«خانم ها حق دارند»؛ مطالباتی که رنگ و بوی سیاست گرفته است/ رفتن یا نرفتن به ورزشگاه، مساله این نیست
در میان لیبرالها کسی این سئوال را نمیپرسد که چقدر زنان به تماشای ورزش حرفهای همجنسان خود علاقه نشان می دهند. موضوعی که سبب می شود تا توجهات به ورزش زنان بیشتر شود اما همواره در یک مطالبه کاملا سیاسی فقط موضوع ورود زنان به ورزشگاهها به طور ساختار شکنانه مطرح می شود.
کد خبر :
409507
سرویس سیاسی «فردا»؛ ماجرای خبر ورود زنان به ورزشگاه و سپس تکذیب آن یکی از مواردی است که رنگ و بوی سیاسی گرفته است. درواقع موضوع زنان با توجه با اینکه جنس دوم سهم قابل توجهی از آرای انتخاباتی را تشکیل می دهند به عنوان یک ابزار سیاسی و تبلیغاتی در انتخاباتها از سوی عناصر لیبرال مورد بهره برداری سیاسی قرار می گیرد.
از این روست که مطالبات مربوط به زنان ولو مطالباتی که چندان قابل توجه نیست، از سوی روزنامههای زنجیرهای آنچنان مبالغهآمیز مطرح می شود تا در این جهت از ظرفیت زنان به طور سیاسی استفاده
شود. دیروز وقتی موضوع تایید ورود زنان به ورزشگاهها از سوی معاون وزیر ورزش اعلام شد، برخی از روزنامههای زنجیرهای با ذوق زدگی تمام به این مبحث پرداختند. روزنامه آرمان یکی از این رسانههای اصلاحطلب بود که با ذوق زدگی خاصی این موضوع را به عنوان تیتر یک خود انتخاب کرد و با یک طرح کاملا تعجب آور به سراغ این موضوع رفت و در این زمینه با یکی از زنان معلوم الحال و همسر یکی از فتنه گران مصاحبهای انجام داد و وی را به عنوان یک فعال در حوزه زنان معرفی کرد. اما جالب اینجاست که لیبرالها در این زمینه حقوق زنان را تا حد رفتن به ورزشگاهها و مباحث سیاسی که خرجی برای
آنان ندارد و تنها تبلیغات سیاسی برای جذب جنس دوم است، تقلیل دادهاند. حضور زنان در وزشگاهها همواره مورد حمایت ساختار شکنان بوده است، این درحالی است که سئوال جامعه شناسانه در این زمینه این است که آیا محیط ورزشگاهها مناسب حضور زنان هست و آیا کرامت آنان در ورزشگاهها حفظ می شود؟ از سوی دیگر متاسفانه این مطالبات آنچنان در مباحث ساختارشکنانه و تابوشکنانه مطرح می شود که حقوق واقعی زنان پشت تبیلغات رسانههای زنجیرهای پنهان می شود. ورزش زنان یکی از این موارد است. در میان لیبرالها کسی این سئوال را نمیپرسد که چقدر زنان به تماشای ورزش حرفهای همجنسان خود
علاقه نشان می دهند. موضوعی که سبب می شود تا توجهات به ورزش زنان بیشتر شود اما همواره در یک مطالبه کاملا سیاسی فقط موضوع ورود زنان به ورزشگاهها به طور ساختار شکنانه مطرح می شود. این درحالی است که ورزش حرفهای زنان نشان می دهد که هیچ توجهی ولو توجه سیاسی به این مساله از سوی احزاب لیبرال صورت نمی گیرد و گاها دیده می شود که امکانات لازم برای ورزش زنان مهیا نیست که به راحتی می توان از گلایههای بانوان ورزشکار به کم کاری در این زمینه پی برد. از این روست که ابزاری بودن این مطالبات به راحتی آشکار می شود. البته اصلاحطلبان به صنوف مختلف از جمله صنوف سینماگران،
پزشکان و معلمان و ... نیز با این نگاه ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی نگاه می کنند. مساله دیگری که در مطالبات حقوق زنان در جریان لیبرالیسم می توان به وضوح دید، جولان فمنیسم در این جریان است. فمنیستی که نگاهی تفاهمی به روابط زن و مرد ندارد و آنها را به عنوان رقیب یکدیگر در جامعه معرفی میکند و از این رو مطالبه مساوی بودن حق زن و مرد در جامعه را مطرح می کنند. موضوعی که بیشتر به تفکرات کمونیستی جنسی تعبیر میشود و قابل تحقق نیست اما به عنوان یک شعار جذاب برای زنان به کار برده می شود که یک دروغ بزرگ است. به هر جهت موضوع حقوق زنان در دنیای سیاست و بخصوص در فکرات
لیبرالها به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است که برای جامعه نیز مشکلاتی را بوجود می آورد، البته تجربه نشان داده است که لیبرالها مسائل جامعه و سلامت ان را فدای اهداف و مقاصد خود می کنند و از این باکی ندارند که به جامعه آسیبی برسد.