سرپل های داخلی درجنگ نیابتی

پس از شکست در جنگ افغانستان و عراق، امریکایی ها مجدداً به جنگ های نیابتی روی آوردند که البته این بار در این جنگ ها سرپنجه های انقلاب اسلامی هدف اصلی آن بود که در این میان می توان به جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان (جنگ 33 روزه) و پس از آن جنگ های سه گانه علیه مقاومت فلسطین (جنگ 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه) وحتی جنگ کنونی سعودی ها علیه مردم یمن اشاره کرد

کد خبر : 419287
فردا نیوز: «سرپل های داخلی درجنگ نیابتی»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم عباس حاجی نجاری است که در آن می خوانید؛ واژه جنگ نیابتی، از سال های میانی نیمه دوم قرن بیستم در فرهنگ علوم نظامی و استراتژیک کاربرد بیشتری پیداکرده است، چراکه در اوج رقابت دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد، جنگ های نیابتی به میدانی جهت توسعه نفوذ هر یک از دو ابرقدرت تبدیل شده بود، زیرا درگیری مستقیم آنها با توجه به توان اتمی آنها می توانست جهان را به نابودی بکشاند. اما در میان جنگ های این دوران، جنگ عراق علیه ایران تنها جنگی بود که صدام به نیابت از هر دو ابرقدرت و با هدف مهار حرکت انقلاب اسلامی بر ایران اسلامی تحمیل کرد که به رغم انتظار و سرمایه گذاری آن دو ابرقدرت و همکاری 40 کشور دیگر، این جنگ خود به بستری برای صدور انقلاب اسلامی تبدیل شد. فروپاشی شوروی سابق و نبود قدرتی معارض در برابر امریکا و نگرانی از گسترش تفکر انقلاب اسلامی در سال های آغازین قرن بیست و یکم، حاکمان کاخ سفید را به طمع واداشت تا با قدرت نمایی و دخالت مستقیم زمینه سلطه کامل خود را بر جهان فراهم کنند که ماجرای یازدهم سپتامبر این بهانه را برای آنها ایجاد کرد و نهایتاً امریکایی ها با ورود مستقیم در دو جنگ افغانستان و عراق دوران جدیدی را به تجربه نشستند، البته ناگفته نماند که در همان دوران نیز ایران هدف اول رئیس جمهوری وقت امریکا بود چراکه او ایران، عراق و کره شمالی را محور شرارت معرفی کرده بود، اما هشدار صریح مقام معظم رهبری و آمادگی نیروهای مسلح ایران دشمن را از مواجهه مستقیم با ایران برحذر داشت و این در حالی بود که در همان ایام برخی از عناصر حاکم در قدرت در دولت و مجلس که در خود توان ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن را نمی دیدند، با توصیه رهبری به نوشیدن جام زهر (نامه 127 نماینده مجلس ششم به رهبری) تسلیم در برابر امریکا را به رهبری نظام و نیروهای مسلح و مردم توصیه می کردند. پس از شکست در جنگ افغانستان و عراق، امریکایی ها مجدداً به جنگ های نیابتی روی آوردند که البته این بار در این جنگ ها سرپنجه های انقلاب اسلامی هدف اصلی آن بود که در این میان می توان به جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان (جنگ 33 روزه) و پس از آن جنگ های سه گانه علیه مقاومت فلسطین (جنگ 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه) وحتی جنگ کنونی سعودی ها علیه مردم یمن اشاره کرد که آن جنگ ها نیز به رغم تصور امریکایی ها نه تنها به ظهور خاورمیانه بزرگ نینجامید که در نقطه مقابل تثبیت هر چه بیشتر گفتمان انقلاب اسلامی را در پی داشت. مجموعه این تحولات منطقه خاورمیانه را وارد مرحله جدیدی کرده است. مقام معظم رهبری در بیانات روز چهارشنبه 30/2/94 خود در دانشگاه امام حسین (ع) به امریکایی ها و عوامل منطقه ای شان هشدار می دهند که: بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همکاری برخی از مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس - نه همه شان، بعضی- در صدد هستند که جنگ های نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملی در سازمان های مختلف بیدارند و هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود. دلیل تمسک امریکا و پادوهای منطقه ای اش به این راهبرد در مواجهه با ایران را در چند نکته می توان یافت. 1- ناتوانی نظام سلطه از برخورد و مقابله مستقیم با ایران یکی از دلایل اصلی تمسک در جنگ نیابتی است. مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در روز مبعث در این زمینه می فرمایند: امروز سیاست های خباثت آلود استکبار در نظام ما ایجاد جنگ های نیابتی است، برای منافع خودشان کشورهای منطقه را یا گروه هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آنها منافع خودشان را دنبال کنند، جیب کمپانی های اسلحه سازی را پر کنند، سیاست های اقتصادی اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان را ترمیم کنند؛ هدف آنها این است، ما باید بیدار باشیم. 2- نگرانی از گسترش تفکر انقلاب اسلامی و جلوگیری از فراگیر شدن موج دوم بیداری اسلامی، یکی دیگر از اهداف آنها در راه اندازی جنگ های نیابتی است که نمونه روشن آن جنگ سعودی ها علیه مردم مظلوم یمن است. از منظر آنان درگیرسازی ایران با برخی تحرکات نظامی و امنیتی می تواند ظرفیت جمهوری اسلامی را برای اثرگذاری بر فرآیندهای منطقه ای و به ویژه حمایت از سرپنجه های مقاومت کاهش داد. 3- ناتوانی از تحمیل شرایط در روند مذاکرات هسته ای یکی دیگر از دلایل تحریک کشورهای منطقه علیه ایران است، طرح موضوعاتی نظیر تلاش عربستان سعودی برای دستیابی به توان اتمی، طرح ایجاد سپر دفاع موشکی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس که عمدتاً مبتنی بر تهدید نمایی ایران صورت می گیرد، براین سناریو متکی است. 4- برآورد غلط از محیط داخلی ایران نیز یکی دیگر از دلایل اتخاذ این سناریو توسط دشمنان نظام است. نگاه طیفی از فعالان سیاسی و مسئولان بر ضرورت رسیدن به توافق به هر قیمتی که آن قیمت می تواند نادیده انگاشتن دستاوردهای کنونی هسته ای و دفاعی کشور باشد و مبتنی بر آن هر توافقی را بر عدم توافق ترجیح می دهند، دشمنان را در ادامه فشارها و اتخاذ سناریوهای مبنی بر تهدید مصمم تر می کند. فراموش نکنیم که دستاوردهای ارزشمند دانشمندان ما در عرصه های علمی، دفاعی، هسته ای و... در اوج فشارها و تحریم ها به دست آمده و اگر ایستادگی رهبری، مردم ونیروهای مسلح نبود، تهدید دشمنان تاکنون عملی شده بود. مواضع منفعلانه، اعتماد به دشمن و تحقیر ظرفیت های درونی ونیرو های خط مقدم مواجهه با دشمن، زمینه ساز تحقق جنگ نیابتی دشمنان خواهد بود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: