شادی در کشورمان دولتی شده است/ مدیریت شادی باید دست مردم باشد
متاسفانه زمان ماندگاری شادی در کشور ما 30 ساعت و ماندگاری غم 110 ساعت می باشد. هیچ کشوری به اندازه ما بهانه برای شادی و شادمانه ندارد. تولد حضرت رسول (ص)، میلاد دوازده امام، عید نوروز، عید قربان، عید غدیر و بهانه های دیگری که برای شاد شدن و شاد بودن فرصت می باشد اما مدیریتشان دست مردم نیست!
رتبه ایران در شادی در میان 158 کشور، 110 است. این رتبه نتیجه گزارشی است که شبکه راهحلهای توسعه پایدار سازمان ملل به تازگی ارائه کرده است. در این گزارش کشورهای سوئیس، ایسلند، دانمارک، نروژ و کانادا جزء شادترین کشورها و کشورهایی همچون افغانستان، سوریه، رواندا، ساحل عاج و... غمگینترین کشورهای جهان هستند. این اولینبار نیست که بررسیهای جهانی از میزان شادی کشورها گزارش میدهند. پیش از این، دادههای مربوط به مجله فوربس و شرکت تحقیقاتی گالوب نیز منتشر شده بودند. آمار ایران در پژوهش گالوب، آماری متفاوت بود؛ این موسسه ایران را پس از عراق دومین کشور غمگین جهان معرفی کرد. اما کارشناسان ایرانی این رتبه را رد کردند. چرا که معتقدند بودند ایران نمیتواند رتبهای تا به این حد پایین داشته باشد. سایت « فردا » در رابطه با علل شاد نبودن مردم با مجید ابهری، پژوهشگر، رفتارشناس و آسیب شناس اجتماعی به گفتگو نشسته است که در ادامه می خوانید: برای ایجاد نشاط، باید مدیریت شادی به مردم واگذار شود مجید ابهری در رابطه با محو شدن شادی در جامعه امروزه ما به خبرنگار «فردا» می گوید: ما فرهنگ تدوین شادی نداریم. شادی به عنوان یکی از اصلی ترین واکنش های رفتاری باعث آرامش عصبی و روحی می باشد. متاسفانه زمان ماندگاری شادی در کشور ما 30 ساعت و ماندگاری غم 110 ساعت می باشد. علت اصلی برای این پدیده عدم تدوین برنامه های نشاط اجتماعی است. وگرنه هیچ کشوری به اندازه ما بهانه برای شادی و شادمانه ندارد. تولد حضرت رسول (ص)، میلاد دوازده امام، عید نوروز، عید قربان، عید غدیر و بهانه های دیگری که برای شاد شدن و شاد بودن فرصت می باشد. این پژوهشگر می افزاید: به دلیل اینکه شادی در کشور ما دولتی شده است، یعنی در ایام یاد شده چراغانی توسط سازمان های دولتی انجام می شود که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این تلاش ها از سوی مردم بود و جلوه ویژه ای در جامعه داشت. ابهری عنوان می کند: موضوع دیگری که مطرح است این است که فرهنگ شادی در جامعه ما تعریف نشده است. بعضی از افراد شادی را در رفتن به مسافرت و انجام هزینه می دانند، برخی دیگر در استفاده از موزیک های سرسام آور و حضور در خیابان ها و گروهی دیگر در مهمانی و دور هم جمع شدن! در حالیکه اگر ادبیات شادی و نشاط در جامعه ما تعریف و تدوین شود خواهیم دید که شاد بودن و شاد شدن چندان نیازی به هزینه ندارد. حتی دیدار با دوستان و اقوام نیز باعث شادی روحی می شود. این آسیب شناس اجتماعی بیان می کند: رفتارشناسان ثابت کرده اند در هنگام دیدار با دوستان و آشنایان، هنگام ورود پدیده شادی در انسان، هورمونی به نام (اکسی توکسین) در بدن ترشح می شود که باعث جوان ماندن سلول ها و طول عمر و سلامت روان می گردد. این نکته را نیز دین اسلام بیش از هزار سال پیش عنوان نموده که صله رحم باعث طول عمر می گردد. بنابراین کسانی که شادی را فقط در پرداخت هزینه انجام و انجام مخارج تلقی می کنند باید بدانند اینگونه نشاط زودگذر و موقب بوده و نمی تواند دوام داشته باشد. مجید ابهری تاکید می کند: در بسیاری از جوامع شادی های کاذب و نیز متعارف، نجات روانی قلمداد می شود، در حالی که شادی وقتی غنیمت است که مجاز و منطقی باشد و فقط در محور فردی حرکت نکند و باعث نشاط افراد مختلف و جامعه گردد. وی می افزاید: اخبار تنش زا و هراس آلود و شادی های بی اساس یکی از عوامل کمرنگ کننده شادی در جامعه می باشند و افرادی که به دنبال نشاط در شادی های کاذب هستند باید در این زمینه تجدیدنظر و ابزار شادی را شناسایی کرده و سپس به کار گیرند. این جامعه شناس ادامه می دهد: هر چند طبق آمار منتشر شده از سوی شبکه راه حل های توسعه پایدار سازمان ملل، کشور ما در پایین ترین سطوح درجه بندی شادی در جهان یعنی 110 در بین 158 کشور وجود دارد اما واقعیت این است که مفهوم شادی نزد ما با بسیاری از جوامع متفاوت می باشد و علت مخالفت ما با این درجه بندی همین تفاوت فلسفی و ماهیت شادی بین ما و آنهاست. ابهری تصریح می کند: باید سازمان ها و نهادهای متولی مانند وزارت ورزش و جوانان، صداو سیما و ... ضمن سیاست گذاری و تدوین برنامه های نشاط آور، فرصت ها و روزهای شاد را در تقویم زمانی شناسایی کرده و ابزار نشاط اجتماعی در این گونه مواقع را مطابق با سلیقه ها و نیازهای روانی گروه های مختلف صنفی تدوین نمایند. در واقع می توان گفت که تاکنون نهادهایی چون صدا و سیما در این رابطه کار جدی ای انجام نداده است. مجید ابهری در پایان می گوید: شادی های مجاز باید در جامعه گسترش یابد تا بدینوسیله با رکود فکری، افسردگی و خمودگی مقابله شود و جامعه به سوی نشاط واقعی هدایت گردد. در واقع باید برای ایجاد نشاط، مدیریت شادی به مردم واگذار شود.