خاطرهخواندنی دراینستاگرام بعیدینژاد/عکس
عضو تیم مذاکره کننده هسته ای خاطره خواندنی از مذاکرات ژنو در اینستاگرام خود منتشر کرد.
کد خبر :
422540
باشگاه خبرنگاران: حمید بعیدی نژاد در جدید ترین پست اینستاگرامی خود؛ خاطره ای از مذاکرات هسته ای منتشر کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست:
آن روز یكی از روزهای طولانی مذاكرات ما بود، روزی كه خیلی زود از خواب بلند شده بودیم و بدون توقف تا آن ساعت یعنی دو و نیم صبح آن روز بیدار بودیم. یكسره جلسات و رفت و آمد و گفتگوها ادامه داشت.
بله بامداد ٢٤ نوامبر ٢٠١٣ مطابق با سوم آذرماه ١٣٩٢ در ژنو. بخصوص غروب آن روز مذاكرات وارد مرحله نهایی شده بود، چون بعد از سه ماه مذاكره فشرده حالا اختلافات به تعداد انگشتان یك دست محدود شده بود. غروب جلسه وزیران ایران و ١+٥ برگزار شد كه توافقی به دست نیامد و بعد از آن وزیران بعضی تك تك و یا بعضی مثل وزیران چین و روسیه دو تایی به دیدن دكتر ظریف آمدند و توصیه كردند كه در این مرحله آخر ایشان به فرمولهای پیشنهادی طرف ١+٥ رضایت بدهند.
آن لحظه عقربه های ساعت ٢/٤٠ صبح را نشان می داد و آمریكاییها نیز از مواضع خود كوتاه نمی آمدند. حالا اختلافات به دو عبارت كوتاه در یك جمله مهم محدود شده بود كه ناظر بر مهمترین بحث یعنی شناسایی روشن غنی سازی برای كشورمان از سوی همه اعضای ١+٥ مربوط می شد، كاری كه بخاطر آن كشورمان مورد بیشترین فشار و محدودیت قرار گرفته و شش قطعنامه تحریم توسط شورای امنیت و كلی مقررات تحریم یكجانبه توسط آمریكا و اتحادیه اروپا علیه ما تصویب شده بود.
اما هیچ چیز قابل پیش بینی نبود و بخاطر اهمیتی كه موضوع برای هر دو طرف داشت راه حل آن هنوز هم بسیار مشكل به نظر می رسید.
اما گفتگوها در راهروها ادامه داشت و آقای عراقچی و روانچی كماكان با برخی از معاونین سیاسی و از جمله خانم شرمن در تماس بودند. از خانم اشتون دیگر كاری ساخته نبود و او منتظر آخرین تماسهای سیاسی بود.رد و بدل كردن آخرین نتایج مذاكرات و مشورتها با دكتر ظریف ادامه داشت كه تلفن موبایل یكی از دوستان زنگ زد.
ویلیام برنز قائم مقام كری بود. او كه مشخص بود در همان اتاق كری می باشد، خواهش كرد كه پیشنهاد جدیدی از سوی آقای كری به دكتر ظریف منتقل شود. آن پیشنهاد آغاز یكسری بحثهای جدید از پشت تلفن گردید كه حول و حوش عبارت بندی های مختلفی برای حل مشكل همان بند خیلی مهم بود.
نفسها در سینه حبس بود و دكتر ظریف با قاطعیت جمله بندیهای جدیدی را روی متن توافق می نوشت و آنها را بالا و پایین می كرد. یكباره برنز پای تلفن گفت كه اگر این جمله آخری بتواند به نحو دیگری نوشته شود ما هم مبنای آنرا میتوانیم بپذیریم. این صحبت برنز هیجان جدیدی بین همه ایجاد كرد، چشم انداز امید به تفاهم حالا برای همه نمایان شد.
در این فضا عبارتی كه محور مشخص مذاكرات بود و چندین بار تغییر كرده بود با كم و زیاد كردن مختصری كامل شد و متن مورد توافق قرار گرفت.
باور نكردنی بود. هیجان در اتاق به اوج رسید. برق شادمانی در چشم ها پرتو افكن شد و لبخند رضایت بر صورت همگان نمایان شد. با توافق دو طرف عمده یعنی ایران و آمریكا در خصوص موضوع ، چند دقیقه نگذشت كه خبر حصول توافق تمام هتل در ژنو را به حركت و هیجان در آورد. و هنوز لحظاتی نگذشته بود كه شبكه های عمده خبری جهان برنامه های خود را قطع و این خبر خیلی فوری روی تمامی آنتن های خبری مخابره شد كه بر اساس اخبار رسیده ایران و كشورهای ١+٥ بر روی متن تفاهم ژنو توافق كرده اند و جلسه رسمی وزرای خارجه برای تایید نهایی متن تا لحظاتی دیگر در مقر سازمان ملل متحد در ژنو برگزار می گردد.
از همكاران تشریفات خبر آوردند كه جلسه مشترك وزرا و خانم اشتون ساعت ٣/٤٥ بامداد یعنی حدود نیم ساعت دیگر در سازمان ملل برگزار خواهد شد. همه برای آماده شدن سریع از اتاق دكتر ظریف خارج شدیم تا آماده شویم. حدود نیم ساعت بعد همه از هتل به سمت سازمان ملل حركت كردیم.
