«اصلاح‌طلب‌نما» در ادبیات سیاسی لیبرال‌ها چه معنایی دارد؟ / تئوری‌های بحران‌ساز آقای تئورسین

قطعا گروه‌های سیاسی که در حیطه قدرت و شوکت اصلاح‌طلبان تندرو نظیر حجاریان جمع شوند به عنوان اصلاح‌طلب واقعی مطرح می شوند اما کسانی که زیر این چتر جمع نشوند و انتقاداتی از شیوه مدیریتی طیف تندرو اصلاحات داشته باشند با چوب اصلاح‌طلب‌نما رانده خواهند شد تا همچنان قدرت در انحصار جریان تندرو اصلاحات باقی بماند.

کد خبر : 406039
سرویس سیاسی «فردا»؛ سخنان تازه سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات در گفتگو با روزنامه اعتماد حائز نکات جالب توجهی بود. اصلاح‌طلبان که همواره بنابرمقتضات زمان رویکرد سیاسی خود را تغییر داده‌اند، حال به قول حجاریان دچار بحران راهبردی هستند. حجاریان در مورد لیبرالیسم که هدف و مقصود بسیاری از اعضای این جریان است و هر یک از شخصیت‌های این جریان لیبرالیسم را بر اساس تفکر خود تفسیر می‌کند، موضوع جالب توجهی را بیان می‌نماید. وی از عدالت سخن می‌گوید و بیان می‌کند: «برای ما عدالت بسیار مهم است. جمع عدالت و لیبرالیسم خیلی سخت است. در غرب هم این مشکل بوده است.» این درحالی است که اصلاح‌طلبان همواره شعار آزادی در طول مدت حیات‌شان بنابر نظریه لیبرالیسم سر داده اما حال با توجه به مقتضیات زمان متوجه عدالت اجتماعی نیز شده‌اند اما این مشکل راهبردی را نیز دارند که لیبرالیسمی که آنان از آن دم می زنند با عدالتی که خواسته مردم است، چندان سنخیتی ندارد. در همین زمینه است که حجاریان بیان می کند که اصلاحات دچار مشکل راهبردی است. «آن‌ها در کل می‌دانند چه باید بکنند اما نمی‌دانند از چه طریقی.» البته در این باب آنچه مد نظر اصلاح‌طلبان است قدرتی است که برای تصاحب آن شعارهای مختلفی سر می‌دهند و از این روست که موضوع عدالت اجتماعی که مورد توجه مردم است را سعی دارند به طریقی با دیگر شعارهای خود پیوند دهند و از این رو با توجه به اینکه شعارهای دیگری در سالهای گذشته داده‌اند خود را با بحران راهبردی مواجه می بینند. بدین معنی که اصلاحات در سالهای گذشته شعارهای بسیاری سر داده اما در مقام عمل با افراطی گری طوری عمل کرده که خود نقض کننده شعارهایش بوده و از این رو تلنبار شدن شعارهای مختلفی که هر کدام بنابر مقتضیات زمان مطرح شده و مسیرهای مختلف و بعضا جدا از همی را نیز طی می‌کنند این جریان را به بحران راهبردی دچار کرده است. البته موضوع جالب توجه دیگری که حجاریان مطرح می کند که پیرو موضوع اصلاح‌طلب اصلی و بدلی برای تخطئه گروه‌های تازه تاسیس در این جناح سیاسی مطرح شده است، موضوع اصلاح‌طلب و اصلاح‌طلب‌نماست. در این میان قطعا گروه‌های سیاسی که در حیطه قدرت و شوکت اصلاح‌طلبان تندرو نظیر حجاریان جمع شوند به عنوان اصلاح‌طلب واقعی مطرح می شوند اما کسانی که زیر این چتر جمع نشوند و انتقاداتی از شیوه مدیریتی طیف تندرو اصلاحات داشته باشند با چوب اصلاح‌طلب‌نما رانده خواهند شد تا همچنان قدرت در انحصار جریان تندرو اصلاحات باقی بماند. قطعا تعریفی که در این زمینه از اصلاح‌طلب و اصلاح‌نما طلب از سوی افرادی چون حجاریان ارائه می‌شود نیز پیرو کانالیزه کردن قدرت و انحصار قدرت ارائه می شود. یعنی هر فرد یا گروهی که در این جریان وابسته به قدرت این طیف باشد اصلاح‌طلب است و در غیر این صورت اصلاح‌طلب‌نما خوانده می شود تا با این برچسب منزوی شود و حیات سیاسی‌اش را به جریان تندرو متصل و منوط ببیند و در غیر این صورت وصیت نامه سیاسی خود را باید بنویسید. گرچه این موضوع شاید از سوی حجاریان و افراد مانند وی درجریان اصلاحات به عنوان یک راه حل عاجل برای راندن رقیب درون جناحی مفید فایده به نظر برسد اما آنچه حجاریان با مطرح کردن چنین مساله‌ای غافل بوده این است که شکاف سیاسی در این جریان با طرح چنین مسائل و برچسب‌هایی افزون تر می شود و از سوی دیگر تئورسین اصلاحات نمی‌تواند در برابر پوست‌اندازی واقعی در برابر پوست اندازی کاذب و کانالیزه شده‌ای که طیف تندرو آنرا آغاز کرده، بایستد و درواقع با چشم بستن حجاریان بر روی واقعیات جریان اصلاحات و تغییر و تحولات بنیادین این جریان، وی و همفکران و نسل اولی‌هایی که دو دستی قدرت را در این جناح سیاسی چسبیده‌اند، دچار مشکل خواهند شد. به نظر می‌رسد با وجود اینکه حجاریان به بحران راهبردی اصلاحات اشاره می‌کند اما تئوری‌های آقای تئورسین بیشتر از سایر عوامل برای این جریان بحران‌ساز است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: