سعید حسینی: هیچ نظارتی بر بازار نوشت افزار وجود ندارد/ از هیچ جا کمک و بودجه نفتی نگرفتیم
«علاوه بر الگو سازی مناسب و جهت دهی به تولیدات بازار باید تلاش کنیم ابزار نظارتی در تولید نوشت افزار تقویت شود. الان کلمه به کلمه یک کتاب را برای مجوز بررسی می کنند، اما دفتر تحریر که مخاطب حساس تر کودک و تیراژ به مراتب گسترده تر میلیونی دارد را رها کرده اند و باید این مسئله مورد رسیدگی جدی قرار گیرد.»
ادامه بخش اول :
- آقای حسینی! به نظر میرسد مهمترین دغدغهای که موجب شد شما به سراغ این کار و تولید دفاتر تحریر بیایید و بعد درگیر قواعد بازار شوید محتوای این محصولات بوده است. در این خصوص شما چه کارهایی انجام دادید و از کجا به کجا رسیدید؟
ما از اول دغدغه همین محتوا را داشتیم. حتی در ابتدا شاید لزومی حس نمی کردیم که برای کار فرهنگی مجبور شویم خودمان دست به تولید بزنیم. چون 90 درصد این کار به چاپ و صحافی و کارهای اجرایی بر می گردد و تامین منابع نیاز دارد و توزیع در بازار هم ماجرای مفصلی دارد. اما بازار این آمادگی را نداشت. ما به سراغ ده ها تولید کننده رفتیم و هیچ کدام از ما قبول نمی کردند که چنین دفاتری با اینگونه طرح ها رو تولید کنند. طبیعی هم بود. طی سی سال گذشته به غیر از کارهای خنثی و عادی که زمان بچگی خود ما زیاد بود کاری نشده، از آن موقعی که کارهای فانتزی به بازار آمده هم با تصویر شخصیت های غربی بوده و نظارتی هم وجود نداشته است. ذائقه سازی بچه ها هم به همین شکل صورت گرفته و به نظر می رسید این را اصلا نمی توان تغییر داد. حداقل در گام اول اصلا باورشان نمی شد کسی این طرح ها را روی دفتر تحریر چاپ کند و کسی هم آن را بخرد.
ما برای تولید چند کار انجام دادیم. اول از همه جمع بندی خود ما این بود که باید شخصیت سازی کنیم به مانند کاری که جبهه معارض و مقابل ما انجام می دهد. البته آنها با انیمیشن و سریال و فیلم انجام می دهد. منتها ما این ظرفیت را نداشتیم و این اتفاق به دو شکل افتاد. یکی استفاده از ظرفیت های موجود فرهنگی و دیگر هم با طراحی کاراکترهای جدید. خلق این کاراکترهای جدید با مخاطرات و کارهای جنبی خاص خودش مثل برگزاری مسابقه و البته به سختی انجام شده و پیش می رود. در ظرفیت های موجود، یکی فیلمها و سریال های داخلی بود، مثل انیمیشن شکرستان و کلاه قرمزی. هرچند برخی ایده آل نیست اما ایرانی است و از خارجی ها بهتر است. یا سریالی مثل مختارنامه و میرزا کوچک خان جنگلی. یکی هم ظرفیت شخصیت های فرهنگی و مفاخر ملی بود که هرکسی به نوبه خود آنها را می شناسد مانند شهدا و قهرمان هایی مانند تختی. البته اقتضای سنی و شناخته شده بودن چهره ها را هم برای این طراحی ها در نظر گرفتیم. مثلا برندهای استانی از تصویر شهدای شاخص استان خودشان استفاده کردند.
- کدام گروه از این شخصیت ها بیشتر مورد استقبال قرار گرفت و درخواست برای آن وجود داشت؟
ق اعدتا ما خودمان هم می دانستیم که اگر بتوانیم شخصیت محبوب ارائه بکنیم چون بچه ها از قبل با اینها ارتباط برقرار کرده اند و فیلمشان را دیده اند، قطعا از شخصیت های دیگر که فیلمی در پس خود ندارند بیشتر مورد استقبال و موفق تر خواهد بود. مثلا کلاه قرمزی و شکرستان یا مختار فروشهای خوبی دارند. حتی در میان شهدا هم شهید بابایی چون سریال موفقی داشته که پخش شده درخواست بیشتری دارد و به طور ملموس فروشی متفاوت از بقیه دارند. یا مثلا در همان سال اول طرح های مربوط به شهید احمدی روشن خیلی مورد استقبال قرار گرفت.
- در این فرایند سهم رسانه ها و تلویزیون چقدر بوده و آیا به رشد شما کمک کرده است؟
اول ما باید ببینیم کارکرد اصلی رسانه ای مثل تلویزیون در این جریان چه باید باشد. نکته اصلی اینجاست که رسانه باید شرایطی فراهم کند که ما بتوانیم این کار را به راحتی انجام دهیم. به قول یکی از دوستان ما الان داریم یک قطار را از عقب هل می دهیم و جلو می بریم! یعنی به جای اینکه شخصیت های محبوبی خلق بشود که وظیفه رسانه است و ما بخواهیم بر اساس آنها محصول تولید کنیم، الان ما داریم به سراغ رسانه می رویم که آقا! شما بیایید روی شخصیت های ما کار کنید. اتفاق اصلی و مطلوب آن است که اصلا رسانه به آن سمت نرفته است.
- اما صدا و سیما به یکباره در بازه زمانی عرضه این محصولات حجم زیادی خبر و گزارش در این خصوص منتشر کرد.
به نظر بنده در چند سال اخیر اصلی ترین خروجی و پروژه ای که از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برای مخاطب عمومی و برای کل جامعه عملیاتی شده و مخاطب آن از جشنواره عمار هم گسترده تر است این نوشت افزار ایرانی و اسلامی بوده است. مهمترین اتفاق جدی که افتاد و موجب شد این کار رونق بگیرد این بود که از طرف همین تولید کنندگان یک گزارش خدمت رهبر معظم انقلاب رفت که در آن ابعاد و جوانب کار و فعالیت بچه ها توضیح داده شده بود و حضرت آقا دستور ویژه ای در این خصوص دادند و بعد از آن بود که باعث شد ما با یک جهش رسانه ای خیلی خوب در صدا و سیما مواجه شدیم که به پوشش فعالیت های صورت گرفته پرداختند ولی ما انتظارمان این است که صدا و سیما باید با تولیداتش برای خلق شخصیت، قهرمان سازی و پرورش کاراکترها کار کند و ما دیگر باید از بخش خبر به برنامه کودک راه پیدا کنیم.
- مهمترین نقد کارشناسی هم که به کار و محصولات شما می شود این است که بسیار از این این شخصیت ها عقبه رسانه ای در انیمشین و سریال های تلویزیون ندارند. شما به سمت پر کردن این خلاء و تولید محصولات انیمیشن و سریال حرکت نکرده اید؟
چرا ما از چهارسال بر اساس همین دغدغه به این سمت رفته ایم و طرح هایی را هم بررسی کرده ایم. حتی در مواردی به فیلم نامه هم رسیده ایم که قابلیت ساخت دارد و با گروه های تولید بسیار قوی و خوش فکر حزب اللهی هم ارتباط پیدا کرده ایم. حتی کارهای چاپ شده روی جلد دفاتر توسط انیماتورهای ما طراحی شده که بتوان ارتباط آن با تولیدات انیمیشن را بیشتر کرد. با همکاری بچه های جشنواره عمار این محقق شده اما شروع آن نیاز به سرمایه و ریسکی بسیار بیشتر از تولید دفتر تحریر دارد. از طرفی کار تولید شده اگر به تلویزیون نرود به نتیجه نخواهد رسید. ما حتی می گویم رسانه ملی بیاید در ریسک هم شریک نشود و به ما اعتبار بدهد که اگر ضرر کرد تضمین می دهیم آن را برگردانیم و بلاعوض نباشد. با وجود توان فنی خوبی که جمع کرده ایم فضا آماده است اما این جذب منابع را لازم داریم و طبق برنامه داریم برای آن تلاش می کنیم. وقتی این حلقه انیمیشن و شخصیت پردازی درست تعریف و کامل شود آن وقت دیگر فقط بحث نوشت افزار نیست و می شود به سراغ اسباب بازی و پوشاک رفت.
- در بحث نوشت افزار شما از دفتر تحریر شروع کردید و به بقیه اقلام هم رسیدید. وضعیت این تولیدات چگونه است؟
ما با دفتر شروع کردیم و البته دفتر ساده ترین و پرتیراژ ترین است. اما از دفتر استراتژیک تر هم داریم. مثلا کیف مدرسه. چون به لحاظ نوع و نحوه استفاده خودش یک رسانه است. با این نگاه خیلی استراتژیک است. اما اتفاقی که در خصوص سایر اقلام افتاد این بود که ما نتوانستیم خوب عملیات کنیم چون در این حوزه با مشکلی مواجه بودیم؛ بر خلاف دفتر تحریر بسیاری از اقلام دیگر در چین تولید می شود. البته کیف از بقیه کمتر است اما همان هم بخش عمده اش از چین وارد می شود. اقلام دیگر مثل مداد تراش و مداد رنگی و بقیه هم هست. هرچند ما به این سمت رفتیم و محصولاتی هم تولید کردیم اما به خاطر نگاه فرهنگی ما در بحث اقتصاد مقاومتی و تولید ملی، انگیزه نداشتیم به آنجا برویم. برای همین به سختی شروع به تولید کردیم و هرچند به لحاظ کیفیت قابلیت رقابت داریم و امکان تولید هست اما قیمت تمام شده بالا اجازه رقابت را نمی دهد. امسال ما در این حوزه تولید داشتیم اما ضعیف بودیم و جالب اینجاست که مردم از ما این را زیاد می خواهند که در این اقلام هم تولید داشته باشیم. به خصوص برای دختربچه ها این انتظار جدی است که همه اقلام طرح های شبیه به هم و متناسب داشته باشند.
- تدبیر شما برای تولید این محصولات و حل مشکل قیمت تمام شده بالا برای رقابت چیست؟
یک کار این است که ما با تولید کننده ها جدی تر صحبت کنیم و با تمرکز بیشتر مجابشان کنیم توان فنی خود را برای تولید بکار ببندند تا بهترین قیمت را دربیاوریم. یک کاری هم هست که بلاخره محصولاتی که دستگاهش در ایران نیست و تولید داخلی ندارد را سفارش بدهیم در خارج تولید کنند. هرچند ما به این نتیجه هم رسیده ایم که به سرمایه گذاران کلان بگوییم فلان دستگاه نیاز است و اگر شما این دستگاه را بیاورید، ما چند مجموعه با این گستره توزیع سفارش تولیدش را داریم و مشتری تضمین شده هستیم.
- نکته مهمی که من از صحبت های شما برداشت می کنم این است که شما کار را کاملا مطابق با سازوکار بازار و بدون دوپینگ بودجه ای و حمایتی دارید پیش می برید و از اول هم بنا را بر این گذاشته اید و فروش و سود و بازگشت سرمایه برایتان مهم است.
ویژگی جدی ما این بوده که کار را از پایین شروع کرده ایم و از همان روز اول اصل کار بر این است که شما اگر بدون بودجه نفتی بخواهید کار کنید باید برای ریال به ریال بازگشت سرمایه ای که به این طرف و آن طرف متعهد شده اید محصول بفروشید. این ذات کار است. شاید از این جهت هم کار ما در جبهه فرهنگی انقلاب جدید و تازه باشد که ما با نگاه خودمان کاملا متکی به توانایی خود و استقبال مردم و به شکل بازار محور طرح هایمان را پیش می بریم. ساده اش این است که در این بیست و چند موسسه کسی کمک بلاعوض نگرفته است و بنای کار بر این است که این صنایع فرهنگی خودش دو دو تا چهار تایش سر جای خود باشد و یک چرخه کامل ایجاد کنیم.
- برنامه شما برای ادامه این مسیر چیست؟
ما الان دو سه اتفاق جدی را می خواهیم رقم بزنیم. اول اینکه پیوند خود با بازار را کامل کنیم. به این معنی که علاوه بر فعالیت این چند مجموعه حزب اللهی، الان دیگر زمان جا افتادن آن باوری شده که در ابتدا سخت بود. الان دیگر از خود بازار چند نفر به سراغ ما آمده اند برای اینکه تولیداتشان را در این فضا انجام دهند. یا مثلا ما سال گذشته با سراغ بزرگترین تولید کننده دفتر تحریر در کشور رفتیم و گفتیم شما 30 میلیون جلد تولید دارید. لااقل چند هزار تا را هم با این طرح ها بزنید. 200 طرح برایشان طراحی کردیم و بردیم تا اینکه 5 طرح را انتخاب و تولید کردند. ان شا الله داریم به سمتی حرکت می کنیم که اگر روزی ما نبودیم هم این جریان وجود داشته باشد. اگر هم بودیم این نباشد که ما یک جزیره باشیم. در بازار آدمهای معتقد مذهبی و حزب اللهی بوده اند و هستند اما تا قبل از این از این زاویه به مسئله نگاه نکرده بودند. ما نگاهمان این است که کاملا با تولید و توزیع کننده پیوند عمیق بخوریم تا خودشان پای این کار بیایند و به جایی برسیم که روند معمولی بازار به این سمت برود. کما اینکه آمده است و باید جدی تر شود.
بحث دوم هم حرکت به سمت شخصیت پردازی و تولید نمونه های موفق در این زمینه است که در خصوص آن توضیح دادم. سوم اینکه در حوزه قوانین و نظارت هم باید تلاش کنیم ابزار نظارتی در این حیطه تقویت شود. الان کلمه به کلمه یک کتاب را برای مجوز بررسی می کنند، اما دفتر تحریر که مخاطب حساس تر کودک و تیراژ به مراتب گسترده تری دارد را رها کرده ایم و باید این مسئله مورد رسیدگی جدی قرار گیرد.