حاکمیت قانون
از اقدامات اولیه رسول خدا(ص) در یکی از نخستین روزهای پس از هجرت و ورود به شهر مدینه، اعلام «حکومت قانون» بود. اعلام حکومت قانون در جامعهای و در میان مردم بدوی که طی قرنها جز زبان زور و شمشیر و ستم قانون دیگری را ندیده و نمیشناختند.
کد خبر :
428278
«کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت: - پیامبر خدا(ص) پس از هجرت تاریخساز خود، و ورود به شهر یثرب (که بعداً به مدینهالنبی معروف شد) بلافاصله دست به اقداماتی زد که گرچه در نگاه اکثر مردم آن روزگار که با عصر جاهلیت فاصلهای نداشتند اقداماتی معمولی و عادی به نظر میرسید، اما از نگاه فلاسفه تاریخ و متفکران و تمدنشناسان که قرنها بعد به مطالعه در این باره پرداختند هر کدام از آن اقدامات اولیه، اعجابآور و جالب و گامی محکم برای حرکت امت تازه شکل گرفته به سوی تحقق آرمانهای نهضت الهی مکتب انسانساز اسلام بود و خشتی بود در جهت بنا نهادن ساختمان یک تمدن بزرگ و بیبدیل. اقداماتی نظیر ساختن مسجد، که طی آن پیامبر(ص) با حضور عملی خود در میدان، ضرورت، و اهمیت «کار و تلاش» را در اسلام و نقش آن در جبران عقبماندگیها و حرکت به سوی جامعهای متمدن و پیشرفته، برای مردم و در واقع برای همیشه وهمه بیان و تبیین کرد. و یا اقدامی نظیر اعلام نوع رابطهای که باید در یک جامعه اسلامی و انسانی میان تکتک اعضاء جامعه برقرار باشد. رابطهای که از میان همه راههای پیشنهادی که از گذشته تا امروز فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی مطرح
کردهاند و مثلاً گفتهاند چون «انسان گرگ انسان است»! رابطه میان انسانها هم باید براین مبنا تعریف و عمل شود و... بهترین نوع رابطهای است که ممکن است میان انسانها اتفاق بیفتد: برادری! و... اما یکی دیگر از اقدامات اولیه رسول خدا(ص) در نخستین روز یا یکی از نخستین روزهای پس از هجرت و ورود به شهر مدینه، اعلام «حکومت قانون» بود. اعلام حکومت قانون در جامعهای و در میان مردم بدوی که طی قرنها جز زبان زور و شمشیر و ستم قانون دیگری را ندیده و نمیشناختند، و از این نظر شاید یک گام با «اهل جنگل» و قانون مسلط بر آن فاصله داشتند! اما پیامبر(ص) که میخواهد انسانی بسازد آنچنان که اسلام و خالق انسان میخواهد و جامعهای بسازد نمونه تا این دو الگوی جهانیان باشد و این توصیه قرآن است که «و کذلک جعلناکم امهًْ وسطا، لتکونو شهداء علیالناس...» خوب میداند جامعه به میزانی که به قانون پایبندتر باشد انسانیتر است و خود این قانون به میزانی که متعالی و مترقی و عدالت محور باشد، میتواند به جامعهای متمدن و الگو برای دیگران تبدیل شود. آن بزرگ بزرگان میدانست که برای ساختن جامعه نمونه و برپایی تمدنی چشمگیر و خیره کننده باید راه و روش
و مهمتر از همه جهانبینی و نگرش آن مردم و جامعه را تغییر دهد. برای انجام این تحول در جامعه نوپای اسلامی است که حاکمیت قانون در مدینه شکل میگیرد. از این به بعد نه زید و عمرو ... و نه حتی من محمد(ص)، بلکه قانون خدا بر شما مردم حکومت میکند. قانونی که مستقیم از جانب خداست و بر مبنای نیازهای اصیل آدمی بنا نهاده شده و با فطرت او ارتباط مستقیم دارد. قانونی مندرآوردی نیست که فلان گروه و حزب و دسته و طبقه و جنسیت و... آن را نوشته باشد و خواه ناخواه نفع جنس و صنف خود را در آن لحاظ کرده باشد، قانونی که آورنده آن رسول ختمی مرتب است، و نویسنده آن خدای رحمان و رحیم است. خداوند قادر و متعال است. قانونگذار، خالق ماست که در آن جز مصلحت و سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی مخلوق و بنده خود چیزی نمیخواهد و نفعی را برای خود جستوجو نمیکند! راستی خدا کدام نفع را و یا (العیاذبالله) کدام نیاز را میخواهد از طریق بندگان خود برآورده سازد و برطرف کند؟! برعکس این بنده است که نیازمند او و قانون اوست، بنابراین قانونی که محمد(ص) اعلام میکند جوهره آن «عدالت» و محور آن «مصلحت و سعادت انسان» است. قانونی درباره همه کس و همه چیز و در هر
