لطفا یک عدد همسر بدهید! قیمتش مهم نیست!
انتخاب همسر در ذهن بسیاری از جوانان انتخابی برای یک عمر است؛ حتی برای آنها که پس از مدتی کارشان به جدایی میکشد؛ اما همسر کالایی نیست که کسی به فروشگاه برود و یک مدل آن را انتخاب کند و اگر خوشش نیامد پسش دهد!
راهکارها و توصیههای دکتر فرشاد بهاری (روانشناس و مدیر مرکز طلیعه مهر) درباره معیارهای انتخاب همسر ممکن است به شما کمک کند که تصمیمی بهتر بگیرید تا احتمال به جدایی کشیدن کارتان پس از ازدواج کمتر شود: از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامهریزی داشته باشیم. اعتقاد بر این است که ۹۰ درصد مردم یک بار ازدواج میکنند. برای اینکه تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگیهایی داشته باشیم؛ مثلا بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بینیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقلهایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا بهعبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسرها بسیار مهم است. چون پسرها در ابتدا بهعنوان همسر و بعدها بهعنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد. آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصلهای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود. بارها شنیدهایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت میکنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین بهویژه پسر است. آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوتهایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوتها معمولا زمانی تعارض ایجاد میکنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوتها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوتها قابل احترام میشوند. قدیمیترها میگفتند اگر پسر کف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خرد کند، میتوانند ازدواج بکنند. در هر جامعهای انتظار میرود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این همان تفاهم است. ازدواج معنای سادهای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ میکنند که این نشاندهنده پختگی عاطفی کم فرد است. پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگیها و ملاکهای خاصی توجه میکنند. به عنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیتهای ظاهری اهمیت زیادی میدهند، بعضی مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر میگیرند و برای بعضی دیگر عشق مهمترین ملاک انتخاب است. برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدمها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج میکند تا رضایت خدا را بهدست آورد. ازدواج در این شرایط میطلبد که خانوادههای کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد. سن: تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود ۷ و ۸ سال تفاوت نسلی ایجاد میکند. همان طور که میدانید افراد متولد هر دهه شباهتهای بیشتری با هم دارند. و از دهههای قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمیشود که زوجین اختلاف سنی بیش از ۷ سال داشته باشند. دامنه سنی مناسب بین ۳ تا ۷ سال با میانگین ۵ سال است. علاوه بر این توصیه میشود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگتر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زودتر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی میرسند بنابراین بزرگتر بودن سن پسر این تفاوت را کم میکند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی میشوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زودتر حس میشود. و در آخر اینکه نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانوادهها بزرگتر بودن سن دختر را نمیپسندد. تحصیلات: مقطع تحصیلی میتواند بهعنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، بهویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، میتواند در زندگی مسئلهساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تکیهگاه زن باشد و خانمها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند. بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی همسطح باشند یا شوهر تحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آنها، بهدنبال انتخاب عروس و داماد هستند. یعنی خانواده پسر بهدنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفتوگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات میتواند به ازدواج موفقی بینجامد. پیشنهاد میشود خانوادهها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی بهدنبال پیدا کردن خانوادهای ۱۰۰درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی بهمیزان ۵۰ درصد یا ۶۰ درصد داشتند به این میزان راضی شوند. توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم این است که آسیبهای وارده قبل از ازدواج را بسیار جدی بدانند و پیش از آنکه تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار میرود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند. منبع: قانون