتیازات بزرگ همچنان سرسختی نشان می‌داد و چانه‌زنی و بازارگرمی می‌کرد تا اینکه بالاخره توافق موقت ژنو به دست آمد. در این سو کسانی از «توافق بزرگ قرن» و «فتح‌الفتوح» و اینکه «سازمان تحریم‌ها شکسته شد» می‌گفتند اما یک ساعت از اعلام توافق نگذشته بود که جان‌کری و پس از او باراک اوباما کنفرانس مطبوعاتی تشکیل دادند و گفتند ساختار و شاکله رژیم تحریم‌ها سر جای خود باقی می‌ماند. همان طور هم شد و 130 مورد تحریم جدید علیه کشورمان اعمال گردید. توافق ژنو حتی یک ساعت هم دوام نیاورد. حتی امتیاز دم‌دستی رفع تحریم واردات طلا نیز 19 ماه اجرا نشد تا در بحبوحه مذاکرات وین اجازه ورود 12 تن طلای خریداری شده صادر گردد و امکان شوک مصنوعی به بازار طلا فراهم شود؛ پیشرفته‌ترین نوع عملیات روانی و فریب! 4- قبل از ما کشورهای بسیاری با آمریکا (و غرب) مذاکره یا توافق کرده‌اند. از شوروی و چین و روسیه تا سوریه و عراق و لیبی. مذاکرات و توافق‌های متعدد آمریکا با شوروی و چین یا ری‌ست کردن روابط با روسیه، هیچ کدام مانع خیانت و کشیدن فرش زیرپای روس‌ها و چینی‌ها- از فروپاشی شوروی تا حوادث میدان تیان‌آن‌من و ماجرای اوکراین- نشد. رژیم‌های عراق و لیبی سالیان سال، دوستان و شرکای آمریکا و غرب بودند که آن گونه شخم زده شدند. چند هفته قبل از شروع جنگ نیابتی در سوریه، جان‌کری و همسرش در یکی از رستوران‌های دمشق مهمان بشار اسد و همسرش بودند که ناگهان آمریکا از پشت خنجر زد. آمریکایی‌ها حتی به نزدیک‌ترین متحدانشان در اروپا هم که فرانسه و آلمان باشند رحم نکردند و آخرین خبرها از جاسوسی دامنه‌دار علیه آنجلا مرکل و میتران و سارکوزی و اولاند حکایت می‌کند. به نحوی که طبق اخبار رسانه‌های اروپایی موجبات افسردگی در برخی از این سیاستمداران شده چرا که خیال می‌کرده‌اند دوست وفادار آمریکا هستند و خیانت نمی‌بینند. 5- زمزمه احتمال توافق، موجب کاهش قیمت نفت شده است. به طریق اولی حصول توافق موجب سقوط بیشتر قیمت ماده‌ای خواهد شد که فعلاً و متأسفانه، صادرات آن پایه اصلی رونق اقتصاد ما را تشکیل می‌دهد. از آن سو برخی خبرها حاکی از لغو تدریجی برخی تحریم‌ها در صورت توافق است که سرجمع آن در صورت عملی شدن در چند سال، حداکثر 13 درصد تحریم‌ها خواهد بود. معنای این سخن آن است که مثلاً سرمایه‌گذار خارجی باید هر 6 ماه یکبار منتظر باشد که تعلیق محدود تحریم‌ها تداوم می‌یابد یا خیر؟ تکلیف 87 درصد بقیه هم که به عنوان ساختار تحریم‌ها روشن است و محفوظ می‌ماند. بُعد سوم، فشارهای پنهان آمریکا به برخی شرکت‌هاست که مانع از سرمایه‌گذاری آنها می‌شود. در بُعد چهارم معلوم نیست مشکل مبادلات بانکی حل شده یا خیر، به نحوی که مثلاً در توافق ژنو با وجود ادعای آزادسازی 8 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران، عملاً گردش این پول در شبکه بانکی بین‌المللی ناممکن شد. عدم تصویب توافق محتمل از سوی کنگره آمریکا، ترفند دیگری است که اصل توافق را در محاق ابهام فرو می‌برد به نحوی که توافق را از شکل معاهده الزام‌آور برای آمریکا (طبق قوانین این کشور) خارج می‌کند و حتی رئیس جمهور بعدی می‌تواند زیر توافق بزند. 6- در این شرایط باید انتظار از مذاکرات یاتوافق احتمالی را واقعی کرد. دعوت به جشن و پایکوبی حداکثر می‌تواند چند ساعت تا چند روز تولید هیجان کند و پس از آن واقعیت‌ها خود را به ذهنیت‌ها و خیال‌ها تحمیل خواهد کرد. به تعبیر محمد طبیبیان (از تئوریسین‌های دوره سازندگی) تأثیر اقتصادی توافق، موقتی است و اگر تحریم‌های بانکی را لغو نکند، نفع چندانی نخواهد داشت. در این میان باید فرق گذاشت میان واقعیت گشایش اقتصادی یا نمایش آن، چنان که در ماجرای 2 سال پیش و در سفر چند هیئت تجاری به ایران پیش آمد. غرب مایل است ضمن حفظ رژیم تحریم‌ها، نمایش‌های مشابه را از جمله در آستانه انتخابات مجلس ایران (اسفند ماه) بازسازی کند. نشان دادن در باغ سبز و به اصطلاح تشنه بردن و تشنه آوردن طرف مقابل، شگردمستکبران عالم و الهام گرفته از شیطان است. خداوند درباره سبک کار شیطان می‌فرماید «شیطان گفت بندگان تو را گمراه می‌کنم و در آرزو و امید (واهی) می‌افکنم... شیطان به آنها وعده می‌دهد و در آرزو (و خیال) می‌افکند و شیطان جز فریب و نیرنگ به آنها وعده نمی‌دهد (آیات 118 تا 120 سوره نساء). درست به همین دلیل و با همین شناخت اعتقادی، تاریخی و تجربی از ماهیت استکبار و آمریکاست که رهبر معظم انقلاب خطاب به دانشجویان فرمودند «مبارزه با استکبار تعطیل‌پذیر نیست و آمریکا کامل‌ترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب است. بنابراین خودتان را برای ادامه مبارزه آماده کنید». به تعبیر دیگر زورگویی، خیانت، بدعهدی و بی‌صداقتی، جزو جوهره مستکبرانی چون آمریکاست و به این معنا، اینکه مستکبر، مستکبرانه رفتار نکند و زورگویی و بدعهدی را کنار بگذارد، نقض غرض است. یعنی ارزش‌هایی مانند انصاف و احترام و وفای به عهد و معامله برد- برد ذاتاً در تعارض با استکبار و ناشدنی است. تاریخ چند هزار ساله بشر پیوست اسنادی این ادعاست. 7- استراتژی اصلی در قبال هر وضعیتی از مذاکرات (اعم از توافق یا عدم توافق) «وحدت و همدلی ملی» است. به گزارش برخی مطبوعات آمریکایی رابرت ‌گیتس رئیس اسبق سازمان سیا تکیه کلامش درباره مردم ایران این بود که «ایرانی معتدل و میانه‌رو و خوب (برای مذاکره و تعامل) وجود ندارد و ایرانی خوب ایرانی مرده است». یکی از طراحی‌های اصلی آمریکا در مذاکرات، ایجاد همزمان دو حس ذوق‌زدگی و سرخوردگی و تبدیل ماجرا به بهانه منازعه و مجادله و اختلاف در داخل ایران است. قاطبه ملت و مسئولان ما از توافق خوبی که تحریم‌های ظالمانه را برطرف کند و دستاوردها و پیشرفت‌های فنی و بومی کشور در حوزه هسته‌ای را حفظ نماید استقبال می‌کنند اما معلوم است که هر توافقی، توافق خوب نیست. توافقی که شاکله تحریم‌ها را با وجود اخذ امتیازات متعدد از سوی طرف مقابل حفظ کند و در عین حال راه بهانه‌جویی را باز بگذارد یا راه پیشرفت و تحقیق و توسعه و فعالیت‌های هسته‌ای در مقیاس صنعتی را ببندد و یا دعاوی سیاسی غرب علیه برنامه هسته‌ای ایران را تبدیل به دعوایی حقوقی- با امضای ایران علیه ایران- کند و یا ایران را تبدیل به تهدید علیه امنیت جهانی (ذیل فصل 7 منشور) نماید یا وارد حوزه امنیت ملی ایران شود، توافق نامطلوبی است که به جای بستن پرونده، ابعادی به غایت تهدیدآمیز به آن می‌دهد. اینکه مثلاً 14 ماه از مذاکرات به تدوین امتیازات و مطالبات غرب بگذرد و تازه در هفته‌ها و روزهای آخر نوبت به مطالبات ایران برسد، یک علامت خطرناک حاکی از بد چیده شدن میز مذاکره و عدم توازن در آن است. 8- از هیجان‌های مثبت و منفی افکار عمومی در قبال اتفاقات خوشایند و ناخوشایند که بگذریم، یک طیف خاص، در نسبت با نظام جمهوری اسلامی و حتی منافع ملی آن می‌کند که شاگرد ناخلف با امام صادق علیه‌السلام می‌کرد؛ همواره اصرار بر لجاجت با امام داشت و تا آنجا در این لجاجت پیش رفت که گفت اگر جعفر بن محمد]ع[ چشمانش را در نماز ببندد، من باز می‌گذارم و اگر باز بگذارد، من خواهم بست اما عجالتاً یک چشم می‌بندم و یک چشم باز می‌گذارم تا حتماً خلاف او عمل کرده باشم.! برای ورشکستگان به تقصیر فتنه‌های زنجیره‌ای- از اول انقلاب تا به امروز- هر اتفاقی در چالش ملت ایران با جبهه استکبار، بهانه‌ای برای مخالف‌خوانی و عقده‌گشایی است. آنها اصل انقلاب را تخطئه و حتی در قبال آن خیانت کردند، دفاع مقدس در برابر دشمن متجاوز را سرزنش کردند و حتی به صدام «گرا» دادند، برای آقای منتظری جوک ساختند و پس از انحراف وی، او را آیت‌الله العظمی و مرجع تقلید آزاداندیش خواندند و... امروز می‌کوشند در صورت حصول یا عدم حصول توافق، احساس خوب نسبت به رژیم مستکبر آمریکا و احساس منفی نسبت به جمهوری اسلامی را به جامعه پمپاژ کنند حتی اگر بر ضد امنیت و منافع ملی باشد. در مقابل، ملت ما پیرو آن امامی هستند که فرمود از دشمن حتی بعد از توافق و صلح، کاملاً بر حذر باش که بسا دشمن نزدیک می‌شود تا شبیخون بزند. ماجرای پرکش و قوس ما با زورگویان مستکبر عالم، به واسطه مذاکره یا توافق به پایان نمی‌رسد چرا که تا ظلم و زورگویی و دشمنی هست، ما هم براساس منطق نفی ستمگری و ستم‌پذیری هستیم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: