رئیس دانشگاهی که مرتکب قتل شد
تراژدی غمبار رئیس یکی از دانشگاههای کشور با فرار و قتل به خط پایان رسید.
کد خبر :
421948
فارس: تراژدی غمبار رئیس یکی از دانشگاههای کشور با فرار و قتل به خط پایان رسید.
رئیس یکی از دانشگاههای کشور که اخیراً به جرم قتل دستگیر شد، زندگی جالب توجه و البته عبرتآموزی را پیش چشمان ما بازگو میکند؛ سیر تحولاتی که اگر به خوبی به آن توجه شود، درخواهیم یافت بیمدیریتی، آرزوهای واهی و نداشتن تدبیر در زندگی میتواند چه بلاهای سهمگینی بر سر انسان بیاورد. «م-ک» که 53 سال دارد و استاد و رئیس یکی از دانشگاههای کشور و قاتل مرد 75 ساله است، در حاشیه بازسازی صحنه جرم در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری فارس در شرق استان تهران در خصوص این جنایت میگوید: در سال 1380 مشکلات مالی زیادی برایم پیش آمد و در آن زمان که رئیس دانشگاه بودم، 380 میلیون تومان از دست دادم؛ در زمان ریاست دانشگاه کار ساخت و ساز هم انجام میدادم و در کنار آن در چند دانشگاه تدریس میکردم. وی افزود: در آن زمان و با وجهه کاری و اجتماعی که داشتم، نمیتوانستم از آشنایانم درخواست کمک کنم و به خاطر حفظ آبرویم، اقدام به دریافت وام با سودهای بالا از بانک و برخی اشخاص کردم. این متهم به قتل ادامه میدهد: به یکباره متوجه شدم در مدت چهار سال، بدهی زیادی به بانک و اشخاص دارم و بهناچار مبالغی را از دانشگاهی که ریاست آن را به
عهده داشتم، با جعل امضا (امضای دوم چک) برداشت و بعد از مدتی با قرض یا وام گرفتن خلأ را پر میکردم. این متهم ادامه داد: این پروسه تا زمانی که در مقطع دکترا قبول شدم، ادامه داشت و طی نامهای بورسهای به بنده تعلق گرفت؛ بر اساس نامهای که چهار سال پیش ابلاغ شد، به افرادی که بالای 12 ماه جبهه داشتند، این بورسیه تعلق میگرفت و بنده به همین خاطر از ریاست دانشگاه استعفا دادم و کسری 100 میلیون تومانی دانشگاه را نیز با گرفتن وام پرداخت کردم. مهر بیمدیریتی بر پیشانی استاد مدیریت نشست این متهم به قتل ادامه میدهد: بعد از خروج از دانشگاه به یکباره متوجه شدم که نزدیک به 2 میلیارد تومان بدهی دارم و بعد از فروش مغازه، زمین و املاکم باز هم 1.5 میلیارد تومان از این بدهی باقی ماند و این ابتدای مشکلاتم بود و گرفتن حکم جلب طلبکاران و گریختن از شهرستان به تهران را میتوان ادامه ماجرا دانست. این استاد دانشگاه افزود: در تهران برای رفع مشکلاتم با افراد جاعلی آشنا شدم و برای گرفتن زمینهای بلاصاحب اقدام میکردیم که این کار نیز بینتیجه بود و نتوانستیم اقدامی انجام دهیم. وی افزود: بعد از مدتی، خانمی ما را با مقتول 75 ساله و
بازنشسته آشنا کرد و ارتباط ما با این فرد آغاز شد و به دلیل تنها زندگی کردن مقتول و اختلافات خانوادگی او با تمام بستگان و فرزندانش، رابطه ما قویتر شد؛ این فرد دارای سه پسر و سه دختر بود و به دلیل اینکه من از دست طلبکاران فراری بودم، در منزلش زندگی میکردم. این متهم به قتل ادامه داد: بعد از یک ماه با اقداماتی و تحت تأثیر قرار دادن مقتول برای سود بالا و طمع به دست آوردن سود میلیاردی، وی مجاب شد تا مبلغ 100 میلیون تومان از یک بنگاهدار و کسر 10 میلیون تومان و وثیقه قرار دادن سند ملک مقتول دریافت کنیم و بعد از گرفتن پول، مبلغ 70 میلیون تومان از آن را به حساب همسرم برای گرفتن رضایت طلبکارانم واریز کردم. قتل با شیر کاکائو! این متهم افزود: طی مدت دو ماه که از گرفتن این مبلغ گذشته بود، مقتول مدام با سئوالات و فشار عجیب خود در زمینه گرفتن سود یک میلیاردی و محل سرمایهگذاری، اعصاب و روان بنده را مورد هجوم قرار داده بود؛ مقتول هر شب شیر کاکائو صرف میکرد و بعد از مدتی با آلوده کردن شیر کاکائوی وی با تعداد زیادی قرص خواب به قتل او اقدام کردم تا دیگر از سئوالاتش در امان باشم و مقتول را از سر راهم بردارم. وی در خصوص
شب ارتکاب قتل گفت: بعد از مسموم کردن مقتول، نیمههای آن شب با عذاب وجدان و پشیمانی از این اقدام از خواب بیدار شدم و به اتاق مقتول رفتم و به امید زنده بودن او نبضش را گرفتم و دیدم متأسفانه فوت کرده و دیگر نفس نمیکشد؛ بلافاصله مقتول را داخل پتو پیچیده و از آسانسور به پارکینگ و ماشین خود مقتول انتقال دادم و با جاسازی جسد در صندلی عقب و با روشن کردن ماشین بدون در نظر گرفتن مبدأ به رانندگی پرداختم؛ بعد از ساعتی به شهرستان پردیس وارد شدم و بعد از روشن شدن هوا جسد را در کوههای اطراف شهرستان پردیس بهصورت سطحی دفن کردم. این متهم به قتل در خصوص جوهری بودن انگشت مقتول نیز گفت: بلافاصله با آغشته کردن انگشت مقتول به جوهر، آن را پای برگه قولنامهای که از قبل آماده کرده بودم، زدم و محل را ترک کردم؛ بعد از فرار اقدام به نوشتن متن قولنامه کردم که مقتول مبلغ 100 میلیون تومان را از بنده گرفته و با داشتن چکهای مقتول، این امر درست از آب درمیآمد. این استاد دانشگاه در ادامه میگوید: با توجه به در دست داشتن مدارک بانکی مقتول، مبلغی را از حسابش و فروش خودروی مقتول به دست آوردم و مبلغی نزدیک به 100 میلیون تومان را به حساب
خود واریز کردم که بعد از دو ماه دختر مقتول با بنده تماس گرفت و اظهار کرد جسدی کشف شده و برای شناسایی پدرش باید بروم. بعد از مراجعه برای تغییر روند پرونده و عدم شناسایی مقتول اظهار کردم مقتول فرد موردنظر نیست و با اصرار بر حضور خانواده مقتول توسط پلیس آگاهی شهرستان پردیس، جسد شناسایی شد. این قاتل افزود: با توجه به مشکوک شدن پلیس آگاهی و احضار بنده بعد از چند روز با تنگ دیدن عرصه و نزدیک شدن پلیس به کشف راز جنایت، لب به اعتراف بازگشودم و راز جنایت را بازگو کردم. وی در پاسخ به اینکه اکنون پاسخ شما به فرزندان مقتول چیست، گفت: چون خودم یک پسر و یک دختر دارم، نمیتوانم با خانواده مقتول روبهرو شوم؛ چون از اعتماد پدرشان سوءاستفاده کردم و آماده قصاص هستم تا از زیر فشار این عذاب وجدان خارج شوم. فرزندان حاضر به شناسایی پدر مقتولشان نشدند فرمانده انتظامی شهرستان پردیس نیز در گفتوگویی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری فارس در شرق استان تهران، پرده از راز این جنایت برداشت و اظهار داشت: در اواسط دیماه سال گذشته، با تماس چوپانی با پلیس 110 مبنی بر کشف یک جسد، اکیپهای پلیس آگاهی به محل اعلامشده مراجعه کردند. مهیار
