با مذاکرات هستهای چه بلایی بر سر روان جامعه آوردیم؟/ از بهشتنمایی پس از مذاکرات تا اینکه هیچ اتفاق خاصی قرار نیست بیافتد
وقتی سالیان سال توجه مسئولین به جای رفع موانع تولید ملی بر روی شیوههای درمان اقتصادی خودساخته متمرکز باشد؛ وقتی استفاده درست از بدنه جوان کارشناسی کشور صورت نگیرد و همگان ناظر پاسکاری مشکلات میان دولتها باشند نمیتوان انتظار داشت آینده کشور با تهدیدات کشورهای منفعتطلب به خطر نیافتد.
کد خبر :
430095
سرویس سیاسی فردا؛ حالا دیگر سالهاست است که موضوع هستهای ایران جایگاه خود را روی خروجی خبرگزاریها و رسانههای کشور حفظ کرده است. به مردم دنیا اینگونه القا شده که سرنوشت جمهوری اسلامی با موضوع توافق هستهای با غرب گره خورده و با به نتیجه رسیدن مذاکرات درهای سعادت به سمت ملت ایران گشوده خواهد شد و اگر مذاکرات شکست بخورد نمیتوان آینده چندان روشنی را برای ایران متصور بود.
سیاست القایی به کار گرفته شده کاملا متناسب با نیازهای جنگ روانی طرف مقابل برای تحت فشار قرار دادن مردم ایران است. وضعیت اقتصادی کشور نیز به شدت از توهم کذایی و اثر روانی مذاکرات تحت تاثیر قرار گرفته است. بیشتر بازارها راکد هستند و کسی خرید و فروش نمیکند. چنان رکودی بر بخش مسکن و بازار خرید و فروش لوازم خانگی سایه افکنده که بیننده گمان میکند نبض زندگی در کشور متوقف شده است.
اینها همه ناشی از سیاست غلط بزرگنمایی نتیجه مذاکرات در سرنوشت کشور است که معمولا بهمنظور تامین اهداف فصلی جریانات سیاسی صورت میگیرد. یک جریان تامین منافع خود را در لجبازی با سازمانها و نهادهای بینالمللی میبیند و جریانی دیگر ظرف مدت کوتاهی تلاش میکند تا تمامی تابوها و خطوط قرمز موجود را یکی پس از دیگری به نفع جریان مطلوبش رد کند.
در همین حال مردم بهتزده از جریان امور و دست به دست شدن پایگاه قدرت سیاسی روندهای موجود را پیگیری میکنند تا ببیند روش کدام یک از جریانها به گشایشی برای بهبود شرایط زندگیشان خواهد انجامید. حال آن که اوضاع اقتصادی مردم به هیچ وجه موثر از متغیر تحریمها نیست و آنچه وزن سرنوشت مذاکرات با این کشور و آن کشور را در اوضاع معیشت مردم بالا برده است سوء مدیریت و از دست دادن فرصتهای موجود در کشور است.
تصور کنید اگر در طول دو دهه گذشته روند مصرفزدگی عمومی و واردات بیش از حد کالاهای لوکس به داخل کشور جای خود را به تولید ملی داده بود آیا لازم بود تا امروز تیم مذاکره کننده هستهای بر سر موضوع رفع تحریمها با طرف غربی وارد مذاکره شود؟ آیا نمیشد در قبال ایرادات بنیاسرائیلی غرب به برنامه هستهای ایران امتیازاتی بیش از آنچه امروز در پی آن هستیم کسب کنیم؟
مسلم است وقتی سالیان سال توجه مسئولین به جای رفع موانع تولید ملی بر روی شیوههای درمان اقتصادی خودساخته متمرکز باشد؛ وقتی استفاده درست از بدنه جوان کارشناسی کشور صورت نگیرد و همگان ناظر پاسکاری مشکلات میان دولتها باشند نمیتوان انتظار داشت آینده کشور با تهدیدات کشورهای منفعتطلب به خطر نیافتد.
واقعا تصور این موضوع مشکل است که کسی باور داشته باشد طرف غربی مذاکرات قطعا به مفاد توافق پایبند خواهد بود اما با این حال عدهای اینگونه به مردم القا میکنند که مذاکرات کلید آینده روشن برای کشور است. صرف تعامل و روابط دیپلماتیک مبتنی بر اصل احترام متقابل میان کشورها موضوع خوب و قابل قبولی است و به همان اندازه گفتوگو بر سر اختلافات ارزشمند است اما تجربه بارها و بارها ثابت کرده است غرب به دنبال رابطه متوازن و دوستانه نیست.
در چنین شرایطی القای این موضوع به مردم که در صورت امضا شدن توافق مشکلات کشور حل خواهد شد کاملا اشتباه است چرا که مطمئنا غربیها به زودی با بهانهی جدید تلاش میکنند کشور را برای حصول اهداف زیاده خواهانه تحت فشار قرار دهند.
جو روانی این روزهای جامعه نشان میدهد که دولت و سایر دستگاههای مسئول در این رابطه چندان عملکرد مطلوبی نداشتهاند و در صورت ادامه زیادهخواهی غرب شرایط برای تحمیل فشارهای صرفا روانی به اقتصاد و به تبع آن اجتماع وجود دارد. در واقع شکست مذاکرات بدون اثر واقعی اثر مجازی ناشی از سوء مدیریت افکار عمومی را به مردم تحمیل خواهد کرد.
بیش از ده سال مردم روزها با شنیدن اخبار هستهای از خواب بیدار میشوند و شبها با اخبار هستهای میخوابند. این شیوهی تکراری بیش از هر زمان دیگری مردم را در موضوع هستهای و حواشی آن حساس کرده است و این موضوع کاملا فراموش شده که اصالت به استفاده از توان داخلی است نه امید بستن به توافق با کشورهای عموما بدقول و عهدشکن.
به هر حال در طول چند روز آینده داستان چندین ساله مذاکرات به نقطه عطف خود خواهد رسید و مردم باید بدانند آنچه ماحصل چندین سال کشمکش میان ایران و غرب بر سر این پرونده بوده است در صورت امضای یک توافق خوب ضامن حفظ اقتدار ملی است و اگر قرار باشد توافق بد به کشور تحمیل شود بلند شدن از سر میز مذاکرات بیشتر تامین کننده حفظ منافع ملی است.
پذیرش توافق صرف توافق تنها زمینه را برای بهانه تراشی دشمنان فراهم میکند لذا نباید این تفکر در جامعه گسترش یابد که نمیتوان بدون حصول توافق آیندهی بهتری را برای کشور متصور بود.
منازعه میان جمهوی اسلامی و غرب ماهیتی گستردهتر از مساله هستهای، حقوق بشر و ... دارد لذا اگر امروز با گذشت یک دهه موفق شویم این بهانه را با شیوهی معقول و عزتمندانه از دست دشمنان خارج کنیم دیر یا زود شیوهای جدیدی از سناریوهای توطئه آمیز بر سر راه مردم ایران قرار داده خواهد شد.
باید متوجه بود ایران بعد از توافق ناگهان بهشت نخواهد شد چنانچه اگر غفلت مدیران نبود ایران قبل از توافق هم میتوانست شرایط بهتر از امروز داشته باشد.