داعش، دارایی راهبردی آمریکا
در حالی که شماری از تحلیلگران و روزنامه نگاران از مدت ها پیش نسبت به نقش سازمان های اطلاعاتی غربی در شکل گیری و آموزش گروه های مسلح مخالف در سوریه اسنادی را ارائه می دادند، این سند تاییدی از بالاترین سطح اطلاعات داخلی آمریکا در قبال این نظریه است که دولت های غربی به طور بنیادین گروه تروریستی داعش را به عنوان ابزار خاص خود به منظور تغییر رژیم سوریه می بینند و این سند بیانگر این سناریوی از پیش طراحی شده است.
کد خبر :
423496
فردانیوز: «داعش، دارایی راهبردی آمریکا»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمد ایرانی است که در آن می خوانید؛ گروهی موسوم به «دیده بان قضایی»، اخیراً گزیده ای از اسنادی را که از وزارت دفاع و وزارت خارجه آمریکا از طریق یک دادخواست فدرال به دست آورده منتشر کرده که پیش از این به عنوان اسناد سری طبقه بندی شده بود. در حالی که عمده تمرکز رسانه های آمریکایی بر چگونگی مدیریت حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی لیبی معطوف بوده، یکی از اسناد منتشرشده در سال 2012 از سوی آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا از طرحی پرده برداشته که نشانگر برنامه ریزی آمریکا برای سرنگونی دولت «بشار اسد» از طریق تشکیل گروه موسوم به «دولت اسلامی» بوده که «مطلوب است در شرق سوریه تشکیل شود تا سیاست های غرب در منطقه را به پیش برد». این گزارش که به تازگی از طبقه بندی خارج شده، به طور تعجب برانگیزی تصریح می کند «غرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه از مخالفان سوری حمایت می کنند... احتمال تشکیل اعلام شده یا نشده حکومتی سلفی در شرق سوریه وجود دارد و این امر دقیقا آن چیزی است که قدرت های حمایت کننده از مخالفان دولت اسد خواهان آن هستند تا رژیم سوریه
منزوی شود». گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا(DIA) که پیش از این تحت عنوان «سری» طبقه بندی شده و به تاریخ 12 آگوست 2012/ 21 مرداد 1391 بازمی گردد، به طور گسترده ای بین سازمان های دولتی از جمله فرماندهی مرکزی آمریکا، سازمان سیا، اف بی آی، وزارت امنیت داخلی، وزارت خارجه و دیگر نهادها توزیع شده است. این سند نشان می دهد سازمان اطلاعات آمریکا اوایل سال 2012 ظهور داعش در عراق را پیش بینی کرده اما به جای آنکه به عنوان یک تهدید منظور شود، در این گزارش این گروه تروریستی به عنوان یک دارایی راهبردی برای آمریکا متصور شده است. در حالی که شماری از تحلیلگران و روزنامه نگاران از مدت ها پیش نسبت به نقش سازمان های اطلاعاتی غربی در شکل گیری و آموزش گروه های مسلح مخالف در سوریه اسنادی را ارائه می دادند، این سند تاییدی از بالاترین سطح اطلاعات داخلی آمریکا در قبال این نظریه است که دولت های غربی به طور بنیادین گروه تروریستی داعش را به عنوان ابزار خاص خود به منظور تغییر رژیم سوریه می بینند و این سند بیانگر این سناریوی از پیش طراحی شده است. شواهد ناشی از تحقیقات میدانی، فیلم های ویدئویی و در عین حال اعترافات اخیر مقامات بلندپایه
نظیر اعترافات «رابرت فورد» سفیر پیشین آمریکا در سوریه، همگی اثبات کننده حمایت جدی وزارت خارجه ایالات متحده و سازمان سیا از تروریست های داعش در میدان نبرد سوریه است که دست کم به سال های 2012 و 2013 بازمی گردد. شواهد ناشی از تحقیقات میدانی به تحقیقات سازمان انگلیسی «تحقیقات درباره سلاح های زرهی در مناقشات» اشاره دارد که داده هایی را درباره منشأ راکت های ضدتانک به دست آورده که از تروریست های داعش به دست آمده و به برنامه مشترک «سعودی/ سیا» از طریق شماره های سریال قابل شناسایی بازمی گردد. گزارش به تازگی منتشرشده از سوی آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا به مواردی خلاصه درباره دولت اسلامی در عراق(ISI) اشاره دارد که بعدا به «دولت اسلامی در عراق و سوریه»(ISIS) تغییر نام داد: یک - القاعده هدایت کننده مخالفان در سوریه است. دو - غرب مخالفان را به رسمیت می شناسد. سه - شکل گیری حکومت در حال ظهور صرفا زمانی تحقق می یابد که شورش و آشوب در سوریه ظهور کند (هیچ اشاره ای به خروج نیروهای آمریکایی از عراق به عنوان تسهیل کننده ظهور گروه موسوم به دولت اسلامی که مورد بحث و جدل شماری از سیاستمداران و تحلیلگران است، نمی شود). چهار- شکل
گیری یک «قلمروی سلفی» در شرق سوریه، «دقیقا» آن چیزی است که خارجی های حامی مخالفان خواستار آن هستند (که به عنوان «غرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه» شناخته می شوند) تا دولت اسد تضعیف شود. پنج - «مکان های امن» در نواحی ای پیشنهاد می شود که از سوی شورشیان تسخیر شده و در این راستا مدل لیبی مدنظر قرار می گیرد که می توان آن را به شکل گیری مناطق پرواز ممنوع به عنوان نخستین اقدام «جنگ بشردوستانه» ترجمه کرد. شش- عراق به عنوان بخشی از «گسترش شیعی» شناخته می شود. هفت - یک دولت سنی برای «عراق متحد» ویرانگر خواهد بود و می تواند به «زمینه سازی احیای عناصر تروریست از سراسر جهان عرب که وارد عراق می شوند»، منجر شود. اکنون داعش به تهدیدی جدی برای آفرینندگان خود تبدیل شده و اگرچه ایدئولوژی، موضع گیری ها و اهداف بلندمدت آن از جهاتی با گروه «القاعده» شباهت هایی دارد، بسیاری از کارشناسان بر این باورند داعش چنان خود را متحول کرده که واشنگتن برای رویارویی با این بحران خودساخته با بهره گیری از روش های متعارف در سرکوب آن راه به جایی نخواهد برد به گونه ای که برخی کارشناسان چون «اودری کورث کرونین» در مقاله ای در نشریه معروف «فارن
افرز» با تاکید بر اینکه اوباما و دولتش با تروریست خواندن داعش مسیر اشتباهی را طی می کنند، می نویسد: «این اشتباه است که داعش را گروه تروریستی بدانیم، چرا که به سختی می توان دلایلی را در این رابطه ارائه داد، اگرچه این گروه از تاکتیک های تروریستی بهره می گیرد. شبکه های تروریستی نظیر القاعده عمدتاً ده ها تا صدها نیرو در اختیار دارند، به غیرنظامیان حمله نمی کنند، سرزمین هایی را به تسخیر خود درنمی آورند و به طور مستقیم با نیروهای نظامی درگیر نمی شوند اما داعش بیش از 30 هزار نیروی رزمی در اختیار دارد، مناطقی در عراق و سوریه را در کنترل خود دارد و از توانایی های نظامی گسترده ای برخوردار است، خطوط ارتباطی را تحت کنترل دارد، ساختارهای فرماندهی تشکیل داده و به تامین مالی خود می پردازد و دست به عملیات های نظامی پیچیده می زند. داعش را باید یک «شبه دولت» نامید که تحت رهبری یک ارتش متعارف است و به همین دلیل است که راهبردهای ضدتروریستی و مبارزه با شورش ها که عمدتا در قبال تهدیدات القاعده راهگشا بوده، علیه داعش جواب نمی دهد». در واقع واشنگتن در سازگار کردن سیاست های خود در عراق و سوریه با ماهیت واقعی تهدید داعش به کندی
عمل کرده و در سوریه، راهبرد ضدتروریستی آمریکا عمدتا اولویت را به بمباران گروه های منتسب به القاعده داده که نتوانسته باعث جلوگیری از پیشروی و فعالیت داعش شود. در عراق، واشنگتن با اتکا به راهبرد مبارزه با شورش ها و آشوب های مسلحانه ادامه می دهد و به دولت مرکزی به منظور دستیابی به کنترل مجدد اوضاع، متحد کردن کشور و تشکیل نیروهای بومی به منظور شکست دادن داعش، به عمد، کمکی نمی کند. آمریکا پس از شکل گیری داعش و نافرمانی فرماندهی این گروه در قبال فرمانبرداری از اربابانش در واشنگتن دست به تلاش گسترده ای برای زمینگیر کردن آن زده اما راه به جایی نبرده است. براساس تحقیقی که از سوی روزنامه «واشنگتن پست» در سال 2010 انجام گرفت، حدود 263 سازمان آمریکایی در پاسخ به حملات 11 سپتامبر یا ایجاد شده یا سازماندهی مجدد شدند که وزارت امنیت داخلی، مرکز ملی ضدتروریسم و اداره امنیت حمل و نقل از جمله آنهاست. هر ساله سازمان های اطلاعاتی آمریکا حدود 50 هزار گزارش درباره تروریسم تولید می کنند و 51 سازمان فدرال و فرماندهی نظامی در آمریکا بر چگونگی انتقال پول به شبکه های تروریستی و خروج پول از آنها نظارت دارند اما با وجود اینکه این
سیستم توانسته در داخل خاک آمریکا دستاوردهایی داشته باشد، برای مقابله با داعش که ارائه گر چالش متفاوتی است، کاربردی ندارد. تاکتیک نظامی و اطلاعاتی آمریکا به منظور دستگیری یا کشتن رهبران اصلی القاعده کارآمد بود به طوری که 75 درصد رهبران هسته اصلی القاعده در حملات نیروهای ویژه یا پهپادها از پای درآمدند؛ تاکتیکی که برای جست وجوی اهداف مخفی شده در نواحی روستایی به خوبی جواب داد اما این تاکتیک ها در مقابله با داعش تا به حال موثر نبوده است چرا که نیروها و رهبران این گروه در نواحی روستایی پخش شده اند و همگی در جوامع محلی و غیرنظامی درهم آمیخته اند که عمدتا در محاصره ساختمان ها هستند و این امر دست زدن به حملات از سوی پهپادها و تهاجم های ناگهانی را بشدت دشوار کرده است. در عین حال کشته شدن رهبران داعش به منزله فلج شدن این سازمان نیست. این گروه بر یک شبه دولت کارآمد حکومت می کند که از یک ساختار اجرایی پیچیده برخوردار است که در راس فرماندهی نظامی آن دستگاه خلافت قرار دارد متشکل از البغدادی و 2 معاون وی یعنی ابوعلی الانباری که کنترل عملیات های داعش در سوریه را برعهده دارد و ابومسلم الترکمانی که عهده دار کنترل عملیات
ها در عراق است. این دو، پیش از این ژنرال های ارتش صدام بودند. تشکیلات اداری غیرنظامی داعش تحت نظارت 12 مدیر قرار دارد که بر مناطق عراق و سوریه حکومت کرده و بر شوراهایی نظارت می کنند که وظیفه رسیدگی به اموری چون مسائل مالی، رسانه ها و امور مذهبی را برعهده دارند. به نظر می رسد این شبه دولت در نبود البغدادی و نزدیک ترین یارانش نیز از توانایی لازم برای اداره خود برخوردار است. آمریکا قطعا با داعش است ولی اگر هم مخالف آن بود، در رویارویی با داعش از گزینه های نظامی کارآمدی برخوردار نبود. بعید است تاکتیک های ضدتروریستی و مبارزه با شورش ها و آشوب های مسلحانه و البته روش های متعارف، واشنگتن را به پیروزی قطعی در برابر گروهی برساند که براساس اسناد فاش شده، قرار بوده به عنوان ابزاری برای نیل واشنگتن به اهدافش در غرب آسیا ایفای نقش کند. تلاش های رهبران سیاسی و نظامی آمریکا به منظور تضعیف داعش راه به جایی نبرده است و جالب آنکه واشنگتن اکنون برای کسب حمایت ها و کمک های کشورهای منطقه، تقلا می کند. آمریکا برای خروج از باتلاق سیاست های نابخردانه خود در منطقه چاره ای جز درخواست کمک از کشورهای قدرتمند منطقه ندارد. اگر
کشورهایی چون عربستان هم که در شکل گیری تهدید داعش نقش داشته و با اقدامات غیرمعقولانه خود نظیر حمله به یمن، زمینه را بیش از پیش برای جولان گروه هایی چون القاعده فراهم کردند، از این سیاست ها دست برندارند، داعش و گروه های مشابه آن، سال ها به عنوان تهدید جدی برای منطقه و منافع کشورهای آن باقی خواهد ماند. حماقت های هیات حاکمه آمریکا را پایانی نیست و این ملت های منطقه هستند که هزینه همراهی دولت های نامعقول خود با سیاست های غرب را باید پرداخت کنند.