۱۰ گامی که دشمنیها را از بین میبرد
خصلتهایی همچون خوش خلقی و حسن ظن، گفتار نیک، عفو و گذشت، پوزش پذیری، رازداری و... قفل کدورتها و دشمنیها را میگشاید و رابطه و صمیمت میآفرینند؛ تا میتوانیم «واو عاطفه» باشیم، چرا «خط فاصله»؟!
در این شماره اسامی نام آشنایی همچون آیات عظام جوادی آملی، آقا مجتبی تهرانی، حسنزاده آملی، حجتالاسلام جواد محدثی، سعدالله زارعی، محمدصادق کوشکی، حجتالاسلام محمد تقدیری و ... به چشم میخورد.
ماهنامه پاسدار اسلام به صاحب امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و به مدیرمسئولی حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان در 78 صفحه و با قیمت سه هزار تومان منتشر میشود.
حجتالاسلام جواد محدثی در این شماره «پاسدار اسلام» برای «تحکیم رابطه» بین خود و همنوعانمان، کلیدها و راهکارهایی را ارائه داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
1. خوشبینی و حسن ظنّ
پرهیز از بدگمانی نسبت به دیگران و داشتن «حسن ظنّ» عامل استواری رابطههاست. بدگمانی سبب تهمت، غیبت، دروغ و بدخواهی میشود و ایمان را نابود میکند و انسان را به موضع عداوت میکشاند.
حسن ظنّ پادزهر این سموم خطرناک در رفتار و پندار است، حتی در مواردی هم که حرفها و حرکات دیگری ممکن است موجب بدگمانی ما نسبت به او شود وظیفه داریم تا حرف و عمل او را «حمل به صحت» و محملی برای آن تصور کنیم تا به بدگمانی دچار نشویم، این حالت، جوی از اعتماد و صفای قلب را در میان افراد پدید میآورد و زندگیها را هم شیرینتر میسازد.
2. گفتار نیک
سخنی که از زبان بر میآید، میتواند «دوست آفرین» باشد یا «دشمن آفرین»؛ محبوبیتآور یا نفرت آور؛ موجب تفرقه یا وحدت؛ مؤمنی را شاد کند یا دلی را بشکند و بیازارد. کجاست هنر حسن قول؟
آنچه در روایات،به عنوان «طیب الکلام» آمده است، جنبه مثبت و سازنده گفتار است و پرهیز از هر نوع بدگویی، تندی، مردم آزاری و دل شکستن.
در سخنی از امام صادق(ع)، گفتار نیک یکی از حدود و مرزهای «حسن خلق» به شمار آمده است، در حدیثی یکی از سی حقی که مؤمن بر مؤمن دارد این است که کلامش را با او نیکو قرار دهد و پسندیده حرف بزند، چه بسا دلهایی که در پی حرفهای زشت و نسنجیده شکستهاند و چه بسا دلهایی که با کلام پسندیده و خوش، با هم اُلفت یافتهاند.
«گفتار نیکو» کلید رابطه و داوم دوستی است.
3. عیادت و تفقّد
احوالپرسی از دیگران به خصوص به صورت عیادت از بیماران، از رموز مهم ایجاد الفت قلبی و تقویت رابطهها و از مهمترین حقوق اجتماعی مسلمانان در برابر یکدیگر است، البته آداب عیادت مریض بسیار است، از جمله: کم نشستن، حرفهای امیدوار کننده به او گفتن، دلداری دادن، مژده تندرستی و شفا و عافیت به وی دادن، برای او دعا کردن، از او التماس دعا کردند.
از امام صادق(ع) روایت است که از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان آن است که به او سلام بدهد و هرگاه مریض شد به عیادتش برود. به گفته روایات، هرکه به دیدار مؤمنی برود، گویا خدا را دیدار کرده و پاداش آن بر خداست و از حقوق مؤمنان است که در حال بودن، به دیدارشان بروی و چون از دنیا رفت زیارت قبرشان بروی.
4.عفو و گذشت
آنی که آتش شعلهور غضب و کینه و انتقامجویی را فرو مینشاند «گذشت» است، «عفو» به انسان آرامش روحی و لذّت برده از زندگی میبخشد، «در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست» اگر درباره شما جفا و بدی و قدرناشناسی و حتی اهانت و بدزبانی شد، چون عفو از بزرگان است شما بزرگی کنید و بگذرید و مقابله به مثل نکنید تا کرامت و بزرگی خویش را ثابت کنید و از پاداش الهی برخوردار شوید، قرآن کریم میگوید: «عَفَا و اصلَحَ فأجره علی الله» هر کسی در گذرد و اصلاح کند (و آشتی دهد) پاداش او بر خداست. صد البته که عفو، از کسی پسند و زیباتر است که قدرت انتقام داشته باشد و از موضع قدرت عفو کند تا کرامت خویش را نشان دهد.
5.غمزدایی و مشکلگشایی
یاد کردن از نعمت غفلت زداست. دیدن گرفتاری گرفتاران، انسان را به یاد نعمتی میاندازد که از آن برخوردار است. یعنی «سلامتی و عافیت به شکرانه برخوداری از مواهب الهی شایسته است که هر کسی در حد توان به گشودن گره از مشکلات دیگران بپردازد.
بخشی از «احسان» هم غمزدایی است، زدودن غبار غم از چهرهها از محبوبترین کارها نزد خداست، آنچه به خصوص بر آن تأکید شده، رفع نیاز دیگران پیش از درخواست و عرض حاجت است، همت داشتن برای رفع مشکلاتی که دیگران در معیشت و گذران زندگی دارند، نوعی ضامن اجتماعی و همکاری و نوعی دوستی و از مهمترین عوامل تحکیم روابط انسانهاست.
6.پوزشپذیری
یکی از مکارم برجسته اخلاقی، عذرخواهی و عذرپذیری است، اگر لغزشی و جفایی از ما سر زد، متواضعانه معذرتخواهی کنیم و اگر کسی نزد ما عذر آورد، حتی اگر بدانیم عذری که طرف آورده غیر واقعی است، بزرگوارانه عذرپذیر باشیم این رفتار حرمتها را حفظ میکند، مانع از پردهدریها و وقاحتهای بیشتر میشود دلها را به هم نزدیکتر میکند.
امام کاظم(ع) روزی در جمع فرزندانش چنین توصیه فرمود: اگر کسی آمد و در گوش راست شما حرفهای ناخوشایندی زد، سپس آن طرف شما رفت و در گوش چپ شما از آن حرفها عذرخواهی کرد و گفت «من چیزی نگفتهام» عذرش را بپذیرید!
7.طمع نداشتن
کسی که چشمش به داشتههای دیگران است و پیوسته آزمندی و حرص و طمع، او را به افزونخواهی و درخواست وا میدارد، از چشمها میافتد و مردم به تدریج از او فاصله میگیرند، همچنان که حرص و طمع، ذلتآور است، رهایی از آن و طمع، عزتبخش و محبوبیتآور است. صائب تبریزی میگوید:
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز/ پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
استغنای روح، علوّ همت، روحیه قناعت و پارسایی، انسان را از برده طمع گشتن مصون میدارد. کسی که برده آز است حقیر است. چشم داشتن به دارایی دیگران، هم خفتآور است و هم مایه عذاب روح و وجدان.
8. بیآزاری
سعدی میگوید:
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
گاهی در ستایش خوبی کسی میگویند، آزارش به موری هم نرسیده است. از آن سو، هزاران لعنت و نفرین و نفرت نثار کسی میشود که «مردمآزار» است، در این میان، چه کلیدی به دست میآید؟ پرهیز از آزار دیگران، چه آزار زبانی و رفتاری، چه زیان رسانی مالی و معیشتی، چه ضررهای آبرویی و اجتماعی، چه سلب آرامش و آسایش از دیگران. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: کسی که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آزار آنان برداشته، اما آنان دستهای بسیاری را از آزار او بر میدارند. این یعنی بازتاب اجتماعی این سلوک پسندیده و اگر آزارتان به کسی نمیرسد، خدا را شکر کنید بر این نعمت. این نکته ظریف نیز از سعدی است که:
کجا خود شکر این نعمت گذارم/ که زور مردم آزاری ندارم
9. رازداری
گاهی راز با حیات انسان پیوند میخورد و گاهی وجهه و آبرو و اعتبار کسی با افشای یک راز بر باد میرود، گاهی هم کشف اسرار، خیانت به فرد و جامعه تلقی میشود. پس باید زبانها و دهانها را به «رازداری» عادت داد و از این رهگذر، حافظ حقوق و حیثیت دیگران و وحدت اجتماعی و وفاق ملی بود. به فرموده امام علی(ع) در مورد وظیفه ما در قبال برادران دینی: «راز و عیب او را بپوشان و نیکی او را آشکار ساز».
برخی متأسفانه برعکس عمل میکنند. هرگز زبانشان به طرح خوبیهای دیگران نمیچرخد، اما به راحتی عیوب آنان را فاش میکنند و آبرویشان را بر باد میدهند. نتیجه؟ عداوت و کدورت و جدایی!
10.آئینه بودن
یکی از مشهورترین روایات، این کلام امام علی(ع) است که «المؤمن مرآت المؤمن»؛ یعنی مؤمن برای برادر مؤمنش مثل آئینه است، آئینه با کسی غرض ندارد و صادقانه عیوب را به خود کسی که به آن مینگرد نشان میدهد، ما هم از آئینه ممنونیم که زشتیها و عیوب ما را نشان میدهد. تا آن را برطرف کنیم. برخورد صادقانه با دیگران، انتقاد از سر دلسوزی و رأفت و ارشاد و خیرخواهی، مصادیقی از «آیینه بودن» نسبت به برادر مؤمن هستند. به قول نظامی گنجوی:
آئینه چون روی تو بنمود راست/خودشکن، آئینه شکستن خطاست
آنچه گفته آمد «ده کلید» بود، این کلیدها، قفل کدورتها و دشمنیها و جداییها را میگشایند و رابطه و صمیمت میآفرینند. نیاز ما به «تحکیم رابطهها» جدی و اساسی است. چه خیری از جدایی و چالش و خصومت به ما رسیده است؟
تا میتوانیم «واو عاطفه» باشیم، چرا «خط فاصله» باشیم؟