آیا امام حسن به خواست مردم صلح کرد؟/ تنها گذاشتن ولی و دنیا زدگی مهمترین دلایل صلح

امام (ع) می فرمایند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او(معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می‌داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند.

کد خبر : 428372
پایگاه خبری تحلیلی فردا: اخیرا در حساب کاربری منتسب به رئیس محترم جمهور مطلبی به نقل از ایشان درباب صلح امام حسن و نسبت آن با امروز بیان شده که در ادامه می خوانید:
روحانی گفت: امام حسن(ع) به ما یاد دادند كه باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه كرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم گرفت.
با توجه به این گفتار بد ندیدیم که دلایل صلح امام با معاویه را از بیان شیوای خودشان پی بگیریم و باز بخوانیم احادیث ایشان را:
امام مجتبى(عليه السلام) در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنين بيان نمود:
من به اين علت حکومت و زمامدارى را به معاويه واگذار کردم که اعوان و يارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر يارانى داشتم شبانه روز با او مى جنگيدم تا کار يکسره شود. من کوفيان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پيمان هاى خود پايبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.
آنگاه امام افزود: اگر يارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکارى مى کردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمى کردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است.
امام در برابر اعتراضها به صلح هم مي‌فرمود: «سوگند به خدا! حکومت را به معاويه نسپردم؛ مگر اينکه ياراني نيافتم.»
در جای دیگری امام (ع) می فرمایند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او(معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می‌داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند.
دنیا طلبی مردم
امام حسن در جایی درباره وعده امن و آسایش در زیر سایه بنی امیه خطاب به مردم امیدوار فرمودند: به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد.
هم اکنون گویى به چشم خود مى‏ بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت».
امام فرمود: معاويه ما را به چيزي فراخوانده است که عزت و عدالت در آن نيست. اگر زندگي دنيا را مي‌خواهيد، مي‌پذيريم و اين خار در چشم را تحمل مي‌کنيم و اگر مرگ را بخواهيد آن را در راه خدا ارزاني مي‌داريم.» راوي مي‌گويد: همه فرياد زدند: «بل البقية و الحياة.»
رفتار مردم نسبت به صلح
امام صادق عليه السلام نیز درباره صلح جد بزرگوارشان با معاویه و رفتار مردم چنین فرموده اند: حسن بن على عليهماالسلام پس از آن كه به جانش سوء قصد شد و پيروانش از در ناسازگارى با وى در آمدند ، كار را به معاويه واگذاشت . آنگاه شيعيانش به آن حضرت چنين سلام كردند : «سلام بر تو اى خواركننده مؤمنان!» . حضرت فرمود : من خواركننده مؤمنان نيستم ، بلكه عزّت بخش مؤمنانم . وقتى ديدم شما در برابر دشمن قدرتى نداريد ، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باقى بمانيم ؛ همچنان كه آن عالِم (خضر) كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند ، و اينچنين [است حكايت ]من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم.
بحارالانوار، ج 44، ص 147؛
احتجاج، ص 157.
جلأالعیون، قم ج 1، ص 345-346.
ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه ج 16، ص 28.
سیره پیشوایان، ص 110.
.بحارالانوار، ج 44، ص 21
.احتجاج، طبرسي، ج 2، ص 71
.بحارالانوار، ج 44، ص 147،
.بحارالانوار، ج 85، ص 212).
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: