بریج چگونه به دشمن خدمت می‌کند؟

در حکومت جهانی هیچ جزیره آزادی وجود ندارد، پس ایران به صورت جزیره شناور قدرت که به خودکفایی در عرصه‌های مختلف روی آورده و با توکل بر داشته‌های درونی، قطب قدرتمند خود را گسترش می‌دهد، تحمل نخواهد شد.

کد خبر : 415194
وطن امروز:پیش از این خلاصه‌ای از پروژه آمریکایی مشهور به «بریج» یا «پل» در «وطن‌امروز» منتشر شد. امروز تصمیم داریم این طرح خطرناک و مهم را با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. انتظار داریم در پایان حرکت گام به گام تشریح پل، بتوانیم به سوالات مهم جامعه نخبگانی کشورمان پاسخ دهیم. رهبران جهان سرمایه‌داری! «رهبران جوان جهانی» یا«YOUNG GLOBAL LEADERS» یک شبکه نخبگانی است که با هدف آماده‌سازی فضای جهانی برای هماهنگی حداکثری با سیاست‌گذاران دنیا که مهم‌ترین آنها در بلوک سرمایه‌داری، «دولت آمریکا» به شمار می‌رود، تشکیل شد. در ظاهر همه چیز به صورت یک مجموعه غیرحاکمیتی است که با حمایت و هدایت دولت سوییس به انتخاب و گزینش نخبگان تاثیرگذار بر جوامع محلی، براساس مولفه‌هایی از پیش تعیین شده می‌پردازد اما مهم‌ترین بخش این گزینش و شبکه‌سازی جایی است که آشکارا گفته می‌شود: «رهبران جوان جهانی متعهد به پرداختن به مسائل و سیاست‌های جهانی و اجرای آنها هستند». حکومت جهانی، نخبگان جهانی مهم‌ترین طرح متفکران آینده‌نگر آمریکایی برای پایان دوره افول آمریکا از شکل یک ابرقدرت پرحاشیه و مدعی، تشکیل «حکومت جهانی» پس از فراگیری موج «جهانی‌سازی» در دنیاست. حکومت جهانی را به نوعی حاکمیت «مسؤولیت شهروندان جهانی» لقب داده‌اند که تحت مدیریت مجموعه‌ای از کشورها به عنوان سیاست‌گذار، «جهان وطن» را با قانون سرمایه‌داری اداره می‌کنند. کما اینکه هم اکنون نیز دولت آمریکا در حقیقت شکل سیاسی یک زیرساخت اقتصادی عظیم متشکل از مجموعه‌ای از بزرگ‌ترین شرکت‌های سرمایه‌دار است. در حکومت جهانی هیچ جزیره آزادی وجود ندارد، پس ایران به صورت جزیره شناور قدرت که به خودکفایی در عرصه‌های مختلف روی آورده و با توکل بر داشته‌های درونی، قطب قدرتمند خود را گسترش می‌دهد، تحمل نخواهد شد. بنابراین نیاز به ایجاد تغییرات درونی جدی است. رهبران جوان جهانی زیرشاخه‌ای از «مجمع جهانی اقتصاد» هستند و مهم‌ترین حامیان آنها در ترویج سیاست‌های جهانی در حوزه‌های مختلف «جهانی‌سازی»، کلان‌شرکت‌های سرمایه‌گذار به عنوان مهم‌ترین اجزای حاکمیت سرمایه‌داری هستند. اما اعضای شبکه نخبگانی مذکور چگونه شناسایی و کجا تربیت می‌شوند؟ مرکز علوم انسانی اقتصاد فضای بحث پروژه پل، ایران است. پس بیایید اندکی صریح باشیم. برای شناسایی نخبگان اقتصاد و مدیریت کشور هیچ جا بهتر از دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه رده اول فنی کشور نیست. بزرگ‌ترین اقتصاددانان حامی سیاست‌های جهانی در عرصه اقتصاد را می‌توان در هیات علمی این دانشکده مشاهده کرد و این موضوعی نیست که افشای آن با توجه به آشکار بودن نظرات برخی اساتید عالیرتبه این دانشکده در قالب کتاب و مقالات و گفت‌وگوهای تلویزیونی و جهت‌گیری‌های سیاسی تکان‌دهنده ارزیابی شود. تقریبا اکثر مدیران «پروژه پل» از دانشجویان سابق دانشکده مذکور هستند که با مدیریت و راهنمایی برخی اساتید خود به دانشگاه‌های خارج از کشور سفر کرده و پس از آن با هدایت همین استادان به قصد خدمت محدود هم که شده بعضا با مدال «رهبران جوان جهانی» با حفظ سمت در برترین شرکت‌های اقتصاد سرمایه‌داری، برای تشکیل شبکه بومی و اجرای سیاست‌های جهانی به کشور سفر می‌کنند. پایگاه بومی کاپیتالیسم از دوره تکیه زدن هیلاری کلینتون بر وزارت خارجه آمریکا، در پروژه حمایت از «تبادلات علمی» میان آمریکا و کشورهای هدف، می‌توان یک تغییر جهت اساسی یافت. به این ترتیب که وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هدف اصلی از برنامه تبادل، تربیت نخبگان جوامع هدف براساس ارزش‌های آمریکایی و تلاش برای بازگرداندن آنها به زادگاه‌شان برای اجرای سیاست‌های جهانی است. به این ترتیب شبکه نخبگان جهانی شده ایرانی، با همکاری بی‌نظیر وزارت خارجه آمریکا و تغییر قوانین صدور ویزای دانشجویی با قابلیت سفر مکرر به ایران، به ناگاه تصمیم گرفت با ثبت شرکت در کانادا، ایران و آمریکا به حفظ جریان نخبگی میان 2 جامعه در قالب ایجاد «پل» کمک برساند! شبکه نخبگان جهانی شده هم اکنون در کشور چندین مرکز با هدف حفظ «پل ارتباطی» میان نخبگان ایرانی و تربیت‌شدگان سیستم رقیب وجود دارد. از «انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی» که از اولین موسسان آن سیامک نمازی مشهور است تا شبکه آریانا و Iranian Business School (IBS)! اما اهمیت این پل‌سازی و شبکه‌سازی چیست؟ جهانی‌سازی اجباری درونی 1- مهم‌ترین هدف جهانی‌سازی، تضعیف حاکمیت‌های ملی با ایجاد شبکه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نخبگانی موازی با ساختار حاکمیت است. همه شرکت‌های نام برده موظفند با ارائه خدمات علمی به نخبگان سالم ایرانی، آنها را با سمت و سوی سیاست‌های جهانی هماهنگ کنند؛ هدفگذاری‌ای نرم که از درون آن جنبش‌های اجتماعی مهمی ضد حاکمیت شکل می‌گیرد. راز کوچ دسته‌جمعی شبکه مذکور در ایام فتنه 88 از کشور نیز در موضع‌گیری واحد همه آنهاست، چرا که در چنین شبکه‌ای جایی برای حکمرانی «سلایق و علایق» وجود ندارد و برای مدیریت و اقتصاد و پیشرفت و سایر موارد جزوه‌هایی از پیش تهیه شده موجود است. علاوه بر آن از تاثیرگذاری منفی شبکه مذکور بر مدیریت اجرایی کشور نیز نمی‌توان غافل شد! کما اینکه برخی متخلفان و متهمان با سرعتی بی‌نظیر بدون پاسخگویی درباره نشست و برخاست در اندیشکده‌های صهیونیستی- آمریکایی در حال تلاش برای سرنگونی نظام، از ابتدای کار دولت جدید به کشور بازگشته‌اند! تقلب سیستماتیک استثماری 2- آنها برای تاثیرگذاری حداکثری بر جامعه نخبگان مستقل ایرانی و شبکه‌سازی نیازمند «حمایت و توجه»، «سرمایه» و «ایجاد شغل» هستند. این مسیری است که هر نخبه وطن‌پرست ملی را پس از فارغ‌التحصیلی، به علت عدم تشکیل زیرساخت‌های بومی از پا درمی‌آورد. پس در فضایی که دولت به وظیفه خود در اتصال صنعت به دانشگاه عمل نمی‌کند، سر برآوردن چنین شبکه‌ای با حمایت مادی و معنوی غول‌هایی همچون گوگل و اپل و یاهو از قدرت جذب بالایی برخوردار است. مزیت نسبی شبکه مذکور «ایجاد شغل» و «آموزش راه و رسم کارآفرینی» با شبکه کردن نخبگان ایرانی و تبدیل تدریجی آنها با ایجاد آلودگی‌های اقتصادی مضاعف در فضای جهانی‌سازی و تجارت جهانی از «نخبه ملی» به «نخبه جهانی‌شده بی‌وطن» است. مهم‌ترین مشکل نخبگان جهانی‌شده تن دادن به «تقلب سیستماتیک» در عرصه‌‌های رشد و پیشرفت ملی است. اینها همان گروهی هستند که به واسطه تربیت در سیستم دشمن، معنا و مفهوم «اقتصاد مقاومتی» و «خودکفایی» را درک نمی‌کنند. «تحریم» را حاصل اشتباهات حاکمیت ملی برمی‌شمارند و هر جا به اصطلاح تقابلی میان خواست همان اندک کشورهای تربیتگر مشهور به «جامعه جهانی» و ایران ایجاد می‌شود، رای به «عقب‌نشینی» تحت عنوان «تعامل جهانی» می‌دهند. این ویروس نخبگان جهانی شده است که هماهنگی با سیاست‌های غیرملی را بر «تفکر و ابداع ملی» ترجیح می‌دهند و به علت ضعف بنیه و اراده ملی در خارج از شبکه‌سازی سیستم سرمایه‌داری قادر به ارتزاق و رشد و پیشرفت نیستند. به همین جهت است که باز شدن مسیر واردات و تعامل با زیرساخت سرمایه‌داری را پیش‌فرض همه تزهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی‌شان می‌دانند. وطن‌پرستان سختکوش در مقابل این گروه، «نخبگان ملی» قرار دارند که «تقلب استثماری» را به بهانه دستیابی به پیشرفت‌های گلخانه‌ای محدود پذیرا نیستند. امثال شهید شهریاری و احمدی‌روشن، علیمحمدی قطعا در این گروه جای می‌گیرند. اینها گروهی هستند که تحریم‌ها را دور می‌زنند، ساعت‌ها در آزمایشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های ملی وقت صرف می‌کنند و مسیر خودکفایی و باروری اقتصاد مقاومتی ملی را به شاگردان خود آموزش می‌دهند. پایبندی به آرمان‌های بیگانه 3- نخبگان شبکه رهبران جهانی، به علت تربیت در سیستم غربی، تناقضات خود با بسیاری از ضدارزش‌های جامعه آمریکایی را حل و فصل کرده‌اند. به همین جهت به طور معمول از ارتباطات گسترده‌ای با اندیشکده‌های سیاسی و گروه‌های ضد حاکمیتی برخوردارند. به طور مثال گوگل به عنوان حامی سیستم مشروح، پلی میان گروه مذکور و «بنیاد نیو‌آمریکا» است. شبکه اتحاد ایران (IAAB)، رابط اندیشکده نایاک است و انجمن بین‌المللی مدیران با واسطه به «ویلسون سنتر»، «وودرو ویلسون»، «نایاک» و «آلیانس» و وزارت خارجه آمریکا متصل است. در سایت وزارت خارجه آمریکا هدف از دیپلماسی عمومی اینگونه بیان شده است: «خط مشی اصلی دیپلماسی عمومی دولت ایالات متحده متوجه ساختن، مطلع کردن و تاثیر گذاشتن بر جوامع خارجی برای بالا بردن درک آنها از ارزش‌های آمریکایی، سیاست‌ها و برنامه‌های دولت آمریکاست». دلال سرمایه‌داری یا کارآفرین؟! در ابتدای تشکیل شبکه مذکور، بدنام‌ترین دلالان ایرانی شرکت‌های نفت و گاز جهانی که مفتخر به امضای قراردادهایی همچون کرسنت و استات اویل و توتال با دولت کارگزاران بودند، به عنوان «کارآفرینان» و موسسان شبکه، در جلسات با نخبگان ایرانی ملی به سخنرانی می‌پرداختند. پیش از افشای ماهیت این جریان در فتنه 88 فیلم‌های سخنرانی‌های باقر نمازی، سیامک نمازی، پری نمازی، بیژن خواجه‌پور و عباس ـ م در اینترنت وجود داشت. افرادی که پس از دستگیری برخی از آنها در ایام فتنه به جرم ارتباط با دولت‌های متخاصم و مدیریت شبکه NGO‌های داخلی برای لشکرکشی خیابانی، یکی از مشهورترین خبرگزاری‌های اقتصادی جهان مدعی شد: «آیا دولت ایران نگران نیست که با دستگیری این افراد، همه سرمایه‌گذاران خارجی، یکجا ایران را ترک کنند؟!» مهم‌ترین مشکل آنها بسته شدن مسیر دلالی شرکت‌های کلاهبردار بود که پس از ایجاد تغییر در مسیر سیاست خارجی ایران، کشور را ترک کرده بودند. البته در این میان بعضا از چند کارآفرین موفق و مشهور نیز دعوت می‌شد تا ماهیت شبکه دلالی به سرعت افشا نشود. اهمیت تقلب استثماری گروه مذکور در مسیر رشد و پیشرفت ملی جامعه نخبگانی کشورمان، اینجاست که معلوم می‌شود. دلالان هماهنگ با سیاست‌های وزارت خارجه آمریکا به جای کارآفرین و رهبر جهانی به جامعه ایرانی به عنوان یک نمونه موفق «رشد گلخانه‌ای» با انبوهی از ثروت ناشی از وطن‌فروشی اقتصادی و سیاسی، نمایش داده می‌شوند. دانشگاه وابسته، ملت وابسته این گروه نخبگانی شکل گرفته در خارج از مرزهای کشور، دانسته یا نادانسته رهبری ایجاد تغییرات نرم ماندگار در جامعه ایرانی را با هدفگذاری ابتدایی از مسیر «اقتصاد و توسعه وابسته» در پیش گرفته‌اند و با ساختارسازی موازی با حاکمیت، مسبب اصلی قدرت‌افزایی سیاسی گروهی از دلالان اقتصاد سرمایه‌داری و فراهم‌کننده پیشرفته‌ترین ساز و کارهای استثماری نوین با جدیدترین و طبیعی‌ترین بزک‌ها در حوزه حمایت از «رشد و توسعه جریان‌های علمی» در کشورهای در حال توسعه هستند. چشیدن از میوه ممنوعه این درخت تقلبی توسعه، موجب می‌شود سیستم اجتماعی نخبگان فراملی هرگز رای به عبور از مسیر سخت و پر مخاطره خودکفایی و توسعه بومی ندهد و به‌دنبال خود مجموعه‌ای از شرکت‌های استعمارگر چندملیتی را به عنوان «بانیان توسعه آسان» حرکت دهد. علاوه بر آن گرای شبکه‌های سالم شکل گرفته خارج از شبکه مذکور را نیز در قالب «جشنواره کارآفرینی پل» به طرف خارجی داده و به ساختار جهانی «IBRIDGE» به جهت هماهنگی با اهداف غیر ملی معرفی می‌کند. این آلودگی سرطانی، مسری است و از قابلیت نابودی آینده یک ملت به دست «آینده‌سازان خود» برخوردار است. به همین دلیل بود که امام رحمه..‌الله علیه فرمودند: «معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از وابستگی به غرب و شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل و یک فرهنگ مستقل داشته باشیم».
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: