«غبار» و نسخه شفابخش هنرهای نمایشی
آنچه این شب ها شور عاطفی خاصی به تالار وحدت تهران داده و غبار از چهره هنرهای نمایشی کشور گرفته، نمایش آیینی "غبار" است. این نمایش آیینی روایتی است قصه گو از درگیری اهالی ولایت غدیر، به زعامت "پیر بابا غدیرانی" با گروه تکفیری "سیاهپوشان" به رهبری مفتی سلفی مسلک، "ملاحَرقوص"...
گروه فرهنگی فردا - محسن اخوان فر؛ غبار این شبها در حالی بر روی صحنه تالار وحدت اجرا می شود که جمعیت زیادی از علاقمندان، بدلیل نبود صندلی خالی، به تماشای این نمایش می ایستند. آن چه بیش از همه به چشم می آید، موفقیت گروه سازنده در برقراری ارتباط عاطفی با مخاطبان است و این، از تشویق های ممتد پس از پایان نمایش به روشنی، فهم می شود.
بی تردید استقبال گسترده مخاطبان از نمایش غبار را اگر در کنار اقبال عمومی به نمایش هایی همچون شب آفتابی، شبی در کهکشان ها و... بگذاریم، باز هم نتیجه اعتماد به جناح مومن فرهنگی در عرصه هنرهای نمایشی را مشاهده خواهیم کرد.
داستان نمایش از جایی آغاز می شود که ملاحرقوص سلفی، با تبعیت از فرامین و آیین های مولای خود عبدالوهاب، دست به اقدامات نظامی گسترده ای در مملکت غدیران زده و از هیچ توطئه ای در جهت ایجاد رعب عمومی فروگذار نمی کند. با این حال نتیجه مثبتی از فعالیت های خود نمی گیرد و حتی در پی اعدام اشتباه سه تن از هم قطارانش که با اعتراض سیاهپوشان مواجه می شود، به آنها لقب شهید راه خدا را داده و برای جبران اشتباهش، همسر قربانیان را به عقد نکاح در می آورد!
در پی این عدم نتیجه گیری ها، حامیان غربی ملاحرقوص سلفی، او را تحریک کرده و پیشنهاد تطمیع و تهدید خواص صاحب نفوذ و محبوب مملکت غدیران را به او می دهند.
پس از تحریک غربی ها، ملاحرقوص از دو تن از حامیانش می خواهد تا علاوه بر نزدیک شدن به "میرزا سلطانعلی غدیرانی"، با ارائه اسنادی ساختگی از انحراف رهبر حکومت اسلامی، او را به جدا کردن راه خود از دوست و مراد قدیمی اش، "پیر بابا" تشویق کنند.
"میرزا سلطانعلی" یکی از خواص ذی نفوذ حکومت است که در غبار نفاقی که اجانب برای او ایجاد کرده اند، گرفتار می شود و در پی هجوم وساوس شیطانی و نفسانی، خود را حاکم ذی حق جامعه اسلامی می پندارد و در این مسیر، حتی به مقابله با فرزندش "میرزا محمد" که جوانی سلیم النفس است، می پردازد.
"میرزا سلطانعلی" با ادعای حاکمیت جامعه اسلامی، می میرد و در عالم برزخ، با منحرفین تاریخ، روبرو می گردد.
مسببان واقعه سقیفه و جلوداران آتش زدن درب خانه علی بن ابیطالب (ع) که پس از رحلت پیامبر، زمینه جسارت به دختر رسول خدا (ص) و شهادت او را فراهم کردند، میرزا را به مانند خود، گناهکار می دانند در حالی که میرزا از آنان برائت می جوید. طلحه و زبیر که در برزخ گرفتار عقوبت اند، میان خود و میرزا تفاوتی قائل نیستند در حالی که میرزا آنان را نفرین می کند.
عمر بن سعد ابی وقاص در برزخ، همچنان بدنبال حکومت ری است و در مواجهه با لعن و برائت میرزا، او را همچون خود، محکوم و گناهکار می پندارد و ....
در همه این مواجهه ها، "میرزا سلطانعلی" از خدا طلب عفو می کند و می خواهد تا یک بار دیگر به او فرصت جبران خطای بزرگ گذشته اش را بدهد و این جاست که عفو الهی شامل حال میرزا شده و او از کابوس برزخ رهایی می یابد.
رهایی از برزخ گناهان همان و بردباری در شنیدن خبر شهادت فرزندش در مبارزه با سیاهپوشان تکفیری همان. میرزا به حامل خبر شهادت فرزندش می گوید که تفنگ محمد را بر زمین نخواهد گذاشت و نه تنها رهبر حکومت اسلامی را تنها نمی گذارد بلکه خود، شخصا مبارزه با سلفیون را فریاد می زند.
نمایش آیینی غبار، کاری بدیع از سازمان فرهنگی هنری بشارت به کارگردانی محمدرضا مداحیان، تهیه کنندگی عرفان خداپرست و نویسندگی انوش معظمی است که از حضور بازیگرانی چون جهانگیر الماسی، میرطاهر مظلومی، آتش تقی پور، محمد ساربان، سیروس کهوری نژاد و ... بهره برده و صابر خراسانی در آن به شعرخوانی می پردازد. آوای پایانی غبار هم اثری گیرا و دلنشین از حامد زمانی است.
لزوم برقراری ارتباط مؤثر میان نیازهای فرهنگی مردم جامعه اسلامی کشورمان و فعالیت های فرهنگی متصدیان امر فرهنگ، مساله ای است که بارها از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، مورد تاکید قرار گرفته است. ایجاد این ارتباط در فضای فعلی جامعه، بدون استفاده از ابزار نوین و مدرن روز، ممکن نیست.
هنر تئاتر کشورمان مدتهاست به هنری محفلی با مخاطبان اندک و تکراری بدل شده است. اما تجربه های این چنین نشان می دهد که نسخه شفابخش تئاتر و هنرهای نمایشی، فاصله گیری بیش از پیش از مضامین شبه روشنفکری و اقبال به موضوعاتی متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی مردم کشورمان است.