رستگاری افزود: چوپان در حوالی یکی از روستاهای شهرستان پردیس در حال چرای گوسفندان بود که با تقدیر الهی، پس از نشستن بر روی زمین با مشاهده نرمی زمین متوجه بیرون بودن دستی در درون زمین شد و بلافاصله با پلیس تماس گرفت و این مورد را گزارش کرد. وی تصریح کرد: پلیس آگاهی شهرستان پردیس پس از کشف جسد که با توجه به سردی هوا بهصورت خیلی سطحی دفن شده بود و این عجله قاتل را نشان میداد، وارد عمل شد؛ بر روی انگشت مقتول، آثار جوهر باقیمانده بود که دخیل بودن انگیزه مالی را نشان میداد و از زمان قتل و کشف جسد نیز بیش از 24 ساعت نگذشته بود. فرمانده انتظامی شهرستان پردیس گفت: بعد از اخذ دستور قضایی، انگشتنگاری از مقتول و پس از دو ماه تحقیق برای شناسایی هویت وی، با کمک و همراهی دادستانی شهرستان پردیس موفق به احراز هویت این مرد میانسال شدیم. رستگاری ادامه داد: با توجه به سابقهدار بودن مقتول از طریق تماس با خانواده وی برای شناسایی جسد از افراد دعوت شد که با توجه به مشکلات خانوادگی و تنها زندگی کردن مقتول و سردی حاکم بر روابط خانوادگی آنها، فرزندان حاضر به حضور در پلیس آگاهی برای شناسایی مقتول نشدند و فردی را بهعنوان
دوست متوفی معرفی کردند. وی تصریح کرد: با حضور این فرد در پلیس آگاهی شهرستان پردیس و مشاهده عکسهای مقتول 75 ساله، قاتل اعلام کرد که این فرد مرد دوست موردنظرش نیست. فرمانده انتظامی شهرستان پردیس افزود: با توجه به مستندات موجود و قطعی بودن هویت مقتول با تماس مجدد با خانواده مقتول با تأکید برای شناسایی هویت متوفی از آنها دعوت کرده و با حضور آنها این فرد شناسایی شد و کارآگاهان تلاش خود را برای شناسایی قاتل آغاز کردند. رستگاری ادامه داد: با توجه به تناقضگوییهای دوست 53 ساله مقتول، قولنامه کردن یکی از واحدهای مسکونی مقتول به نام متهم، برداشت مبالغی بعد از فوت مقتول به حساب متهم و عدم همکاری برای شناسایی مقتول، پلیس با اخذ دستور قضایی تحقیقهای فنی و تخصصی خود را روی این فرد که تا دو سال پیش از اساتید و رئیس یکی از دانشگاههای کشور نیز بوده است، آغاز کرد و پس از چند روز وی لب به اعتراف گشود و قتل فرد را با انگیزه مالی و بهوسیله خوراندن قرص خواب اعلام کرد. از سودای ساخت و ساز تا فرار و قتل فرمانده انتظامی شهرستان پردیس ادامه داد: متهم به دلیل زیادهخواهی مالی و به دست گرفتن چندین پروژه ساخت و ساز و با
توجه به تجربه نداشتن وی در حوزه ساخت و ساز، بدهیهای مالی میلیاردی را متحمل شده و برای پرداخت این بدهیها اقدام به اخذ وام و پولهایی با سودهای بالا کرده بود؛ با توجه به ناتوانی در بازپرداخت این مبلغ، بدهی این فرد به 2 میلیارد تومان رسیده بود و عدم مدیریت این فرد که در رشته مدیریت نیز تدریس میکرده است، نتوانست مشکلش را رفع کند. رستگاری افزود: جرم در یکی از محلههای شرق تهران صورت گرفته و قاتل، مقتول را شبانه با ماشین وی از تهران به پردیس منتقل و دفن کرده است؛ این دوستی از ابتدا تا وقوع قتل سه ماه بیشتر طول نکشیده است. وی تصریح کرد: فرد متهم به قتل، با اغفال مقتول سند منزل وی را برای دریافت 100 میلیون تومان پول با سود بالا در تهران اخذ کرده و وعده سود یک میلیاردی را پس از مدت زمان کم به او داده بود و این نشاندهنده این است که نباید با هر فردی طرح دوستی ریخت و اعتماد بیجا کرد. فرمانده انتظامی شهرستان پردیس گفت: توصیه میکنیم بهراحتی به هر فردی اعتماد و در منزل خود را روی دیگران بهراحتی باز نکرده و بهآسانی رازهای دل خود را برای دیگران فاش نکنیم؛ چون اگر این کار آر انجام دهیم، دیر یا زود پشیمان خواهیم
شد و آن زمان دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت.