سرویس اقتصادی فردا؛ زهره محمد شفیع زاده:
دکتر محمد صادق کوشکی، فارغ التحصیل دکتری اندیشه سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (گروه مطالعات منطقه ای) در طی گفتگویی خواندنی به سوالات ما در زمینه روند مقابله با نظام سلطه و محور مقاومت پاسخ داده اند. این محقق و پژوهشگر مسائل سیاسی تنها راه چاره برای مقابله با نظام سلطه را عدم وابستگی به غرب و خود کفایی در همه ابعاد اقتصادی می داند. شیوه تقابل نظام سلطه بین الملل در حوزه اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران در واقع به چه گونه ای است؟ چرا نظام سلطه همیشه بعد اقتصادی را برای حمله به ما انتخاب می کند؟ متأسفانه در طول سال های بعد از انقلاب اسلامی، یکی از عرصه هایی که ما در آن نتوانستیم به استقلال دست پیدا کنیم و نقطه ضعف و پاشنه آشیل نظام محسوب می شود، اقتصاد، صنعت، علم و فنون مرتبط با آن است. در این عرصه نه قادر شدیم ساختارهای بومی مورد نیاز جهت خود کفایی را ایجاد کنیم و نه توانستیم ساختارهای انقلابی ایجاد کنیم. همان حالت اقتصاد و صنعت بیمار عصر پهلوی را ادامه دادیم. به همین دلیل نقطه ضعف ما به شمار می رود. دشمنان ما هم این نقطه ضعف ما را به خوبی
شناختند و از آن طریق سعی کردند به ما فشار وارد کنند.
هدف تهاجم اقتصادی نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی چیست؟ چرا غرب هنوز بعد از سه دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی ، نقطه اقتصادی ما را مورد هجمه قرار می دهد؟ با ظهور انقلاب اسلامی، شکل جدیدی از حکومت در دنیا پدیدار شد که بنای سازگاری با قطب قدرت استکبار را نداشته و به مبارزه با استکبار پرداخت. ظهور چنین حکومتی آن هم در منطقه خاورمیانه که از لحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارای اهمیت بسیار زیادی است، باعث شد که نظام استکبار جهانی با تمام قوا به مبارزه با انقلاب برخیزد. با پایان یافتن جنگ و عدم پیروزی استکبار در زمینه های نظامی، تهاجمات به عرصه های دیگر کشیده شد. یکی از این عرصه ها که خصوصا در سال های اخیر با تهاجمات گسترده همراه بوده، عرصه اقتصادی است. انقلاب اسلامی ایران موقعیت نظام سلطه را به چالش کشیده است و به نوعی ملت های جهان را تشویق و ترغیب می کند علیه نظام سلطه قیام کنند. طبیعی است نظام سلطه بخواهد جلوی این حرکت انقلاب اسلامی را بگیرد، ایجاد فشار اقتصادی و تحریم یکی از عرصه هایی است که احساس کردند می تواند جواب دهد و به هدف شوم خود برسند. در حالی که مهم ترین هدف آمریکا از این تحریم ها رسیدن به سیاست ها و حفظ
استیلای خود آن هم پس از فروپاشی بلوک شرق بوده است. میزان تاثیر گذاری تحریم به طور شدیدی به پارامترهای تعیین کننده ویژگی های اقتصادی کشور تحریم شده بستگی دارد. بزرگ نمایی خطر جمهوری اسلامی ایران توسط نظام سلطه برای کشورهای منطقه چه منطقی در خود نهفته دارد؟ طبیعی است برای این که آن ها بتوانند یک اجماعی علیه کشور ایران ایجاد کنند و کشورهای مختلف منطقه را تحریک کنند، آن ها سعی می کنند که جمهوری اسلامی ایران را با این خطر برای امنیت و منافع ملی کشورهای منطقه معرفی کنند تا از این طریق بتوانند علاوه بر متحدین خودشان حتی ملت های منطقه را تحریک کنند که به صف دشمنان جمهوری اسلامی ایران بپیوندند. چگونه اقتصاد مقاومتی ما می تواند نظام سلطه را خلع سلاح کند؟ اقتصاد مقاومتی و اهداف آن باید با جوهره مقاومت پیوند منطقی داشته باشد، در این راستا باید چالش های پیش رو را شناسایی و در دایره ای بزرگ تر با عنایت به چالش های اقتصاد و امت اسلامی تعریف و برای آن برنامه و راه حل ارائه شود. انتخاب واژه مقاومت برای سیاست اقتصادی ایران ناشی از ماهیت انقلاب اسلامی است که بر مفهوم مقاومت استوار شده است. اگر سیاست های اقتصاد مقاومتی با
موفقیت اجرا شود، به طور اساسی قدرت آمریکا و نظامات سلطه در اعمال تحریم ها علیه ایران را کاهش خواهد داد. اقتصاد مقاومتی، ایران را در برابر تحریم ها مصون می کند. در اقتصاد مقاومتی، يك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. تحریم اقتصادی همواره یکی از ابزارهای فشار و اجبار در پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورها در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته که البته کارنامه ایالات متحده آمریکا در این خصوص تاریک تر از قدرت های دیگر بوده است. اقتصاد مقاومتی یعنی این که از آن چه داریم به نحوی استفاده کنیم که بتوانیم به همه نیازهایمان پاسخ بدهیم و دیگر نیازمند واردات نیازمندی هایمان نباشیم. این نقطه ضعف ها را باید در عرصه اقتصاد، صنعت، علوم و فنون بپوشانیم. طبیعی است که این حربه از دست دشمن گرفته خواهد شد. یعنی اگر خود کفایی که ثمره اقتصاد مقاومتی است، آن خود کفایی محقق شود و ما بتوانیم از آن چه که داریم به آن چه که نیاز داریم برسیم، در این صورت دیگر نیازی به واردات نداریم و این حربه دشمن علیه ما کند خواهد شد، بلکه به کل از بین خواهد رفت. گاهی ما اقتصاد مقاومتی را این گونه تعریف می کنیم که باید از داشته هایمان حداکثر
استفاده مفید را بنماییم، تا نیازمند به درآمد نفتی نباشیم. در همین حال اگر من نوعی بدانم که منطقه ای به نام خواف در کشور وجود دارد که با بادهایی که در آن ناحیه می وزد، اگر نیروگاه بادی دایر کنیم، می توانیم برقی معادل پنجاه رآکتور نیروگاه بوشهر را استحصال کنیم. اقتصاد مقاومتی یعنی این که چرا تا به حال این اتفاق نیفتاده و اگر این نیروگاه در آن منطقه ایجاد شود، دیگر لازم نیست معادل آن را مازوت بسوزانیم، بلکه می توانیم همان مازوت را به پلیمر تبدیل کنیم و آن پلیمر را با قیمت بالا بفروشیم و اشتغال ایجاد کنیم و مازاد آن برق را هم به افغانستان که در مجاورت ایران است صادر کنیم تا درآمدی هم از این راه کسب کنیم. ملتی که از باد درآمد کسب می کند دیگر لازم نیست نگران تحریم یا درآمد نفت باشد. این ها گوشه ای از اهداف اقتصاد مقاومتی است که تنها با امتداد راه جهاد اقتصادی میسر خواهد شد. ایجاد شرایطی نسبتا پایدار، اقتصادی ایمن و مقاوم و خود کفایی که آرزوی هر ملتی است. چه زمانی و چگونه مسئولان ما به این باور می رسند که تنها راهکار حل مشکلات کشور، اقتصاد مقاومتی است و نه دست دوستی دراز کردن در مقابل نظام سلطه ای که بارها
دشمنی و کینه همیشگی خود را نسبت به ما اثبات کرده است؟ ملاحظه می کنید که کسانی به اقتصاد مقاومتی ایمان خواهند داشت و آن را عملی خواهند کرد که تفکر انقلابی را قبول داشته باشند و سر لوحه خود قرار دهند. لیکن الان مشاهده می کنید برخی از مسئولان ما سال هاست که تفکر انقلابی را کنار گذاشته اند. در اصل از اول با آن آشنا نبوده اند. این افراد هیچ راهی پیش روی خودشان نمی بینند، جز این که بخواهند تسلیم نظام سلطه شوند و از این طریق دوستی نظام سلطه را جذب کنند. بخش بزرگی از حاکمیت مفهوم اقتصاد مقاومتی را نمی فهمد، بنابراین این مقوله را قبول هم ندارد، لذا کسی که مفهومی را به واسطه عدم شناخت قبول ندارد، نخواهد توانست آن را به کسی انتقال بدهد. نکته بعدی این است که عده دیگری هم هستند که می فهمند اقتصاد مقاومتی یعنی چه، اما این مفهوم را قبول ندارند، پس طبیعتا این عده هم تلاشی برای تفهیم اقتصاد مقاومتی به مردم نخواهند کرد، بلکه برعکس می کوشند تا این مسئله کج و غلط به مردم معرفی شود، چگونه؟ با خلط بحث بین اقتصاد ریاضتی و اقتصاد مقاومتی سعی می کنند تا اذهان عمومی را از مفهوم اصلی یعنی اقتصاد مقاومتی منحرف کنند. در این موقعیت
کسانی که اقتصاد مقاومتی را فهمیده اند که لزوما در حاکمیت هم نیستند و عموما حتی دستشان از حاکمیت کوتاه است، باید تلاش کنند تا این مفهوم را از طریق ابزارها و تریبون هایی که در اختیار دارند برای مردم توضیح داده و تبیین کنند تا کاملا این مفهوم برای مردم جا بیفتد. بنابراین بدون شناخت مصادیق و صرفا با تاکید بر تعریف های آن، حرکتی ایجاد نخواهد شد. با توجه به محور مقاومتی که در خاور میانه شکل گرفته است، اقتصاد مقاومتی چگونه می تواند باعث پویایی و شکوفایی اقتصاد در محور مقاومت منطقه شود تا نظام سلطه نتواند از طریق ضعف اقتصادی، قدرت و ایستادگی محور مقاومت را کم رنگ کند؟ قاعدتا از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک الگو در منطقه مطرح است، چنان چه جمهوری اسلامی ایران بتواند اقتصاد مقاومتی را به نحو احسن سامان دهد، هم می تواند به محور مقاومت و ایستادگی کمک کند و هم این که دیدگاه پیشرفت اقتصادی، پویایی و شکوفایی هر چه بیشتر اقتصاد درون گرا و خود کفا را از طریق اقتصاد مقاومتی و رفع وابستگی به نظامات سلطه در بین ملت های منطقه و کشورهای حوزه محور مقاومت احیا و ایجاد کند. بنابراین کشور ایران با پیاده سازی فرهنگ
مقاومت در همه ابعاد زندگی و ایجاد سیاست های اقتصادی با رنگ و بوی مقاومتی باید ابتدا در کشور خود این فرهنگ عظیم الشان و این جریان عالی اقتصادی را پایه گذاری کند. سپس می تواند الگویی سازنده برای دیگر کشورها باشد.