رکیک، مشمئزکننده و نامتعارف
بی تردید اگر خطر آفت های اخلاقی برای تماشاگران وجود نداشت، بهترین توصیه درباره استراحت مطلق، دعوت همگانی به تماشای آن بود تا سطح دغدغه و میزان توانمندی فیلم سازان پرمدعایی نظیر کاهانی، روشن شود. حواشی پیرامون این فیلم باعث شده تا تصویری بزرگتر از خودِ واقعیش پیدا کند. فیلمی رکیک و کثیف که دیدن آن، تماشاگر را آزار می دهد و حتی کیفیت بازی بازیگران هم چنگی به دل نمی زند.
سرویس فرهنگی فردا- محسن اخوان فر؛ " کاملا مظلوم واقع شدیم؛ فیلم های دیگر به جشنواره رفتند، جایزه گرفتند و مورد توجه واقع شدند اما ما را از جشنواره کنار گذاشتند. کمترین جبرانی که می توانند در حق ما کنند این است که یکی از فیلم های اکران نوروز، استراحت مطلق باشد." این جملات سعید خانی - مجری طرح و یکی از سرمایه گذاران استراحت مطلق - در مورد آن بود.
با رسانهای شدن این صحبت ها و حواشی پیرامونی، انتظارها برای دیدن فیلم کاهانی شدت گرفت. فیلمی که علاوه بر حضور تعدادی از بازیگران چهره، تنها داستان کوتاهی از آن نقل شده بود: تهران مگه مال توئه؟!
استراحت مطلق، هشتمین اثر سینمایی عبدالرضا کاهانی که به دلیل عدم پذیرش اصلاحات شورای نظارت و بازبینی از سوی کارگردان و متعاقب آن، مصلحت سنجی مسئولان سینمایی کشور از حضور در سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر بازمانده بود، بر اساس گفته کارگردانش، با تلاش او و لطف خدا در سبد اکران نوروزی 94 سینمای ایران قرار گرفت و به نمایش عمومی درآمد.
فیلم داستان مخالفت حامد (بابک حمیدیان) با حضور همسر مطلقه (ترانه علیدوستی) و فرزندش در تهران برای کار را روایت می کند. مخالفتی که حامد، دلیل آن را اینگونه می گوید: برام مهمه که بچه م تو چه شرایطی بزرگ میشه ... سمیرا نباید بیاد تهران
سمیرا با این خواسته حامد مخالفت می کند تا آنجا که حضور در تهران به قیمت جانش تمام شده و او بر اثر یک تصادف، کشته می شود.
داستان، بر روی کاغذ، درست و بی اشکال است اما آنچه موجب تماشای یک فیلم نامناسب برای خانواده های ایرانی و تماشاگران سینما خصوصا در ایام نوروز و فروردین می شود، جهانی است که کارگردان بواسطه دیالوگ ها، شخصیت پردازی ها و خرده قصه های جانبی، برای مخاطب خلق می کند.
حامد، شوهری بداخلاق و بی ادب نشان داده می شود که اثری از دلسوزی و نیت پاک در رفتار و گفتارش نیست تا آنجا که به رضوان می گوید: سمیرا مارموزه! تو که میدونی سمیرا برای چی اومده تهران! اگه بیرون بمونه، اونو رو هوا می زنن!
رضوان (فریده فرامرزی)، همسر داوود (رضا عطاران) در فیلم است. داوود که به فروش و نصب دیش ماهواره مشغول است از سمیرا می خواهد که با او همکاری کند و در مورد حامد، رکیک ترین جملات و دیالوگ ها را در طول فیلم بکار می برد. سمیرا البته اصرار دارد که به کار قبلی خود در کارگاه فروش سرویس بهداشتی و توالت بازگردد و با کارفرمای خود، خسروی (امیرشهاب رضویان) که فردی متمول است رابطه صمیمانه ای دارد!
رابطه متقابل زوج داوود و رضوان در اکثر زمان فیلم، عصبی و ناهنجار است و مشخص نیست چرا این زوج که در زندگی واقعی خود نیز زن و شوهرند، اجازه دارند گاه و بیگاه با هم تماس فیزیکی داشته باشند حتی اگر لزومی به این کار نباشد؟! چرا تماشاگر بیچاره، صحنه های مشمئزکننده و نامتعارف از رابطه این زوج با هم حتی لحظه کندن لباس های داوود در حضور رضوان برای دوش گرفتن را هم باید تماشا کند؟!
شغل حامد در تهران، کار با موتورسیکلت دوستش صابر (مجید صالحی) است. دو دوستی که رابطه شان با هم مثل بقیه روابط انسانی در فیلم، سرشار از رکاکت و استهجان است و اوج آن را در صحنه چاق کردن حشیش و یا فوتبال بازی کردن بصورت عریان می توان مشاهده کرد.
بی تردید آن چه اکنون در مورد استراحت مطلق می توان گفت این است که حواشی پیرامون این فیلم باعث شده تا تصویری بزرگتر از خودِ واقعیش پیدا کند. فیلمی رکیک و کثیف که دیدن آن، تماشاگر را آزار می دهد و حتی کیفیت بازی بازیگران هم چنگی به دل نمی زند.
کاهانی با "استراحت مطلق" نشان داد که درک درستی از زندگی روزمره مردم ندارد و نظیر بسیاری از شبه روشنفکران وطنی فیلم ساز، فاقد توانایی لازم در قصه گویی است که اگر جز این بود، ضرورت حضور صحنه های شوک آوری نظیر تصادف ابتدایی فیلم، شکستن شیشه ماشین داوود توسط حامد، ترمز شدید ماشین در مقابل رضوان و ... در فیلم، رنگ می باخت. صحنه هایی که در بهترین حالت برای بازگرداندن مخاطب به متن ماجرا در فیلم، گنجانده شده بودند. کاهانی تنها می تواند به شکستن تابوهایی که تاکنون بر پرده سینما دیده و شنیده نشده اند و عملا در روند درام فیلم هم جایگاهی ندارند، افتخار کند!
او پیشتر گفته بود: اگر استراحت مطلق در سینماها اکران شود، به هیچ کس برنمی خورد... جشنواره فجر دیگر برای من تمام شد. حضورم در همه این سال ها در جشنواره، اشتباهی بزرگ بود و جوایزی هم که در جشنواره فجر تاکنون دریافت کرده ام را لکه ننگی برای خودم می دانم ... استراحت مطلق اگر اسم کارگردانش عوض می شد می توانست نماینده ایران در اسکار باشد!
اکنون این سوال پیش می آید که آیا قرار است اقدام صحیح مسئولان سینمایی کشور در جلوگیری از حضور این فیلم و دو سه فیلم دیگر در جشنواره فجر، در اکران عمومی، شبکه نمایش خانگی و ... خدشه دار شده و زیر سوال رود؟
بی تردید اگر خطر آفت های اخلاقی عارضی در اثر تماشای اینچنین فیلم هایی برای تماشاگران وجود نداشت، بهترین توصیه ای که می شد درباره استراحت مطلق کرد، دعوت همگانی به تماشای آن بود تا سطح دغدغه و میزان توانمندی فیلم سازانی نظیر کاهانی، بر همگان روشن شود.