شمشیر داموکلس و مذاکرات هسته ای
هدف آمریکایی ها از تهدیدها در مذاکرات هسته ای و موضعگیری دولتیان و مجلسیان ایشان در خارج از جلسه مذاکره دوجانبه یا چندجانبه (1+5) هسته ای با ریاست جمهوری اسلامی ایران، صرف نظر از راضی کردن صهیونیست ها و تندروها القای تصویر شمشیر داموکلس به طرف ایرانی است!
کد خبر :
417151
جام جم آنلاین: «شمشیر داموکلس و مذاکرات هسته ای» عنوان یادداشت روزنامه جام جم به قلم دکتر علیرضا شیخ عطار، سفیر سابق ایران در آلمان است که در آن می خوانید: اصطلاح شمشیر داموکلس اصطلاحی متداول در گفتار غربیان است که در میان فارسی زبانان نیز به کار می رود و ریشه آن از اساطیر یونان باستان است. داموکلس، درباری خوش زبان و چاپلوس در زمان پادشاه جباری حدود 4 قرن قبل از میلاد به نام دبونیزوس دوم در سیراکیوس بود که این پادشاه برای درس عبرت دادن به او و اطرافیان، وی را به عنوان تشویق به مدت یک روز بر تخت شاهی نشاند که ابتدا بسیار موجب شادی او شد، اما در اواخر این روز خوش متوجه شد شمشیر تیزی درست بالای سرش با تار مویی از دم اسب آویزان است که هر لحظه با پاره شدن این تار می تواند سر او را به باد دهد! لذا اصطلاح شمشیر داموکلس برای بیان تهدیدهای مستمری که توسط جباران نسبت به ضعیف تر از خودشان اعمال و موجب نگرانی و ترس و باج دهی آنها می شود، به کار می رود. به نظر می رسد هدف آمریکایی ها از تهدیدها در مذاکرات هسته ای و موضعگیری دولتیان و مجلسیان ایشان در خارج از جلسه مذاکره دوجانبه یا چندجانبه (1+5) هسته ای با ریاست
جمهوری اسلامی ایران، صرف نظر از راضی کردن صهیونیست ها و تندروها القای تصویر شمشیر داموکلس به طرف ایرانی است! آنان قصد دارند این شمشیر را با طرح دو موضوع بالای سر ایران آویزان کنند! نخست با طرح استمرار بلندمدت تحریم ها و دوم بازدیدهای پایشی سخت تر و فراتر از مقررات بین المللی NPT به صورت همیشگی طرف ایرانی که قبولاندن مشروعیت فعالیت های صلح آمیز هسته ای خود به جامعه بین المللی را مهم ترین دستاورد این مذاکرات می داند و به آن در کنار نفوذ رو به تزاید منطقه خود افتخار می کند، به زعم ایشان با دیدن این شمشیر به جای غرور و افتخار به این دستاوردها دلواپس شده و نهایتا عقب نشینی خواهد کرد. طرف آمریکایی از زبان دولتیان و اهل کنگره و لابی های قدرت با زبان های مختلف ابراز می دارد که کاستن تحریم ها و عادی سازی پرونده ایران تنها منوط به اعتمادسازی ایران در فعالیت های هسته ای نیست، بلکه تا وقتی مبانی اسلامی رفتار اجتماعی و سیاسی داخلی جمهوری اسلامی ایران که آنان با فریب کاری و تحریم آن را نقض حقوق بشر به جهانیان معرفی می کنند، را تغییر ندهد و تا وقتی گسترش نفوذ فکری و اندیشه یابی انقلاب یعنی مقابله با سلطه که با تزویر به
نام تروریسمش می خوانند، از سیاست خارجی ایران زدوده نشود، فشارهای فزاینده در شکل تحریم و پایش هسته ای توسط آمریکا و به تبع آن اروپا و شاید کل جهان، باید باقی بماند. فحوای بیانیه های ژنو و سپس لوزان مبتنی بر منطق لغو تحریم در مقابل اثبات صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران بود. تنازل های هیات مذاکره کننده در مورد تعداد سانتریفیوژ های فعال و تغییر قلب رآکتور آب سنگین اراک و تغییر کاربردی تاسیسات فردو و گاه مقدار وزنی اورانیوم کم غنی شده و توقف تولید اورانیوم 20 درصد و افزایش بازرسی های سرزده حتی بیش از حد متعارف مقررات NPT نیز همه براساس منطق مزبور بود، لکن بیانات سخنگویان دولت آمریکا و وزرای دفاع و امور خارجه و معاون وی در برابر مطبوعات و اندیشکده ها و کمیسیون های کنگره که پس از توافقات خصوصا بیانیه لوزان ابراز شد و نیز مواضع کنگره و نهایتا مصوبه آن حاکی از منطقی متفاوت بود که نیت موجود در پس فکر تصمیم سازان و تصمیم گیران ایالات متحده آمریکا حاکم است. این منطق همان آویختن شمشیر داموکلس برسر ایران است تا به رغم باور خوش ابتدایی که سکرات آن بر حال برخی تحلیلگران و سیاست پیشه گان کشورمان غلبه یافته، نگرانی
فزاینده و مستمری را پس از مدتی نه چندان طولانی بر ایرانیان مستولی سازد تا فرسایش اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ناشی از آن رشد نفوذ منطقه ایران را مهار کند. به زعم اصحاب قدرت در آمریکا این مهار منجر به ظهور طیف وسیعی از تصمیمات می تواند بشود که از افزایش ملاحظات در سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی تا تنازل از مواضع صراحتا مندرج در میراث امام(ره) و آموزه های رهبر معظم انقلاب و حتی اختلافات داخلی را در بر می گیرد. البته احتمالا رهبران فعلی آمریکا برخلاف بسیاری از سیاستمداران حزب مخالف توازن قوا میان ستون های قدرت در خاورمیانه و کنترل خود به عنوان داور در رقابت های این ستون ها را به نابود کردن یک ستون (حتی ایران) توسط ستون های دیگر ترجیح می دهند؛ چراکه توازن مانع تنازعات کنترل نشده و ویران کننده می شود که به نظر ایشان منافع آمریکا و غرب و امنیت اسرائیل را به خطر می افکند. اما این توازن بدون تنازل جمهوری اسلامی ایران از مواضع اصولی مکتب امام(ره) و پاسدار اعظم این مکتب یعنی رهبر معظم انقلاب امکان پذیر نیست. لذا به باور ایشان شمشیر داموکلس چون ابقای تحریم ها و لغو تدریجی آنها نه تنها در برابر شفاف سازی هسته ای بلکه به
قول ایشان به عنوان ما به ازای تغییر مواضع داخلی و پذیرش بلاشرط ارزش های غربی و تغییر سلطه ستیزی در سیاست خارجی ضرورت دارد. اما تفاوت سلطه گران آمریکایی با سلطان جبار سیراکیوزی 2500 سال پیش این است که آنان مانند دیونیزوس این شمشیر را طوری آویزان نمی کنند که داموکلس در اواخر شادخواری خود از تکیه زدن یکروزه بر تخت شاهی متوجه آن شود، بلکه در زمان کوتاهی پس از مذاکره و حتی در حین مذاکره زبان تهدید توسط مذاکره کنندگانشان یا عناصر دیگر دولت یا کنگره یا تئوری سازان نظام آمریکا می گشایند و اینجاست که رهبر معظم انقلاب پاسخ ایشان را با قاطعیت می دهند و وزیر خارجه رعایت احترام را شرط موفقیت مذاکره اعلام می دارد و طرفیت مجموعه های خارج از دولت وزارت خارجه آمریکا با ایران را خارج از موضوع قلمداد می کند. بی تردید تاکید مذاکره کنندگان که خود ناشی از ترسیم راهبرد کلان توسط مقام معظم رهبری است بر دو موضوع در توافق نامه آتی تاریخ ساز و سرنوشت ساز است. اولا لغو تحریم های مشخص در مقابل اقدامات مشخص در جدول زمانی روشن و کوتاه و بدون قابلیت تفسیر و عدم اجازه تاویل جزئیات توافق به مراکز اقتصادی بانک ها یا کنگره و وزارت خزانه
داری یا دور زدن آنها از طریق تهدید مراکز بانکی و شرکت های نفتی و تجاری کشورهای ثالث مایل به کار با ایران. ثانیا به کارگیری بیان روشن در رابطه بازرسی ها و شروط آن که همانا در چارچوب متعارف و متداول NPT و ملحقات آن (مشروط به تصویب مراجع قانونی) و جلوگیری از طرح موضوعات مبهم و مبتنی بر گزارش سازی های منافقین و اسرائیل چون PMD (ابعاد احتمالی نظامی هسته ای) به عنوان شرط! زیرا هر یک از موضوع فوق مصداق شمشیر داموکلس یا به تعبیر فارسی آن استخوان لای زخم است که برآورنده اهداف نظام سلطه برای فشار مستمر و فرساینده به کشورمان است.