رمزگشایی از جیسون/اسم رمز را دریاب!
گزارش منتشرشده در روزهای اخیر درباره پرونده سنگین امنیتی جیسون رضاییان، خبرنگار سابق واشنگتن پست در تهران و عضو مهم لابی آمریکایی- اسرائیلی نایاک موجی از واکنش دولتمردان بلندپایه آمریکا را برانگیخت.
یک حلقه از جاسوسان نایاکی
رضاییان دوست صمیمی و همکار رضا مرعشی، نفر دوم تشکیلات نایاک بود که در استخدام وزارت دفاع آمریکا دقیقا همچون جیسون، پیش از این ماموریت تمرکز و نفوذ در اماکن محرمانه ایران را داشت. رضاییان از نزدیکان صمیمی مالکان و موسسان قدیمی مجموعه شرکتهای ایرانی «آ» در ایران هم هست که به صورت اتفاقی پس از افشای تلاشهایشان در شبکهسازی ضد ایران در قالب سازمانهای به اصطلاح مردمنهاد، در بحبوحه فتنه 88 از کشور خارج شده و در اندیشکده وودرو ویلسون و نایاک مشغول به خدمت دیپلماتیک در کنار مهرههای سوخته دیگری همچون هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و... شدند.
پازل هستهای رضاییان- «ن»
پیش از این سریالی درباره شناسایی یک باند خرابکار در تاسیسات هستهای ایران توسط وزارت اطلاعات به نام «پازل» در سیمای ملی به نمایش در آمد که در آن مدیر یکی از شرکتهای همکار سازمان انرژی اتمی کشورمان که اتفاقا در موقعیت تحریم با استفاده از رابطان خود به تهیه قطعات و دستگاههای مورد نیاز دانشمندان هستهای میپرداخت، با همکاری مجموعهای از عوامل فعال در برخی سفارتخانههای خارجی، دستگاههای معیوب با هدف خرابکاری در برنامه هستهای کشورمان به سازمان میفروخت. شباهتهای بسیاری میان مدیر زن تشکیلات مذکور و «پ ـ ن» مدیر شرکت «آ» وجود دارد که اتفاقا به واسطه اجرای دقیق نقش واسطه تجاری تهیه ملزومات صنعتی سازمان انرژی اتمی ایران، موفق به ایجاد خرابکاری در تاسیسات هستهای کشورمان نیز شد. «ن» پیش از محاکمه، در بحبوحه برگزاری دادگاه همسرش «خ» به علت نقشآفرینی در فتنه 88، با حمایت مجموعهای از سفارتخانههای خارجی از کشور خارج شد و مستقیم در جلسه سالانه هیات مدیره نایاک شرکت کرد!
جاسوسی با شرح وظایف متنوع!جالب اینجاست که خود تریتا پارسی، مدیر تشکیلات نایاک و رضا مرعشی نیز پیش از عزیمت به آمریکا مدتی در شرکت «آ»، در استخدام «ن» و «خ» خدمت کردهاند. رضاییان در تمام ایام «خبرنگاری»(!) در ایران از ارتباطات گستردهای با «کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران» و برخی نهادهای حقوق بشری دیگر برخوردار بوده که اتفاقا مدیران این مجموعهها که وظیفهای جز سیاهنمایی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران ندارند نیز از مدیران بلندپایه سابق و فعلی تشکیلات نایاک به شمار میروند. دوستان قدیمی رضاییان در مجموعه درگاههای حقوق بشر، از جمله هادی قائمی، دخی فصیحیان و فرح کریمی که در تاسیس رسانههای ضدانقلاب همچون روزآنلاین و رادیو زمانه نیز نقش مهمی داشتهاند، از اولین اعضای لابی رسانهای راکفلرها بودند که به گزارش افشاگرانه «وطن امروز»، حمله کردند. در یادداشت هادی قائمی، عضو سابق هیاتمدیره نایاک، تحلیلگر مرکز اسناد حقوق بشر و مدیر کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران ضد «وطن امروز»، عصبانیت زیادی ناشی از «امنیتی معرفی شدن لابی نایاک» و افشای ارتباطات نایاکی رضاییان به چشم میخورد.
اما سوال اصلی اینجاست که چرا اعضای لابی نایاک که آرمان خود را «ایجاد صلح و دوستی میان ایران و آمریکا» از طریق لابیگری در فضای سیاسی 2 کشور معرفی میکنند برای تحقق چنین هدفی «جاسوسی» از مسیرهای دور زدن تحریمها، پروندهسازی حقوق بشری و خرابکاری در برنامه هستهای ایران را در دستور کار قرار دادهاند؟! قطعا امثال جیسون رضاییان جاسوس، کماکان در کشور به صورت فعالانه در حال خدمت به دشمن هستند. بزرگترین نشانه این پیشبینی حضور تریتا پارسی و رضا مرعشی بر سر میز مذاکرات ایران و آمریکاست!
در سایت رسمی نایاک، مجموعهای متشکل از 800 شرکت تجاری ناراضی از تحریمهای اقتصادی آمریکا ضد ایران و کوبا اعم از شرکتهای نفت و گاز و بوئینگ و بزرگترین شرکت بیمه آمریکا و مرسدس بنز و... در کنار «بنیاد برادران راکفلر» و «بنیاد خلع سلاح اتمی پلوشرز» به عنوان «حامیان مالی» این لابی به چشم میخورد. پیش از این در آمریکا، نایاک به علت لابی اقتصادی پر سر و صدای نفتی پشت سرش حتی میان ایرانیان مقیم آمریکا نیز بسیار بدنام بود کما اینکه هم اکنون نیز جز «کنگره آمریکا» حامی مردمی حقیقی بر خلاف یدک کشیدن نام «لابی» پشت سر ندارد. پس مهمترین هدف نایاکیها از ایجاد صلح میان ایران و آمریکا، بر هم چیدن تحریمها برای به قدرت رسیدن اقتصادی حامیان تجاریشان است که مشتاق فتح بازار پر سود ایران به عنوان تنها نقطه فتح نشده جهان، مترصد فرصت هستند.
به این ترتیب حرکت کشور به سمت «خودکفایی» توأم با رونق مسیرهای نقض تحریمها موجب میشود «مصالحه ایران و آمریکا» به هدفی بعید تبدیل شود. کما اینکه علت ارتباطات گسترده مجموعه شرکتهای «آ» به عنوان دلال و کارچاقکن حضور شرکتهای چندملیتی بر سر سفره بازار ایرانی نیز با همین تحلیل رمزگشایی میشود. بازار ایران یا جای تولیدکنندگان و صادرکنندگان بومی است یا جای وارداتچیهایی که اتفاقا به علت ارائه خدمات ویژه جاسوسی به غولهای تجاری جهانی، به صورت انحصاری به ارائه خدمات دلالی اشتغال دارند. به همین دلیل است که «ق» از مدیران موسس گروه «آ» و از اعضای نایاک، مدیر همان کمپانی نفتی در ایران میشود که یک پای رشوه به آقازاده مشهور است؛ «س ـ ن» نفر سوم نایاک و دیگر موسس گروه «آ» نیز شایسته تکیه زدن بر کرسی مدیریت استراتژیک شرکت نفت و گاز کرسنت میشود! «ل» از گروه «آ» به شرکت نفت و گاز راکفلرها میرود و گوگل تهدید میکند بدون حاضر شدن «س ـ ن» و «پ ـ ن» بر سر میز مذاکره با طرف ایرانی حاضر نخواهد شد! گروه «آ» ابتدای دهه 70 نورچشمی دولت سازندگی بود و انحصار حق دلالی ورود همه شرکتهای خارجی اعم از نوکیا، زیمنس، استات اویل، کرسنت، MTN، کرفور، شل، کاسترول، توتال و... به بازار ایران را عهدهدار بود.
علاوه بر اهمیت نقش نایاک به عنوان واسطه دست دادن دلالان ایرانی و شرکتهای تجاری خارجی؛ چنین تشکیلاتی با عقبه آشکار اقتصادی تنها در فضای مذاکره با یک کشور ضعیف است که میتواند با هیات مذاکرهکننده دو کشور بر سر یک میز بنشیند و به قول معروف «سری در میان سرها درآورد»!
تریتا پارسی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی بهاییان در پاسخ به شبهه منفعتطلبی و اقتصادی بودن لابی نایاک میگوید: «هدف ما از ورود به لابیهای سیاستمداران ایران و آمریکا، ایجاد «تغییر» در ایران از درون است». وی معتقد است: «مسیر ایجاد دموکراسی در ایران را میتوان با حاکمیت ولایت فقیه شروع کرد اما قطعا در پایان راه، حاکمیت از درون سرنگون شده و دیگر ولی فقیهی وجود نخواهد داشت».
پارسی در کتاب «دو روی سکه دیپلماسی»، قصد دارد مخاطب آمریکایی را به این نقطه برساند که برای شکست یک کشور از درون لزوما نیازی به «جنگافروزی» نیست و خود او دیپلماسی صلحآمیز اوباما در قبال ایران را با هدف تحقق شعار وی با کلیدواژه «تغییر» در فضای حاکمیتی ایران عنوان میکند.
اهمیت وارداتچیان و دلالان ایرانی در چنین فضایی را میتوان در ایام فتنه مشاهده کرد که با رمز مبارزه با تفکر دیپلماسی ملی مبارزه با تحریمها، حتی از خرابکاری هستهای در تاسیسات بومی کشور نیز دریغ نکردند. این همان مسیری است که انتهای آن به درخواست «م ـ ه» از آمریکا و انگلیس برای تشدید تحریمها ختم میشود! بقای این اقلیت، در حضور لابیهای اقتصادی غرب بر سر سفره نفت و گاز کشور است. کما اینکه یکی از مدیران و دیپلماتهای ارشد دوره سازندگی پس از افشای ماجراهای رشوهگیری «م ـ ه» از استات اویل و توتال در رسانههای اروپایی- آمریکایی، در پاسخ به سوال خبرگزاری بینالمللی اقتصادی بلومبرگ با مضمون «ﺁیا شرکتهای غربی خواهان سرمایهگذاری در ایران باید به کسی رشوه بدهند تا به ﺁنها کمک کند و راه و رسم بازار ایران را نشانشان دهد؟» گفت: «البته! باید بپردازند! تنها اشتباهی که استات اویل کرده این است که پرداخت را پنهانی انجام داده است»(!)
نام جیسون رضاییان ـ به عنوان دلال تشکیلات کارچاقکنی نایاک ـ به این دلیل است که بر سر میز مذاکرات اتمی ایران و آمریکا بارها آورده میشود! اعتبار رضاییان برآمده از شخصیت و خدمات بیدریغ وی نیست بلکه نشانهای از اهمیت نقشه اوباما در حوزه سیاست و اقتصاد ایرانی است. نقشهای که به اعتراف هیات حاکمه چین با ترویج «فساد اقتصادی» میان موثرین اقتصاد این کشور موفق شده است طبقهای از حامیان بیگانه را در بالادست حاکمیت چین ایجاد کند. طبقهای که به واسطه شیفت کوچک و ابتدایی اهداف اقتصادی کشور به سمت خودکفایی و تولید داخل پس از وضع تحریمهای بینالمللی، فتنه 88 را با حمایت و ثروت شبکه اقتصادی داخل و خارج کشور آفرید. جیسون رضاییان کلید رمزگشایی از بازیهای بزرگ و خطرناک سلطه اقتصادی- سیاسی آمریکا بر ایران در پروژه صهیونیستی «صلح ایران و آمریکا» است. او را دست کم نگیرید!