دست حق بسته نیست
آری این مردان واقعی که سندهای افتخار ملی اند و دست بسته، راز آنان است که پس از سی سال برایمان بازگو شده است و چه سخت است برای مردان، دست بسته. آنها نشان از علی دارند و درس از مولا گرفته اند و برای تکلیف قدم به میدان گذاشتند و می دانستند که جنگ جنگ است کشته شدن در راه خدا نیز نوعی از پیروزی است. به ما گفتند که حتی با دست بسته «هیهات مناالذله».
فردانیوز: «دست حق بسته نیست»عنوان یادداشت میهمان روزنامه کیهان به قلم محمد هادی صحرایی است که در آن می خوانید؛
کم کم ماه رمضان می رسد ز راه و بوی ضیافت خدا به مشام می آید و گویی کریم سفره پهن می کند و ما فقیران فوج فوج به انتظار صف بسته ایم که گفته اند در خانه کریم گدا موج می زند. ماه خدا می آید و در این ماه که برتر از هزاران خورشید است ما را اکرام می کنند و بی منت به ما می خورانند و می نوشانند تا پس از آن هرگز نه گرسنه شویم و نه تشنه. از نعمت و برکتی که هم سیر می کند و هم فربه. هم روح می بخشد و هم ریحان و هم بهشت پرنعمت. در این ماه است که راه آسمان برای همه باز است و سیر آفاق و انفس راحت تر. در این ماه است که پیغام خوش می رسد و فرشتگان سروش غیبی می دهند و مژده غفران. و فرستادگان خدا ما را به خدا فرا می خوانند.
آرام آرام ماه خدا به ما رو نشان می دهد با قرص کاملش. با سحرهای فرحبخش و افطارهای جان افزا. با دعای سحر و اذان هایی که نوای مغفرت را به جانمان می نشاند. روحمان را سبک می کند و چون کودکان چابک. اشکهایمان را جاری می کند و دلهامان را چون دل عاشقان نازک. همهمه قرآن خواندن مؤمنان است که از این کندوی عسل به گوش می رسد و این مولای مولای گفتن ها مناجات علی علیه السلام در مسجد کوفه است که بی قرارمان کرده و چون اذان قیامت ما را به خدا متوجه می کند و این علی است که در این ماه از بندگان خدا پذیرایی می کند. که یدالله است و دست خدا در آستین دارد.
دستی که هم نوازشگر یتیمان است و مظلومان و هم کوبنده ظالمان و پیمان شکنان. هم برای رساندن آب گوارا به مردم چاه حفر می کند و نخلستان آباد، و هم برای نابودی بناهای شرک دروازه خیبر خراب می کند و مرحب می اندازد. دستش برای حیات انسانها هم نخل خرما غرس می کند و هم برای نجات آنان عمروبن عبدود را ریشه می کند. آری او عین الله است همان گونه که اسدالله است و یدالله. و یدالله یعنی دست خدا و دست خدا گره گشایی می کند هر چند که دستان علی را بسته باشند.
در روزگاری که مردی و جوانمردی کیمیاست و دست و دلبازی برای خدا و دین خدا سکه رایجمان نیست. مثل دوره فرعون کودک کشی خلق شیطان شده و فراعنه از گور بیرون شده اند و با سامری ها پیمان برادری خوانده اند و سامری ها از طلای دین گوساله ساخته اند و در غیبت موسی، جهل می خرند و دین می فروشند. روزگاری که به نام دین سر دینداران و بی گناهان جدا می کنند، شیطانی که خود را کلیددار کعبه می خواند در ماه حرام، برسر زنان و کودکان و بی پناهان مسلمان آتش و آوار می ریزد. چند روزی است خبری آمده که مردانی به میانمان می آیند که در عین قدرت دستانشان را بستند و آنها را به شهادت رساندند. ماهیانی که زنده دفن شدند و مردانی واقعی که با دست بسته توسط جاهلیت اخری زنده به گور شدند. عاشقانی که با دست بسته در میان لشکر کفر، پرده از چهره نفاق برچیدند و دلیرانی که چون موسی، نیل را بشکافتند و قوم را رد کردند. شیرمردانی که در کربلای چهار، همچون قاسم و اکبر به میدان رفتند، ولی اکنون به روی دست پدر، مثل اصغر به خیمه برگشتند.