خیابانها در نیمه شب كاملا خلوت بود و كسی در خیابان دیده نمی شد. كارمندان حفاظتی و روابط عمومی سازمان ملل كه نیمه شب از خواب بلند شده بودند سریعا سر پستهایشان حاضر شده بودند. خیابانهای تاریك شهر و سپس محوطه كاملا خلوت سازمان ملل را سریع پشت سر گذاشتیم. آنچه من در آن لحظه در تصور خود مرور می كردم آن بود كه با توجه به دیر وقت بودن زمان برگزاری جلسه مطبوعات، و آنكه حالا دیگر ساعت ٤ صبح شده بود،احتمالا از آنطرف خانم اشتون و معاونین سیاسی كشورهای ١+٥ در جلسه شركت می كنند.
اما وقتی همگی وارد جلسه شدیم واقعا مبهوت شدم. صحنه ای كه هیچگاه با آن حال و هوا فراموشش نخواهم كرد. بله تمامی وزرای امور خارجه شش كشور باضافه خانم اشتون همگی كاملا آماده در جلسه نشسته بودند. واقعا خشكم زد. ساعت چهار صبح وقتی هیچكس حاضر نیست از خوابش بگذرد وزیران خارجه شش قدرت جهانی در جلسه ای كه قرار نبود بحثی هم صورت بگیرد و فقط اعلام رسمی تفاهم و یك مصاحبه مطبوعاتی مشترك بین خانم اشتون و دكتر ظریف بود، همه قصد داشتند كه باشند و حضور رسمی كشورشان در این سطح بالای سیاسی را به دنیا اعلام كنند.
چند لحظه ای نگذشته بود كه با تكمیل شدن حضور همه وزرا مسؤول رسانه ای جلسه اعلام كرد چون اعلام ناگهانی توافق باعث شده است كه امكان آمادگی از پیش همه خبرنگاران با تجهیزات لازم خود در جلسه فراهم نشود، حدود نیم ساعتی طول می كشد تا این ترتیبات بطول انجامد، و لذا ضمن عذر خواهی همه را دعوت به صبر و حوصله نمود. این نیم ساعت به نقل حرف و حدیث های دوجانبه و چندجانبه خاطرات سپری شد تا خبرنگاران حاضر شدند.
با آمدن خبرنگاران عكس و فیلمبرداری آغاز و بعد هم مصاحبه مطبوعاتی و بعد هم دست دادن وزرا با یكدیگر انجام گرفت. لحظات عجیبی بود كه باور آن سه ماه پیش از آن امكان نداشت، ولی این تفاهم نشان داد كه با تلاش و درك متقابل می توان روند امور را اصلاح كرد.
همه این روز را واقعه ای مهم دانستند. روزی كه ایران با تعهد و اعلام صریح محكومیت سلاح هسته ای و تعلیق موقت تولید سوخت بیست درصد كه نیازی به آن نداشت و برخی شفافیت ها،حقوق هسته ای خود بویژه تداوم غنی سازی را تثبیت و ضمن متوقف نمودن روند افزایش تحریم ها، برخی امتیازات مهمی برای گشایش هایی در حوزه های مالی و اقتصادی دریافت می كرد.
حدود ساعت شش صبح بود كه به هتل برگشتیم. در راه برگشت دكتر ظریف به من گفتند كار ترجمه فارسی متن تفاهم ژنو را با دقت كامل در اسرع وقت ادامه دهید و برای استفاده رسانه های مختلف در تهران آنرا هر چه زودتر تكمیل كنید.
البته كار كردن در آن ساعات سخت بود ولی اهمیت كار آنقدر زیاد بود كه هر طور شده می باید ترجمه با دقت و سرعت انجام می شد. برای سرعت از دونفر از همكاران در نمایندگی ژنو كه از بهترین متخصصان حقوقی و بین المللی بودند برای ترجمه كمك خواستیم كه لطف كردند و ضمن تهیه كامپیوتر و امكانات لازم با طیب خاطر به هتل آمدند.
عملا كار از ساعت هفت صبح شروع شد. حالا همه برای استراحت به اتاقهایشان رفته بودند و محیط خیلی آرام بود و آرامش كاملی بر همه جا حاكم بود. كار را شروع كردیم و با دقت و وسواس جمله به جمله پیش می رفتیم و هر جمله را بعد از چند بار نوشتن و ویرایش تكمیل می كردیم. این كار بدون وقفه تا ساعت یازده صبح ادامه یافت. پرینتی از متن گرفتم و به اتاق دكتر ظریف رفتم.
ایشان در آن لحظه تك و تنها در اتاقشان پشت كامپیوترشان مشغول مرور اخبار و تحولات بین المللی بودند. متن را كه به ایشان دادم تشكر كردند و گفتند دیگه برو یك استراحتی بكن چون پرواز ساعت حدود یك بعدازظهر است، من متن را نگاه میكنم و بقیه كار را خودم با دوستان پیگیری میكنم. آرامشی كه در آن لحظه در شخصیت ایشان دیدم، به من هم خیلی حس لذت بخشی داد و خیالم را از بقیه كار راحت كرد. توانستم آن روز یك ساعتی استراحت كنم و بعد برای رفتن به فرودگاه آماده شدیم.
بله آنروز لحظاتی داشتیم كه همه لحظات آن خیلی خاطره انگیز بود. آن لحظات همیشه با ماست و تنها در اینجا خواستم بخشی از زیبایی آن لحظات آنرا با شما هم در میان گذاشته باشم. بهرحال با هر تفسیری كه به آن روز بخواهید نگاه كنید باید اذعان كنیم كه روز سوم آذرماه ١٣٩٢، روز مهمی در تاریخ سیاسی ایران عزیزمان محسوب می شود.