اخباراصلاح‌طلبان‌درباره«بادیگارد»دروغ‌ازآب‌درآمد

به نظر می‌رسد که انتشار این خبر و اخباری شبیه به این در راستای ایجاد حاشیه و همچنین تلاش برای مصادره به مطلوب فیلمی است که قطعا یکی از مهمترین اثار سال آینده‌ی سینمای ایران خواهد بود. فیلمی که پس از فیلم تحسین‌شده‌ی سال گذشته‌ی بهروز افخمی، دومین فیلمی است که به ترور دانشمندان هسته‌ای می‌پردازد و نوید بازگشت حاتمی‌کیا به ساخت فیلم‌هایی از جنس فیلم‌های شهری درخشانش در دهه هفتاد را می‌دهد.

کد خبر : 423044
رجانیوز: فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌‌کیا؛ «بادیگارد»، از همین آغاز پیش‌تولید و حتی قبل از ورود به مراحل فیلمبرداری، تبدیل شده است به یکی از پربحث‌ترین و مهمترین آثار سینمای ایران در این روزها و هر روز اخبار مختلفی از آن در رسانه‌ها منتشر می‌شود. مهمترین و جنجالی‌ترین خبر پروژه‌ی بادیگارد اما ادعای هفته‌ی گذشته‌ی رسانه‌های اصلاح‌طلب بود مبنی بر اینکه محمد قوچانی و سعید لیلاز از فعالان رسانه‌ای و سیاسی اصلاح‌طلبان که در حزب کارگرازان سازندگی فعالیت دارند، به عنوان مشاور در کنار ابراهیم حاتمی‌کیا حضور دارند و بعد از خواندن فیلمنامه‌ی این فیلم هم نظراتی را برای اصلاح کار به حاتمی‌کیا داده‌اند.
این خبر جنجال‌های بسیاری را در فضای رسانه‌ای برانگیخت و به حرف و حدیث‌های فراوانی پیرامون فیلم جدید حاتمی‌کیا دامن زد، حاشیه هایی که البته با مطالبی در سایت رسمی فیلم پاسخ می گرفت و برخی از مطالبی که از سوی تیم سازنده‌ی «بادیگارد» روی سایت رسمی این فیلم قرار می‌گرفت نشان از آن داشت که این اخبار رسانه‌های اصلاح‌طلب ریشه در واقعیت ندارد و آنها از همین آغاز کار، پروژه‌ای را برای به نام زدن فیلم جدید حاتمی‌کیا و مصادره به مطلوب اثری که قرار است با محوریت "ترور دانشمندان هسته‌ای" ساخته شود آغاز کرده‌اند.
سایت رسمی «بادیگارد» پس از پخش شدن این خبر در مطلبی تحت عنوان "تاریخچه یک دلمشغولی قدیمی به نام بادیگارد" نوشت: «تاریخچه شکل‌گیری ایده فیلمنامه سینمایی «بادیگارد» هجدهمین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا که این‌روزها گمانه‌‌زنی‌های متعددی درباره آن صورت می‌گیرد به اواخر دهه ۸۰ باز می‌گردد. فیلمنامه‌ای که امروز در سال ۱۳۹۴ و به زودی مقابل دوربین ابراهیم حاتمی‌کیا خواهد رفت، ماحصل یک تلاش حدوداً ۵ ساله مطالعه و تحقیق و نگارش حاتمی‌کیا بر اساس یک دغدغه و طرح شخصی است.»
در این مطلب با اشاره به اینکه فیلمنامه «بادیگارد» توسط شخص حاتمی‌کیا و با گفتگوی‌های متعدد با شخصیت‌های مختلف نوشته شده است امده بود: «حاتمی‌کیا در طی این سال‌ها برای به ثمر رسیدن این طرح و تبدیل آن به فیلمنامه دلخواه خود با دقت و وسواس‌های مرسوم و شناخته‌شده‌ ابراهیم حاتمی‌کیا که همگان از آن مطلعند، به صورت شخصی دست به تحقیقات جامع و گسترده‌ای زده و با افراد گوناگون از طیف‌های مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و همچنین کارشناسان فنی ذی‌ربط به گفت و گو نشسته است. امری که نه تنها برای ابراهیم‌ حاتمی‌کیا که البته به سخت‌گیری در این حوزه معروف است که در ارتباط با نگارش هر فیلمنامه‌ای توسط هر فیلمنامه‌نویسی به شدت متداول و ضمناً ضروری است.»
پس از انتشار این مطلب هم اما نام تعدادی از عوامل این فیلم روی سایت رسمی اثر قرار گرفت که حضور نام «احسان محمدحسنی» مدیر سازمان رسانه‌ای اوج به عنوان «مدیر پروژه» بیش از دیگران به چشم آمد و جنجالی شد، نامی که حضورش در لیست عوامل فیلم با عنوان مدیر پروژه، احتمالا پاسخی بود به حاشیه‌های ایجاد شده توسط رسانه ها و تلاششان برای مصادره فیلم.
با این‌همه اما بازهم اخبار مربوط به حضور قوچانی و لیلاز به عنوان مشاوران فیلم همچنان ادامه داشت، تا اینکه امروز سعید لیلاز رسما در مصاحبه‌ای این خبر را تکذیب کرد و گفت که اساسا حتی از داستان فیلم «بادیگارد» هم اطلاع ندارد.
لیلاز در گفت‌و‌گو با سایت گام نو درباره شایعه همکاری خود با ابراهیم حاتمی‌کیا گفته است: «من کلا در عمرم یکبار بیشتر آقای حاتمی کیا را ندیده‌ام.»
قائم مقام دبیرکل حزب کارگزاران همچنین در گفت‌وگو به صراحت با تکذیب اخبار رسانه‌های اصلاح‌طلب مبنی بر همکاری‌ش با حاتمی‌کیا گفته است: «اساسا نمی دانم فیلم جدید آقای حاتمی کیا درباره چه هست.»
بنابراین به نظر می‌رسد که انتشار این خبر و اخباری شبیه به این در راستای ایجاد حاشیه و همچنین تلاش برای مصادره به مطلوب فیلمی است که قطعا یکی از مهمترین اثار سال آینده‌ی سینمای ایران خواهد بود. فیلمی که پس از فیلم تحسین‌شده‌ی سال گذشته‌ی بهروز افخمی، دومین فیلمی است که به ترور دانشمندان هسته‌ای می‌پردازد و نوید بازگشت حاتمی‌کیا به ساخت فیلم‌هایی از جنس فیلم‌های شهری درخشانش در دهه هفتاد را می‌دهد.
در خلاصه داستان «باد‌یگارد» آمده است: «این فیلم درباره یک محافظ شخصی است؛ این محافظ شخصی در بخشی از داستان از جان یکی از شخصیت‌های مهم نظام محافظت می‌کند اما در جایی و براساس حوادثی متوجه می‌شود که او بیش از آن که به فکر نظام باشد به فکر منافع شخصی است. محافظ شخصی دچار تشکیک می‌شود و همین امر باعث می‌شود که محافظت از آن فرد را کنار بگذارد. اما به دلیل خدمات و خلوصی که در وی وجود دارد او را به محافظت از فرد دیگری می‌گمارند که یکی از فعالان هسته‌ای کشور است.»
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: