تشکیک در مفاهیم به جای رفع مشکل
روز گذشته سرپرست کمیته امداد عنوان کرد که خط فقر را به شکلی که در حال حاضر تعریف میشود قبول ندارم زیرا باید درنظر گرفت که خط فقر در کجا مدنظر است؟ در شهر، روستا، کویر یا بین عشایر؟ زیرا شرایط جغرافیایی و محیطی در هر منطقه بسیار متفاوت بوده و این شیوه مطرح کردن خط فقر صحیح نیست بلکه باید آن را در نقاط مختلف کشور بهطور جداگانه بررسی کرد. آقای انواری با اشاره به «خط فقر مطلق» که در حال حاضر با انجام کارهایی همچون پرداخت یارانه و غیره در کشور بخشی از آن ترمیم شده و رو به کاهش است، گفت: «درحال حاضر بهجای طرح کردن خط فقر باید «خط کفاف» را جایگزین کرد، زیرا خط فقر واژهای بیمعناست». او درباره منظورش از «خط کفاف» توضیح داد: «خط کفاف میان فقر و غنا قرار داشته و محدودهای است که تعادل برای رفع و تامین نیازهای انسانی مانند نیاز به مسکن، تفریح، تحصیل و... در آن رعایت شده است». در مورد اظهارات این مقام مسئول باید گفت خط فقر استانداردی جهانی برای تعیین میزان برخورداری افراد و گروههای اجتماعی مختلف از امکانات اقتصادی است و شاخصی است که میتواند بهراحتی بر اساس هر بخش یا منطقهای به تفکیک ارائه شود. اگر منظور ایشان این است که این شاخص پراکندگی درآمد افراد در کشور ما زیاد است باید گفت میتوان این شاخص را برای هر منطقه جداگانه به کار برد. شاید شاخص خط فقر به طور کلی برای کشور یک شاخص ارائه شود ولی این شاخص هم به تفکیک و جزئیات در مرحله اول این شاخص را بررسی میکند تا به یک دسته بندی کلی میرسد. خط فقر در هر منطقه کشور بر اساس ویژگیهای آن متفاوت است که بر اساس توان تامین حداقل نیازهای معیشتی تعیین میشود. البته خط فقر هم مطلق و نسبی دارد و فقر مطلق حداقل استاندارد خوراک و مسکن و فقر نسبی کیفیت بهرهوری فرد از سایر موارد رفاهی را دربرمیگیرد و بر اساس درآمد افراد دستهبندی میشوند. خط کفاف نمیتواند شاخص کامل و استانداردی برای تعیین میزان این رفاه باشد. در کنار اینکه به نظر نمیرسد اقدامات دولتی مانند توزیع یارانه و سبد کالا در طی این سالها باعث محو شدن پدیده فقر مطلق درجامعه شده باشد، باید گفت درمورد بخشی از جمعیت که از شناسنامه و حداقل حقوق مادی و معنوی در کشور محرومند این توزیع یارانه صورت نگرفت و از آنجا که فقر مطلق در بین این افراد بیشتر بود این اتفاق تشدید شد. این سیستم پرداخت به فقرعدهای که واقعا فقیر بودند پایان نداد و نتوانست تاثیر مناسبی بر تضاد طبقاتی و فقر مطلق در کشور بگذارد و در کوتاهمدت فقط کمی برای دهکهای متوسط و متوسط روبه پایین کمکرسان بود. وضعیت دهکهای پایین در کشور ما بسیار سخت است. درحالی که برخی عنوان میکنند این افراد و گروههای پایین مانعی بر سر راه اقدامات و تصمیمات دولتها هستند باید گفت اتفاقا این دولتها هستند که با تصمیمات و اقدامات نامناسب خود بر سر راه مشکلات اقتصادی این افراد سنگهای بزرگتر میگذارند.