«جیش الفتح» برندی که النصره ثبت کرد

آنچه این روزها در سوریه تحت عنوان «جیش الفتح» از آن یاد می‌شود، در واقع ائتلافی از گروه‌های مسلح تروریستی است که «جبهه النصره» در آن نقش اول را ایفا می‌کند و به همین دلیل خود را صاحب و مالک اول و آخر آن می‌داند.

کد خبر : 426305
فارس: «عبد الله سلیمان علی» در گزارشی که روزنامه لبنانی السفیر آن را چاپ و منتشر کرد، به بررسی تشکیل ائتلاف گروه‌های مسلح تروریستی موسوم به «جیش الفتح» در سوریه و جایگاه گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» در آن و بازتاب‌های تشکیل این گروه بر عرصه میدانی سوریه می‌پردازد.

السفیر می‌نویسد: تشکیل ائتلاف گروه‌های تروریستی موسوم به «جیش الفتح در ادلب» را تنها باید رهاورد نقشه‌ و برنامه‌ای منطقه‌ای شمرد که دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورهایی مانند عربستان سعودی و قطر و ترکیه آن را ترسیم کردند و گروه‌های تروریستی تکفیری با نادیده گرفتن اختلافات سیاسی و خطی مشی خود، وظیفه پیاده کردن آن را برعهده گرفتند.

جیش الفتح نمود شکست‌ها و ناکامی‌های منطقه‌ای

این اقدام به نوعی بیانگر شکست و ناکامی تلاش‌های صورت گرفته برای تکرار تجربه «جیش الفتح» در استان‌ها و مناطق دیگر سوریه در راستای نبود راهبری و حمایت منطقه‌ای است.

اما این موضوع موجب نشد تا برخی از گروه‌های تروریستی تکفیری، حتی به صورت صوری هم شده از نام جیش‌الفتح که در ادلب موفق نشان داد و توانست مناطقی در این استان را تصرف کند، در مناطق دیگر استفاده نکنند.

نادیده گرفتن اختلافات تنها گروه‌های تشکیل دهنده ائتلاف جیش الفتح را شامل نمی‌شد، بلکه دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ارائه دهنده طرح نیز خود را در منطقه در شرایطی یافتند که می‌بایست از اختلافات سیاسی موجود بین کشورهای متبوعشان برای به پایان رساندن ماموریتی که با عملیات «طوفان قاطع» عربستان سعودی در یمن همزمان شده و تاکیدات ترکیه بر ایجاد منطقه حائل را افزایش داده، چشم پوشی کنند.

ائتلافی که تنها به یک استان محدود شد

اما این نزدیکی بین عربستان و محور ترکیه - قطر تنها استان ادلب را شامل شد و پا را از این استان فراتر ننهاد. به گونه‌ای که اختلافات همچون گذشته بین این کشورها سربرآوردند و اقدامات و مواضع و سیاست‌های آنها را تحت تاثیر قرار دادند.

بازتاب این امر بالطبع در رابطه گروه‌های مسلح تروریستی فعال در سوریه از جبهه عملیاتی جنوب در درعا گرفته تا جبهه عملیاتی مرکز در غوطه شرقی دمشق و از آنجا تا جبهه عملیاتی حلب در شمال سوریه قابل ملاحظه بود.

در تمام این مناطق شکست تلاش‌ها در تکرار تجربه «جیش الفتح» را تنها باید در اختلافات موجود در آن سوی مرزها، یعنی بین کشورهای حامی این گروه‌های تروریستی ملاحظه کرد.

مهمترین ویژگی جیش الفتح چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های «جیش الفتح ادلب» آن بود که اولین ائتلاف گروه‌های مسلح تروریستی شمرده می‌شد که گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره»، شاخه رسمی القاعده در سوریه علنی و آشکارا و با حمایت عیان برخی از کشورهای منطقه و شیوخ عرب حوزه خلیج فارس به آن ملحق می‌شد.

در گذشته ائتلاف‌هایی از گروه‌های مسلح تروریستی مانند «جبهه اسلامی» بدون ملحق شدن جبهه النصره به آن تشکیل می‌شد، اما ارتباط با النصره و راه‌های هماهنگی‌ با آن حفظ می‌شد.

اما در خصوص جیش الفتح اوضاع به گونه‌ای دیگر بود، چراکه جبهه النصره به آن ملحق شد و ضمن فرماندهی و هدایت این ائتلاف، حرف اول و آخر را در آن می‌زد.

برای اولین بار از زمان آغاز بحران سوریه مشاهده می‌شد که علنا و آشکارا در منطقه روی کارآیی جبهه النصره جهت قرار گرفتن به عنوان نوک پیکان مبارزه با ارتش سوریه شرط بندی می‌شد.

نکته مهم آن بود که جبهه النصره نیز به خوبی از این امر آگاه بود و آشکارا از واقف بودنش به این حقیقت و مرکزیتش در ائتلاف جیش الفتح و اینکه بدون این گروه این ائتلاف دارای اهمیتی نه در سطح محلی و نه منطقه‌ای سخن گفت.

همچنین اظهارات «ابو محمد الجولانی»، سرکرده جبهه النصره در مصاحبه با شبکه قطری «الجزیره» در این‌باره که «کسی نمی‌تواند، جبهه النصره را از جیش الفتح بیرون کند، چون نوک پیکان این ائتلاف شمرده می‌شود» در همین راستا صورت می‌گرفت.

البته موضوع به اظهارات جولانی ختم نشد، بلکه تعامل‌ها و برخوردهای کلی جبهه النصره به این نکته اشاره می‌کرد که جیش‌الفتح را خانه خود می‌داند و آن را جبهه النصره دیگری به شمار می‌آورد و هر ائتلافی که این گروه به آن ملحق نشود، اجازه ندارد، از این نام استفاده کند.

طغیان تروریست‌های غوطه در برابر جیش الفتح

این قضیه آشکارا در غوطه شرقی دمشق نمود پیدا کرد، جایی که گروه تروریستی موسوم به «جیش الاسلام» به سرکردگی «زهران علوش» در آن حرف اول را در میان دیگر گروه‌های تروریستی می‌زند و موفق به تشکیل «فرماندهی کل» و ملحق کردن تمام گروه‌های تروریستی فعال در این منطقه به جز جبهه النصره به آن شده بود.

از دو هفته پیش جبهه النصره فعالیت گسترده‌ای را آغاز کرد و خواستار تشکیل «جیش الفتح در غوطه شرقی دمشق» شد، چون بر این باور بود که پیوستن گروه‌های مسلح منطقه به «فرماندهی کل» نتوانسته هدف مورد نظر در این منطقه را محقق کند.

از شرایط حاکم بر غوطه شرقی دمشق که رهاورد درخواست‌های جبهه النصره برای تشکیل جیش الفتح غوطه شرقی شده بود و واکنش‌های صورت گرفته به آن می‌توان برداشت کرد که اوضاع میدانی و امنیتی در این منطقه رو به تشدید و وخامت بسیار می‌گذارد.

جنگ ترورها در غوطه از سرگرفته می‌شود

در چنین شرایطی باید در انتظار از سرگیری ترورهایی بود که زهران علوش سال گذشته علیه مخالفان و دشمنانش در دیگر گروه‌های تروریستی انجام داد و در راس آنها گروه‌هایی مانند «جیش الامه» و «داعش» قرار داشتند.

اما این بار جبهه النصره و آزادگان شام هدف زهران علوش خواهند بود، به ویژه آزادگان شام که احکام «قضاء الموحد» (دادگاه متشکل از گروه‌های مسلح منطقه) مبنی بر عدم اجازه فعالیت آن در غوطه شرقی به دلیل جدایی از گروه تروریستی «لشکر الرحمن» را زیر پا گذاشته است.

البته نافرمانی‌های آزادگان شام به اینجا منتهی نمی‌شود، بلکه موارد دیگری همچون اعلام پایان دوره آموزش نظامی شماری از عناصرش از پایگاه‌های «الشموخ» که بر آن سیطره دارد و همچنین اعلام بیعت برخی از گروه‌های تروریستی منطقه با آن را نیز در برمی‌گیرد.

جیش الفتح پای به جنوب می‌گذارد

به موازات این تلاش‌های وسیع و گسترده در غوطه شرقی دمشق، روزهای گذشته خبر تشکیل «جیش الفتح در منطقه جنوبی» که بالطبع دو استان درعا و قنیطره را شامل می‌شود، اعلام شد.

نکته قابل توجه در این خبر آن بود که ائتلاف جدید شکل گرفته در جنوب سوریه نام «جیش الفتح» را درحالی برای خود برگزیده بود که هیچ یک از گروه‌های تروریستی بزرگ فعال در جبهه عملیاتی جنوب مانند «الجیش الأول» و «الفیلق الأول» و «جیش الیرموک» و «حرکة المثنى» و «ألویة العمری» و .. به آن ملحق نشده بودند تا بیش از پیش بر این باور تاکید شود که جبهه النصره این نام را منحصر به خود می‌داند.

براساس بیانیه تاسیسی صادر شده، جیش الفتح جنوبی گروه‌های مسلح تروریستی همانند «جبهه النصره»، «أحرار الشام»، «ائتلاف فتح شام»، «إحیاء الجهاد»، «تجمع مجاهدی نوى»، «أسود التوحید»، «أنصار الحق» و «لواء العمرین الإسلامی» را در برمی‌گرفت و عجیب آنکه جیش الإسلام که از جمله گروه‌های حاضر در ائتلاف فتح شام به جیش‌الفتح النصره در جنوب سوریه ملحق شده بود، اما در غوطه شرقی دمشق از پیوستن به النصره امتناع می‌کرد و مخالف تشکیل چنین ائتلافی بود، همانگونه که از پیوستن به النصره در شمال سوریه نیز امتناع کرده بود.

این تعامل جیش الاسلام را اینگونه می‌توان تفسیر کرد که این گروه چون در منطقه جنوب سوریه خود را گروهی کوچک و نه چندان قدرتمند می‌بیند، بنابراین پیوستن به جیش الفتح را بلامانع ملاحظه می‌کند.