جا لازمالاجراست و استثناء پذیر نیست. همان طور که در جامعه نوپا و رو به پیشرفت و ترقی اسلامی «همه» باید کار کنند، «همه» باید به الزامات برادری تن دهند، باید «همه» به قانون هم تمکین کنند و... حکومت پیامبر(ص) به معنای واقعی حکومت قانون است و در اینجا حاکمان برای کوبیدن مردم و ضعفاء فقط به قانون تمسک نمیجویند و... در این باره تاریخ اسلام مثالهای فراوان از دوران حکومت نبی مکرم اسلام(ص) و همچنین عهد نزدیک پنج ساله حکومت مولای متقیان علی(ع) که تداوم حکومت پیامبر(ص) بود، برای گفتن دارد. این اقدام و نظیر آن بود که موجب شد سنگ بنای تمدن اسلام در بدویترین منحطترین جوامع و مردم گذاشته بود و پیامبر(ص) با این اقدامات بود که پایهگذار تمدن نوینی در جهان و عالم بشریت شد که 4، 5 قرن بر تارک دنیا میدرخشید. و البته اگر به وصیت ایشان در روز غدیر خم عمل میشد و اسلام در دست اهلش - نه بنیامیه و بنیعباس- میافتاد و به تمامی اجرا میشد حاکمیت آن تمدن امروز هم ادامه داشت و روزگار جهان و جهانیان دیگر بود! او ... بگذریم. و البته ما میدانیم که پیامبر(ص) و بعد از او علی(ع)، هزینههای این قانونمندی و قانونمداری و مبارزه با
قلدری و «قانونگریزی» و... را با بهای سنگینی پرداختند و رنجها و جنگها و مصیبتها و زخم زبانها و... تحمل کردند. تا از همان وقت هم معلوم شود، قانونمداری و اجرای قانون نیز از جمله همان کلمات حقی است که به فرموده مرتضی علی(ع) در حرف بسیار آسان و عرصه آن وسیع است و در مرحله عمل بسیار سخت و عرصه آن تنگ و پرخطر! یکی از متفکران غربی است که به نوشته استاد شهید مطهری(ره)، در جایی میگوید و یا مینویسد، «من در مطالعه نهضت پیامبر اسلام از سه چیز تعجب میکنم، یکی تنهایی و دست خالی بودن ایشان در آغاز کار، دوم بزرگی و عظمت هدف و پیام و سوم، سرعت وصول به هدف»(نقل به مضمون) آنچه که پاسخ این تعجب ایشان را و اعجاب متفکران و غورکنندگان در احوال آخرین پیامبر مبعوث خدا، شبان قراریط، محمد رسولالله(ص) را میدهد، همانا عمل به «اصول» است. ایشان برای نجات جامعه از چنگال انحطاط و قدم گذاشتن در مسیر پیشرفت و ترقی و بالاخره برای رهایی انسان از چنبره جهل و ظلم، از «راهش» وارد شد و به «اصول» عمل کرد، اصولی که ایمان به خدا و کار و فعالیت جهادگرانه در راه خدا، برادری و وحدت و قانون و عدالت محوری...! و شگفتی وقتی بیشتر میشود و ماجرا
زمانی جالبتر میشود که در سیره ایشان میبینیم و در تاریخ میخوانیم که حضرت رسول(ص) در همان نخستین گام و در اولین روزهای پس از هجرت به دنبال نزول آیه شریفه «لا اکراه فیدین»، اعلام میکند که هر کسی که نمیخواهد اسلام بیاورد، میتواند در مدینه و کنار مسلمانان زندگی کند و بر دین خود باقی بماند و تجارت و کسب کار خود را ادامه دهد، در معبد و کنیسه و کلیسای خود عبادت کند و... (نکته اینجاست:) اما، از قانون نمیتواند سرپیچی و تخطی کند. هیچ بهانهای - و لو نپذیرفتن دین رسول خاتم(ص)- دلیلی بر قانونشکنی و قانونگریزی نیست و خلاصه از نظر ایشان و آیین الهی او(ص) آزادی در قانونشکنی که مبنایش هرج ومرج و هنجارشکنی و... سرانجام خیانت به مردم و جامعه است هرگز پذیرفتنی نیست. و این خود بدون هیچ توضیحی از اهمیت و جایگاه «قانون» در دیدگاه و مرام و مکتب پیامبر(ص) حکایت میکند... اهمیت و جایگاهی که سالهای بعد، تثبیت مدینه النبی و در نهایت برپایی تمدن اسلامی چرایی آن را به همگان روشن کرد و میکند. *** رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه تأکید فرمودند: «قانون راه پیشرفت کشور را هموار میکند و چنانچه برخی قوانین
ایراد و با یکدیگر تعارض دارند، باید آنها را اصلاح کرد. اما بنده به هیچ عنوان قانونگریزی را قبول ندارم» مبنا و معنای این سخنان خیلی روشن است. نیاز به برگزاری همایش و نمایش و... برای روشن کردن ابعاد مختلف قضیه! وجود ندارد، واکنش منطقی، اسلامی و انقلابی و ولایتی به این سخنان فقط «عمل» به این رهنمود ایشان است. عمل «همه» در هر کجا و هر شرایط. تمام...!