آری این مردان واقعی که سندهای افتخار ملی اند و دست بسته، راز آنان است که پس از سی سال برایمان بازگو شده است و چه سخت است برای مردان، دست بسته. آنها نشان از علی دارند و درس از مولا گرفته اند و برای تکلیف قدم به میدان گذاشتند و می دانستند که جنگ جنگ است کشته شدن در راه خدا نیز نوعی از پیروزی است. به ما گفتند که حتی با دست بسته «هیهات مناالذله». و محال است که به شیطان کرنش کنیم و تسلیمش شویم. هان ای برادران بزرگ، چقدر عزتمندید و سرفراز. و چقدر به خدا نزدیکید و ما از شما دور. هر چند که دست بسته اید ولی دست دل بازید و گره های کور می گشایید. شما نیز همچو مولای ما دست بسته شدید ولی دستتان باز است و توانا و مگر می شود که دستان خدایی که کار خدایی می کند بسته باشد که خدا فرمود: و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنو بما قالوا بل یداه مبسوطتان(1) شما ولی نعمتان مایید و آموزگاران ما پس بفرمایید و مشقمان دهید از آزادگی و سرافرازی. بفرمایید وقتی حسین بن علی فرمود «که مرا بین مردن با شمشیر یا پذیرش ذلت مخیر کرده اند و دور است ذلت از ما(2)» یعنی چه؟
به ما بفرمایید که وقتی عباس بن علی در کربلا و در زمان تحریم آب و نان و امان نامه شمر فرمود «به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید دست از دین و امام بر حقم برنمی دارم» یعنی چه؟
و ما که اکنون در دوران بدر و خیبریم بفرمایید که عزت چیست و ذلت کدام است؟ بفرمایید و از عزت برایمان بگویید و از غیرت. از الفبای شجاعت بگویید و از صداقت. از آنچه که رژیم بعث عراق با دستور شیطان بزرگ و 5+1 آن زمان با شما کردند تا شاید غیرتمان به جوش بیاید و به ایمان جوانانی که از خون شما سربرآوردند ایمان بیاوریم. به آنها که بدون کمک کدخدا مرزهای علم را جابه جا کردند و جاگذاشتند ایمان بیاوریم، به آنها که با مدیریت جهادی و جوان و نه مدیریت های سوداگرانه و پیر و پرفساد، توانستند لرزه بر تن دشمن بیندازند و علم را از ثریا به ایران بیاورند، ایمان بیاوریم به جوانانی که در انگلیس و آمریکا تحصیل نکردند ولی تحصیل کردگان غربی را مات و دانشمندان غربی را مبهوت ذکاوتشان کردند، ایمان بیاوریم به آنها که نه بورسیه ای برایشان آمد و نه مدرکی از آن ور آب و نه رشوه ای به شرکت غربی دادند و نه مأموریتی در سرای روبه پیر گرفتند ولی روباه را شکار کردند و شیطان را روسیاه، به آنها که کاشتند و ما خوردیم و شکر نکردیم.
ایمان بیاوریم که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و امکان ندارد بتواند کمتر از ده دقیقه به تأسیسات ما حمله کند و هنوز کاخ سفیدش بر ستون باشد. ایمان بیاوریم که این کدخدای پیر در بستر مرگ افتاده درجوانی اش هم هیچ غلطی نکرد و همچون اسرائیل در گل ماند. ایمان بیاوریم که انگلیس روباه مکار است و خنده اش از تزویر و ایمان بیاوریم به قرآنی که فرمود دشمنان عهد و پیمان ندارند.(3) و فرمود: خدا هیچ راهی برای استیلای کافران بر مؤمنان قرار نداده است.(4) و ایمان بیاوریم به شما شهریارانی که راه روشن عزت پیمودید و کسانی به تبعیت از شما چون رضایی و علی محمدی در آتش نمرود سوختند و حماسه آفریدند و آنها سر دادند و سردار شدند.
ای برادران سفر کرده که به خانه برگشتید خانه خانه شماست خوش آمدید و قدم بر چشم گذاشتید. خسته نباشید دلاوران و همان گونه که یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت، یک عمر می توان سخن از دست بسته گفت. ما را که دستمان کوتاه است و سرو قامتتان بلند. دستتان را بستند که دست به آسمان نبرید ولی نمی دانستند که شما سر به آسمان می سایید. جهادتان قبول برادران و بهشت گوارایتان. ای بر سفره انعام خدا نشستگان در ماه رسول خدا و ماه خدا ما را دریابید و از ما پذیرایی کنید. نه با لقمه نانی، که با نجات جهانی که دربند مکر و فریب و نیرنگ است. و با نجات اسلامی که گرفتار مکر یهود و حیله اهریمنی شیطان بزرگ و روباه پیر است. ما هر چند که از سفره مردم باخبریم ولی تن به ذلت لقمه کدخدا و نوکرهای دسته دوم کدخدا نمی دهیم چرا که فرزندان رمضانیم و چشم بر قله های بلند و ستاره صبحی که از افق سر زده، دوخته ایم و در مقابل شیطان دستمان بسته نیست و دست پر آمده ایم و از بن دندان معتقدیم همان گونه که دستان حق هیچ گاه بسته نمی ماند، صراط مستقیم هم هیچ گاه به بن بست نمی رسد. ــــــــــــــــــــــــــ
1- و یهودیان گفتند که دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد. و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشاده است. سوره مبارکه مائده آیه 64. 2- الا وان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السله و الذله، و هیهات مناالذله 3- و ان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلو ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود باز ایستند. سوره مبارکه توبه 12 4- و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا و خدا هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است. سوره مبارکه نساء آیه 141