جیش الفتح جنوب بدون بزرگان

از سوی دیگر عدم حضور گروه‌های بزرگ تروریستی در ائتلاف جیش‌الفتح جنوب سوالات بسیاری را در اذهان ایجاد می‌کند، از جمله اینکه آیا اختلافات منطقه‌ای و بین المللی درباره حد و حدود نقشی که جبهه النصره در سوریه باید ایفا کند و می‌توان این نقش را به آن داد، مانع مشارکت این گروه‌ها در این ائتلاف شده است؟

آیا عدم مشارکت گروه‌های بزرگ تروریستی منطقه جنوب در جیش الفتح با بیانیه‌های تبرئه‌ای که 2 ماه پیش علیه النصره به دستور مستقیم «اتاق عملیات الموک» صادر کردند و در آن هماهنگی نظامی با النصره را رد کردند، ارتباط دارد؟

در اینجا یک سوال مهم دیگر مطرح می‌شود، اینکه چرا جبهه النصره برای به دست گرفتن پرچم جیش الفتح در جنوب و تشکیل چنین ائتلافی بدون آنکه زمینه تشکیل آن فراهم شده باشد، تعجیل کرد؟

و سرانجام اینکه آیا این اقدام النصره نسخه برداری و استفاده از تجربه به دست آمده در ادلب است یا باید آن را صرفا تلاشی برای پیشی گرفتن از روند امور و تحمیل امر واقع بر همه دانست؟

آنچه جای تردید ندارد، آن است که جبهه النصره راه را به روی تشکیل هر ائتلافی که نام «جیش الفتح» را برخود بگذارد، بست، چون اقدام در این زمینه را فتنه انگیزی می‌داند که باید به آن به شدیدترین شکل ممکن پاسخ داد.

جبهه شمال - جبهه جنوب

این موضوع ما را به این نتیجه می‌رساند که مهمترین تفاوت بین جبهه عملیاتی جنوب با جبهه عملیاتی شمال این است که جبهه جنوب همچنان دارای گروه‌های تروریستی مسلحی است که تحت لوای «ارتش آزاد» فعالیت می‌کنند که از سوی «اتاق عملیات الموک» اداره و هدایت می‌شود.

در حالی‌که در جبهه شمال جبهه النصره توانست به سرعت آن را از وجود چنین گروه‌های تروریستی با چنین وابستگی‌هایی پاک کند، اگرچه این گروه‌ها تماما و مستقیما از سوی آمریکا حمایت می‌شدند و این سوالات بسیاری را درباره دلیل اینگونه آسان و سریع فروپاشیدن گروه‌های تروریستی شمال سوریه مانند «جبهة انقلابیون سوریه» و «جنبش حزم» مطرح می‌کند.

آیا النصره از این بیم دارد که مبادا عکس سناریو شمال در جنوب علیه این گروه پیاده شود و با از پیش رو برداشتن آن، گروه‌های وابسته به ارتش آزاد بر این جبهه حاکم شوند و همین موجب تسریع در عمل النصره شده، بدون آنکه منتظر جلب حمایت و پشتیبانی غرب و آمریکا در این خصوص باشد؟

این احتمالی مطرح است و برخی حقایق و رخ دادها این احتمال را تقویت می‌کند، مهمترین این رخ دادها را می‌توان بیانیه‌های برائت و شرط هایی دانست که اتاق عملیات الموک وضع کرد.

ساختار میدانی پیچیده حاکم بر جبهه جنوب

اما این به معنای نادیده گرفتن پیچیدگی حاکم بر جبهه جنوبی نیست که باعث شده تا جبهه النصره همچنان یکی از بازیگران اصلی آن باشد و پیوستن این گروه به «جیش الحرمون» و هماهنگی‌هایش با «الجیش الأول» در نبردهای تپه‌های سرخ (التلول الحمر) و شهرک «حضر» که در نزدیک جولان اشغالی قرار دارد، بیانگر این امر است.

آنچه بر پیچیدگی اوضاع در جبهه جنوبی می‌افزاید، درگیری‌های جبهه النصره با گروه تروریستی موسوم به «شهدای یرموک» وابسته به داعش است که شهرک «تسیل» در استان درعا را عرصه درگیری‌های خود کرده بودند.

در این راستا شهدای یرموک روز گذشته به مواضع آزادگان شام در این شهرک حمله کرد که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از عناصر آزادگان شام شد و در میان کشته‌ها یکی از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی‌اش در منطقه به نام «شادی عبد المالک» که مسئول تسلیحات این گروه تروریستی است، به چشم می‌خورد.

به همین دلیل جبهه جنوب راهی طولانی پیش رو دارد تا امور جاری در آن به مرحله نهایی و سرنوشت ساز همانند آنچه در جبهه شمالی شاهد آن بودیم، برسد و تا زمانی که این منطقه به این مرحله برسد، جبهه النصره برای ائتلاف جیش الفتح و بیان اینکه تنها گروه قدرتمندی است که می‌تواند خواسته‌ها و چشم داشت‌های منطقه‌ای و بین المللی را برآورده کند، بازاریابی و بازار گرمی خواهد کرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: