پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف! این کجا و آن کجا!
سرنوشت روزهای آتی پرونده پر پیچ و خم هسته ای ایران با قدرتهای برتر جهـان به پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف گره خورده است. با پای شکسته می توان مذاکره نمود ولی آیا با قلب شکسته نیز می توان مذاکره مفید انجام داد؟ در هیچ کجای عالم کسی سربازان جان بر کف خویش را در حین جنگ به خیانت متهم نمی کند و پشتشان را خالی نمی کنند!
کد خبر :
422031
فردا نیوز: «پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف! این کجا و آن کجا!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمد علی وکیلی است که در آن می خوانید؛ هر روز که می گذرد برگ جدیدی بر حواشی پرونده هسته ای افزوده می شود. حجم اصلی این پرونده را حواشی تشکیل داده است. حواشی ای که کارشناسان نامش را بهانه های سیاسی می گذارند. گره اصلی پرونده هم بخاطر برگ های حاشیه ای می باشد. آخرین برگی که به این پرونده اضافه شده موضوع شکستگی استخوان ران جان کری وزیر امور خارجه آمریکاست. مطابق گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پزشکان یک ماه ممنوعیت حرکت را برایشان تجویز کرده اند. این در حالی است که از مهلت قانونی مذاکرات کمتر از یک ماه باقی مانده است. پیش از این نیز وزیر خارجه کشورمان به دلیل عارضه پادرد و کمردرد بارها مجبور شد با ویلچر وارد صحن مذاکرات شود و یا با برانکارد مسیر هوایی را طی نماید. اما مشکل پرونده هسته ای به کمردرد ظریف و پای شکسته کری خلاصه نمی شود که اگر همین بود راه علاج آن آسان می بود. مسئله این است که مذاکرات به نقطه مرگ و حیات رسیده است و نقطه و ویرگول در سرنوشت حقوق طرفین تعیین کننده شده است. شرایط به گونه ای است که تیم ها
بایست در شرایط انرژیک و دوپینگ روحی باشند و آماده نبرد نهایی گردند اما مع الاسف روند اتفاقات این امکان را از تیم ایرانی ستانده است. تا پیش از این درد کمر ظریف تحت الشعاع انگیزه فراوان و دلگرمی ملت بود. یکصدایی و حمایت های داخلی برای تیم هسته ای نیروساز و مرحم دردهای سردار نبرد دیپلماتیک بود. اما ناگهان ورق برگشته است و در دقیقه 90 لیدرهای خودی تماشاگران را علیه بازیکنان خودی شورانده اند. این اقدام لیدرها (بخوانید دلواپسان) موجب حیرت تیم رقیب و سرگیجه بازیکنان مظلوم خودی شده است. این وضع قلب مرد هسته ای را نیز به درد آورده است. او که تا حالا مـــردانه درد کمــــر را تحمل می کرد و خم به ابرو نمی آورد حالا بهت زده به سکوی تماشاگران داخلی می نگرد و به این می اندیشد که چه اتفاقی افتاده که اینچنین مورد هجمه، هجو و رجم قرار گرفته است. او که تمام نیرو و تجربه اش را به میدان آورد و در این مدت نیز تمام دستورات مربیان را مو به مو به اجرا گذاشته است. همه چیز هم دست به دست داد که با حداکثر امتیاز بازی را به نفع غرور ملی به پایان ببرد ولی تماشاگران را چه شده؟ لیدرها از کدام حرکت ظریف ناراحت شده اند؟ ظریف و همکارانش
دچار وسواس شده اند، به پشت سر می نگرند و می بینند که دست آوردهایشان در زمین نابرابر کم نبوده، آنان تاکنون توانسته اند موتور ماشین صدور قطعنامه ها را از کار بیندازند، نگاه نابرابر به ایران را با قدرت منطق تغییــــر داده اند. بر اساس اخبار مستند هرگاه طرف آمریکایی صدایش را بالا برده، طرف ایرانی دو چندان فریاد بر آورده است. لحن در مقابل لحن، کلمه در مقابل کلمه، برخورد مساوی ایرانیان موجب حیرت دیگر اعضای شرکت کننده در مذاکرات شده است. رویکرد ایران هراسی به تمایل به تعامل با ایران تغییر پیدا کرده است. بخشی از پولهای بلوکه شده نیز آزاد گردیده است. هزینه شکست مذاکرات برای طرف مقابل غیرقابل محاسبه شده است. حالا تیم مذاکره کننده ایرانی در بین دو نیمه متوجه اتفاقات غیرمعمول در سکوهای خودی شده است. به بیان دیگر با تصویر سازی دلواپسان کار ظریف گره خورده است. او هم مسئول شکست مذاکرات قلمداد می شود و هم بنام توافق محکوم می شود. آنان با تصویرسازی غلط و انحرافی، توافق هسته ای را مساوی خیانت قلمداد می کنند. تیم مذاکره کننده را نیز عاملین این خیانت بحساب آورده اند. با این تصویرسازی برای عده ای از مردم تردید ایجاد شده است
و اعتمادشان به کار آمدی دولت رو به تزلزل است و اعتماد به نفس تیم هدف قرار گرفته است. خسارت این رویه جبران ناپذیر است. جنگ در میدان نابرابر هسته ای نیازمند اعتماد به نفس بالای تیم هسته ای است. پیروزی در این نبرد نامتوازن مستلزم همدلی و همزبانی ملی می باشد. نبایست اصل را فدای فرع و متن را قربانی حاشیه نمود. بسیاری از امتیازات در وضعیت روحی مناسب ستانده می شود. و چه بسیار امتیازاتی که در شرایط نابسامان روحی داده می شود. به هرروی سرنوشت روزهای آتی پرونده پر پیچ و خم هسته ای ایران با قدرتهای برتر جهـان به پای شکسته کری و قلب شکسته ظریف گره خورده است. با پای شکسته می توان مذاکره نمود ولی آیا با قلب شکسته نیز می توان مذاکره مفید انجام داد؟ در هیچ کجای عالم کسی سربازان جان بر کف خویش را در حین جنگ به خیانت متهم نمی کند و پشتشان را خالی نمی کنند! در حالی که تیم نیازمند دعای خیر مومنین است، متاسفانه در روزهای گذشته شاهد بودیم که عده ای با پخش اطلاعیه فرصت دعا را هم از مردم ستاندند و با اتهامات ناروا و ظالمانه تیم را محروم از فیض دعای مومنین نمودند.